صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۱۹۳۵۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۵ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ - 06 February 2014
7 نکته درباره ماجرای گزارش تلویزیونی روحانی

آقای رییس جمهور! چشم در چشم ما سخن بگو، بدون مجریان ضرغامی

ریشه مشکل در این است که معلوم نیست قالب این برنامه ها مصاحبه است یا گزارش و اگر گزارش، مجری می خواهد چه کار؟ اگر مصاحبه است درخواست کننده کیست؟ آیا رییس جمهور درخواست مصاحبه دارد یا تلویزیون؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گفت و گوی تلویزیونی چهار شنبه شب رییس جمهور به خاطر اختلاف دفتر ایشان با صدا و سیما بر سر انتخاب مجری یا مجریان با بیش از یک ساعت تاخیر پخش شد و همین اتفاق کل موضوعات مطروحه در گزارش را تحت الشعاع قرار داد و اکنون در رسانه ها این حاشیه بر متن می چربد.

سایه این اتفاق بر گزارش چنان بود که خود دکتر روحانی هم در آغاز و هم در پایان به این موضوع اشاره کرد و البته شان رییس جمهور فراتر از این بود که به جزییات بپردازد. 

در پی این ماجرا عزت الله ضرغامی رییس سازمان صدا و سیما طی نامه ای به رییس شورای نظارت بر این سازمان از آنان کسب تکلیف کرده و خواسته  درباره انتخاب مجری توسط سران قوا اظهار نظر و در واقع از خود سلب مسوولیت کند و توپ را به زمین دیگری بیندازد. شاید با این امید که نماینده رییس جمهور و دولت در این شورا در اقلیت قراردارند.

به بهانه این اتفاق چند نکته را می توان یادآور شد و جوانب گوناگون این قضیه را بررسی کرد:

1- این چالش، تازه نیست. کهنه است. 34 سال پیش در چنین روزهایی پخش مراسم امضای حکم اولین رییس جمهوری ایران از تلویزیون هم با اخلال همراه بود. در حالی که مراسم به خاطر بستری بودن امام خمینی در بیمارستان قلب در مجاورت جام جم برگزار می شد.

رادیو تلویزیون یا صدا و سیما در ایران نه خصوصی است که امکان رقابت باشد نه عمومی که بتوان بر آن نظارت کرد و نه دولتی که روسای دولت ها بتوانند از این امکان به نحوی که مایل اند استفاده کنند. به اعتبار دریافت بودجه - که حالا سر به نزدیک به هزار میلیارد تومان در سال می زند- دولتی است اما به لحاظ ساختاری نه ذیل دولت است و نه هیچ یک از دو قوه دیگر و حتی می توان گفت قوه ای است در کنار سه قوه و مادام که این رابطه شفاف نشود از شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما نیز کار چندانی بر نمی آید چرا که ابزارهای اجرایی این شورا مشخص نیست.

تا پیش از بازنگری در قانون اساسی صدا و سیما رییس نداشت، مدیرعامل داشت. مدیرعامل خود را در قبال شورای سرپرستی موظف به توضیح می داند اما  پس از بازنگری در قانون اساسی تصریح شده است: «نصب و عزل رییس سازمان صدا و سیما با مقام رهبری است.»

2- ابهام دیگر در فرم این گونه گفت و گوهاست. اگر صدا و سیما درخواست مصاحبه دارد طبعا دفتر رییس جمهور می تواند مثل هر رسانه دیگر برخورد کند و گفت و گو را بپذیرد یا نه و در این حالت دیگر نمی توان مصاحبه کننده را مشخص کرد.

مثل این که به شبکه ای که فرید زکریا یا کریستین امان پور را معرفی می کند گفته شود دیگری را بفرستید. تفاوت اما در این است که این گفت و گوهای تلویزیونی در واقع مصاحبه نیست و یک مجری در نظر می گیرند تا برنامه برای بیننده جذاب شود و ریتم یکنواخت پیدا نکند. سیاست صدا و سیما در دوران محمود احمدی نژاد  این بود که یک فرد مشخص – مرتضی حیدری – رو به روی او بنشیند و عملا هیچ سوال جدی و چالشی را مطرح نکند. 



شاید راه حل این باشد که دکتر حسن روحانی  شخصا و رو به دوربین و مستقیما با مردم صحبت کند. چرا که اگر مجری  سخن نگوید و تنها تایید کند چه تفاوتی با دیگر اجزای دکور دارد؟ همان احساسی که از مشاهده مصاحبه کننده با احمدی نزاد به بیننده دست می داد. مشکل از اینجا ناشی می شود که معلوم نیست مصاحبه است یا گزارش؟

نماینده تلویزیون، مجری است یا مصاحبه کننده؟ این مشکل در نسبت صدا و سیما با دولت هم ریشه دارد. رییس جمهور انتظار دارد از این تریبون با مردم گفت و گو کند و صدای خود را ضریب و کثرت دهد. صدا و سیما هم انتظار دارد چنانچه رییس جمهور از جناح خودشان نبود از این فرصت به نفع تفکر سیاسی خود بهره برد.

3- در نامه آقای ضرغامی موضوع مصاحبه با رییس جمهور در قالب کلی سران قوا مطرح شده است. حال آن که مطابق قانون اساسی رییس جمهور «عالی ترین مقام رسمی کشور پس از رهبری» است و حتی تعبیر مقام دوم نیز به کار نرفته تا به لحاظ پروتکلی برای شرکت رییس جمهور در نشست های سران و استقبال از سران دیگر کشورها مشکلی پدید نیاید. در واقع رییس جمهور دو شان دارد: هم رییس کلیت جمهوری است و هم رییس قوه مجریه و این نکته را رییسان دو قوه دیگر نیز در عین تاکید بر حفظ استقلال خود در نوع مواجهه با رییس جمهور رعایت می کنند.

حال از رییس سازمان صدا و سیما می توان پرسید چرا اصرار دارد جایگاه «رییس جمهوری اسلامی ایران» را به «رییس قوه اجرایی جمهوری اسلامی ایران» فرو کاهد و لابد حسن روحانی رییس یک قوه است و او هم رییس قوه ای به نام صدا و سیما؟ آیا از این که هدیه زمین های نمایشگاه بین المللی تهران را پس گرفته اند ناخرسندند؟

4- اتفاق چهارشنبه شب بار دیگر این بحث را قابل طرح می سازد که چرا تفسیر موسع اصل 44 قانون اساسی به نفع بخش خصوصی - که با رویکرد دولتی این اصل متفاوت است -  شامل بانک ها و بیمه ها و موارد دیگر شده اما به رادیو تلویزیون که می رسد تفسیر در آن کارگر نمی افتد؟

هر چند برخی حقوقدانان معتقدند در قانون اساسی هم تعبیر رادیو و تلویزیون آمده و هم صدا و سیما و در واقع این صدا و سیماست که انحصاری می ماند و با همان تفسیری که شد تاسیس بانک ها و بیمه های خصوصی را برداشت، می توان برای تاسیس شبکه های رادیویی و تلویزیونی خصوصی نیز مجوز داد. کما این که انتساب دو روزنامه به رهبری، تعلق یک روزنامه به دولت و دیگری به شهرداری و پنجمی به صدا و سیما مانع از اعطای مجوز به روزنامه های مستقل نشده است. بعید نیست اتفاق اخیر آقای رییس جمهور را به این صرافت بیندازد که برای این موضوع تدبیری بیندیشد.

5-  آقای ضرغامی و دوستان باید بپذیرند که سازمان صدا و سیما رسانه محبوبی نیست و سه ساعت تماشای برنامه های آن در شبانه روز را نباید به حساب محبوبیت خود نزد مردم بگذارند. زیرا ارزان ترین و در واقع رایگان ترین وسیله گذران اوقات فراغت استفاده از رادیو و تلویزیون است که هزینه ای در بر ندارد.

اگر صدا و سیما رسانه محبوبی بود مردم در انتخابات ریاست جمهوری به کسی رای نمی دادند که بیشترین انتقاد را متوجه این دستگاه ساخته بود و نقل یک خبر در این رسانه را برای پذیرش صحت آن کافی می دانستند. رفتارهایی از جنس آنچه در شامگاه چهار شنبه دیدیم تنها شیب روند نزولی محبوبیت این سازمان را افزایش می دهد و آثار دعوت از چهره های محبوب و هنری در قالب جشنواره اخیر جام جم برای کسب محبوبیت مدیران را نزد مردم زایل و ضایع می کند.

حسن روحانی رییس جمهوری ایران است. کسی که اعتبار ایران و ایرانی را پس از سال ها بی تدبیری و تحقیر باز گردانده است. او حق دارد با مردم چه آنان که به او رای داده اند و چه دیگرانی که از تصمیمات او و دولت او تاثیر می پذیرند صحبت کند. این سخن گفتن اگر در یک اجتماع باشد با احساسات و هیجانات مردمی همراه است اما از پشت دوربین خردورزانه تر و مدرن تر سخن می گوید.

بنابراین یا باید مانند اولین رییس جمهور و در سال 1359 بر سر یک فرد مشخص که آن زمان علیرضا آزمندیان بود (همین دکتر آزمندیان مشهور با تکنولوژی فکر) به توافق برسند یا مانند نخست وزیران بدون مجری و رو به دوربین و مستقیما گزارش داده شود. کاری که مهندس بازرگان و مهندس موسوی انجام می دادند. شهید رجایی هم در دوران نخست وزیری به این شیوه گزارش می داد و عمر ریاست جمهوری او کوتاه تر از آن بود که مشخص شود کدام روش را ترجیح می دهد. آیت الله خامنه ای در مقام رییس جمهور هر چند رییس قوه و عالی ترین مقام رسمی پس از امام  بودند ریاست دولت با نخست وزیر بود. از این رو نیاز به گزارش های زمان بندی شده نبود ضمن این که چون امام جمعه تهران بودند از همین تریبون استفاده می کردند. البته در سالروز پیروزی انقلاب به تلویزیون  هم  می رفتند و مستقیما با مردم صحبت می کردند.
 
کمترین مشکل را در این باره هاشمی رفسنجانی داشت. چون در عین ریاست جمهوری رییس دولت هم بود و عنوان نخست وزیر حذف شده بود. تریبون نماز جمعه را هم در اختیار داشت و در خطبه ها با مردم و جهان گفت و گو می کرد بی آن که نیاز به مجری باشد.

 رییس سازمان صدا و سیما هم در سه سال اول ریاست جمهوری برادر او بود. پس از آن نیز صدا و سیما با به کار بردن فعل جمع برای افعال رییس جمهور سازندگی احترام او را به غایت نگاه می داشت و هنوز هاشمی ستیزی به این سازمان سرایت نکرده بود.

با روی کار آمدن سید محمد خاتمی که رقیب تفکر سیاسی صدا و سیما به حساب می آمد دوباره چالش از سر گرفته شد. در این دوران مشکل در قالب برنامه هایی چون «چراغ» حاد می شد و بحث نحوه گزارش دهی مطرح نبود. از یاد نبرده ایم که صدا و سیما چه اصراری نشان می داد که از یک تصویر واحد و نه چندان جذاب برای خاتمی استفاده کند و در حالی که او یکی از پُر عکس ترین شخصیت های سیاسی ایران به شمار می آمد به یکی دو تصویر محدود بودند. در برنامه چهارشنبه شب روحانی نیز احساس می شد از تصاویر نزدیک استفاده نمی شود یا دست کم به این نویسنده چنین احساسی دست داد.

6- این اتفاق احتمالا رییس جمهور را به تجدید نظر در نوع رابطه خود با اصول گرایان وا می دارد. او تصور می کرد با انتخاب یکی از مدیران پیشین صدا و سیما به وزارت کشور رابطه این سازمان با دولت را از تلاطمات سیاسی دور نگاه می دارد و با پرهیز از پاره ای واکنش ها آنان نیز مراعات می کنند. اما در عمل روشن شده که اختلافات عمیق تر از آن است که با این رویکردها کاهش یابد.

7- یک راه حل هم این است که به جای مجری دو یاسه کارشناس موجه نزد افکارعمومی انتخاب شود. اما بعید است بر سر انتخاب این کارشناسان نیز توافق شود چون صدا و سیما افرادی را با عنوان کارشناس جلوی دوربین می آورد که در سطح جامعه و رسانه های مستقل بعضا با این عنوان شناخته نمی شوند.

بار دیگر باید تاکید کرد: ریشه مشکل در این است که معلوم نیست قالب این برنامه ها مصاحبه است یا گزارش و اگر گزارش، مجری می خواهد چه کار؟

در انتظار گزارش بعدی رییس جمهور هستیم. نه نشسته روبه مجری یا مجریان صدا و سیما که چشم در چشم خود ما. انتظاری اما توام با تاسف. چرا که در مقام رسانه باید جانب دار رسانه و حضور نمایندگان رسانه باشیم اما چه می توان کرد که رسانه مورد بحث با ویژگی های رسانه های مستقل و دموکراتیک فاصله دارد و بیش از آن که ما را به یاد مدیا و رسانه بیندازد احساس می کنیم در بوق بزرگی می دمند تا صدای خودشان بیش از دیگران شنیده شود و شان یک رییس جمهور هم البته فراتر از آن است که با مجری مناظره کند.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200