همگان بر اهميت "ورزش همگاني" و تأثيرات مستقيم بر روي آحاد جامعه اتفاق نظر دارند و این يكي از مقوله هاي ورزشي است كه مقام معظم رهبري، رئيس جمهوري و نيز وزير كنوني ورزش و جوانان بارها از گسترش و اهميت اين حوزه سخن گفتهاند.
به نظر مي رسد اهميت جايگاه ورزش همگاني در وزارت ورزش از رشته پرطرفدار فوتبال نيز مهمتر است، اما در عمل چقدر به اين موضوع بها داده ميشود؟
در دولت جديد كار بسيار ارزنده و مناسبي كه صورت گرفت احياي معاونت ورزش همگاني در وزارتخانه بود كه با حضور يكي از مديران با سابقه و رده بالاي ورزش كشور؛ يعني خسروي وفا، حركت بسيار مهم و در خور تقديري به نظر ميآيد.
اين معاونت كه چهار سال قبل منحل شد نياز بسيار مهمي را در حوزه نظارت و مديريت ورزش همگاني به شمار ميآمد؛ زيرا فدراسيون ورزش همگاني و 11 فدراسيون ديگر تا روزهاي آخر حيات اين معاونت در سال 88 زير پوشش آن فعاليت مي كردند. از این رو بايد به اين معاون جديد فرصت داد تا بتواند جايگاهي قويتر و بالاتر از چهار سال قبل و نيز اين غيبت چهار ساله را به نوعي جبران کند.
فدراسيون ورزشهاي همگانياز ديرباز فدراسيوني در ايران شكل گرفت با عنوان فدراسيون "ورزش براي همه" يا همان "ورزش همگاني" كه در همان ايام آغاز فعاليت در بخش سياست گذاري متولي تصميمگیری در این عرصه و گسترش ورزش همگاني در كشور شد.
متأسفانه در تغيير و تحول مديران ورزشي رده بالاي ورزش كشور آخرين فدراسيوني كه به رسم معمول مورد بررسي و عملكرد آن بازبيني ميشود فدراسيون ورزشهاي همگاني است.
در دوره مديريتي پس از عزل و نصب رؤساي فدراسيونهاي قهرماني و نيز بررسي عملكردشان، آخرين فدراسيوني كه مورد بررسي و گاهي تغييرات مديريت ميشود، فدراسيون ورزشهای همگاني است. از این رو برعكس دورههاي قبل و برای اهميت دادن به اين حوزه باید قبل از هر فدراسيوني به اين فدراسيون پرداخته شود.
با وجود اینکه دخالت نکردن مستقيم وزارت ورزش در حوزه فدراسيونها یک اصل است، اما اين الزام نيز وجود دارد که وزارت به عنوان ارگان رسمي ورزش و مسوول آن فدراسيونهاي ناموفق و رؤساي ناكارآمد را در صورت ادامه همان روند مديريتي با كمك مجمع همان فدراسيون به سمت تحول و تغییر مدیریتی هدایت کند.
موضوعات مهمي كه نياز به بررسي عملكرد چهار ساله اين فدراسيون را نمايان ميكند:در هفت سال گذشته خصوصا در اين سه سال اخیر، ورزش همگاني در ايران با كمال تعجب تبديل شده است به پياده رويهاي مصنوعي و تفريحي كه در آن با قرعه كشي به نفراتي كه نامشان و شماره كارتشان انتخاب شود يك دستگاه خودروي پرايد و به برخي ديگر جوايزي مانند، دوچرخه، گرم كن و توپ ورزشي اهدا مي شود.
اما بهراستی هدف از برگزاري اين برنامه چيست؟ چند درصد از خانوادهها جذب برنامههاي مدون و كارشناسي شده حوزه ورزش كشور ميشوند؟ اين همايشهاي پياده روي با هزينهای چنین بالا چه دستاوردي در طول اين ساليان داشته است؟ در كدام كشور پيشرفته دنيا از اين طريق نتوانستهاند در حوزه ورزش همگاني حضور مردم را بيشتر كنند؟
تنها كشوري كه ورزش همگاني را به پياده روي تفريحي و قرعه كشي پرايد منحصر كرده، كشور ايران است. بنابراین در صورت ادامه اين روند غلط مديريتي و ادامه اين نگاه سطحي به ورزش همگاني بايد شوراي عالي ورزش همگاني پاسخگوي اين پرسش ها باشد:
انجمنهاي ورزشي در فدراسيون ورزش هاي همگانياز ديرباز رشتههاي جديدالورود در كشورمان پس از بررسيهاي اوليه و در صورت نياز به تشكيل انجمن به فدراسيون ورزشهاي همگاني معرفي ميشدند و پس از آن انجمن مربوطه شكل مي گرفت.
در سال 89 فدراسيون انجمنهاي ورزشي در سازمان تربيت بدني سابق شكل گرفت و حدود 16 انجمن قهرماني را در خود جاي داد. پنج انجمن نيز از فدراسيون ورزشهاي همگاني به اين فدراسيون جديد نقل مكان كردند.
با اين حال هنوز حدود 24 انجمن ورزشي در فدراسيون همگاني حضور دارند كه مهمترين آن انجمن آمادگي جسماني است كه روزگاري خود فدراسيون بود؛ آن هم با داشتن هزاران مخاطب و دارا بودن درآمد و كارمنداني فراوان.
انجمنهاي زير پوشش فدراسيون ورزشهاي همگاني روزگار ناخوش را پشت سر گذاشتهاند و در اين ايام جديد با توجه به تغييرات وزارتي منتظر برنامههاي وزارت در اين حوزه و حل مشكلاتشان از طرف وزير جديد هستند.
بر این اساس، در گفتوگو با برخي از رؤساي سابقهدار انجمنها مشكلات و معضلات مهمي بازگو شد كه لازم است پس از ارائه به مسوولان بالاي وزارت چارهاي نيز انديشیده شود.
1-دو شغله بودن رئيس فدراسيون و نيز نداشتن سابقه در اين حوزه و به تبع آشنا نبودن با موضوعات فدراسيون، اين پرسش را به وجود ميآورد كه آيا پس از گذشت سالهاي متمادي در مجموعه ورزش كشور مديري مرتبط با حوزه ي ورزش همگاني پيدا نمي شود كه نيازي به استفاده از یک مدير شاغل در جاي ديگر نباشد؟ آن هم زماني كه قانون اساسي صراحتا دو شغله بودن را جرم و خلاف مي داند و بارها سازمان بازرسي كل كشور كتبا نسبت به ممنوعیت به كارگيري افراد شاغل و يا بازنشسته تذكر داده است.
2-رئيس فدراسيون با توجه به پيشينه خود در فدراسيون از افراد بازنشسته كه داراي هيچ سابقه ورزشي نیستند به جاي افراد كاردان و كارشناس ورزش استفاده مي کند كه اين خود باعث ايجاد مشكلات زيادي براي انجمن ها شده است و در حال حاضر رئيس آكادمي ورزش همگاني فدراسيون، رئيس دفتر امور مشترك انجمنهاي فدراسيون نظامي و دو شغله است.
با احترام به تمام دست اندركاران و خدمتگذاران اين فدراسيون بايد بررسي شود كه چرا به جاي استفاده از هزاران تحصيلكرده ورزش و تربيت بدني كه در كشورمان دربهدر دنبال كار در هر حوزهاي هستند ما بايد جايگاه واقعي آنها را به افراد بازنشسته، دو شغله و غير مرتبط با ورزش بدهيم.
بنابراین ضرورت دارد آقاي گودرزي كه خود سالها دانشگاهي بودهاند و از مشكلات دانشجويان با خبر هستند، با انجام بررسيهای لازم، فضايي را در تمام فدراسيونها بهوجود بياورند تا از حضور تحصيلكردهها و كارشناسان ورزش استفاده كنند.
دخالت مستقيم رئيس فدراسيون در امور انجمنهاهمگان مي دانند انجمنها در همه جاي دنيا و نيز در كشورمان از ديرباز مستقل بودهاند و با توجه به نگرفتن بودجه از دولت و نيز دريافت نکردن امكانات مادي ديگر باید برای شناساندن رشته خود و گسترش آن از بخش خصوصي کمک بگیرند، البته فدراسيون بنا به گفته خود به برخي از انجمنها در سال (كل 12 ماه) مبلغ پنج ميليون تومان پرداخت مي کند.
اي كاش وزارت ورزش نيز رقمي معادل همين مبلغ را به عنوان بودجه به فدراسيون كمك مي کرد تا معلوم شود که آيا امكان كار كردن با اين مبالغ آن هم براي فدراسيوني كه برعكس انجمن داراي ساختمان، رديف بودجه، كامرند و غيره است، وجود دارد و اگر يك سال از پرداخت بودجه به اين فدراسيون ممانعت شود، باز هم امكان ادامه حيات دارد؟
چگونه توقع داريم که انجمنها درجهت گسترش رشته خود با پنج ميليون تومان در سال اقدام کنند و این مبلغ كفاف تمام برنامههايشان را بدهد؟ از سوی دیگر به گفته رؤساي برخي انجمنها، رئيس فدراسيون در امور تمام انجمنها دخالت مستقيم دارد كه جا دارد به اين موضوع پرداخته شود.
يكي از رؤساي انجمنها كه از رئيس فدراسيون در وزارت ورزش و جاهاي ديگر رسما شكايت كرده است درباره مشكل خود اين گونه مي گوید:
"با رئيس فدراسيون اختلافات سليقهاي زيادي داشتيم و در برابر دخالتهاي مكرر وي و همكارانش امكان همكاري بسيار سخت بود، اما در كمال تعجب روزي رئيس فدراسيون با تماس تلفني با بنده اعلام کرد که بايد استعفا دهي و وقتي حضوری با وی جلسه برگزار کردم، گفت كه حراست وزارت براي تغيير بنده، رئيس فدراسيون را زير فشار گذاشتهاند! بنده نیز با حضور در حراست و پيگيري موضوع با كمال تعجب دريافتم حراست هيچ موضعي درخصوص بنده به فدراسيون منتقل نكرده است و اساسا بنده مشكل حراستي ندارم.
پس از آن و با رجوع مجدد به فدراسيون، اين بار رئيس فدراسيون با بازگو کردن واقعيت موضوع كه همان حذف بنده بود، عنوان کرد که نمي خواهد بنده رئيس انجمن باشم. این در حالی است که بنده شش سال پیش اين رشته را در تربيت بدني ثبت کردم و انجمن آن را با هزينه شخصي اداره كردم و در طول اين مدت صدها مربي و آموزگار در اين رشته تربيت كرده ام و اكنون كه اين رشته جايگاهی نزد مردم یافته و امكان درآمدزايي بالايي دارد به صورت تلفني و نه كتبي بنده را از رياست فدراسيون عزل کرده اند!"
رئيس انجمن ديگري مي گويد:
"در سال جديد انجمن ما تبديل به كميته شد و وقتي در كنار اختلافات شديدي كه با رييس فدراسيون داشتم نزد وي رفتم، عنوان کرد که اين تصميم را وزارت ورزش گرفته است و ارتباطي به ما ندارد. بنده نیز به وزارت ورزش رفتم و موضوع را پيگيري کردم كه گفتند اين تصميم بنا به خواسته فدراسيون و مربوط به خود فدراسيون است و ارتباطي به ما ندارد. اكنون براي حل مشكلم به دفتر وزير و كميسيون تربيت بدني مجلس رجوع كردهام كه چرا با انجمنی كه داراي مخاطب است و درحال فعاليت است اين گونه برخورد مي شود؟
اما چندي پيش فدراسيون بدون دريافت مجوز از معاونت سابق بانوان و ورزش همگاني، اقدام به تشكيل و راه اندازي آكادمي ورزشهاي همگاني کرد. جداي از بحث اهميت وجود يا عدم وجود و يا موضوعيت راه اندازي تشكلهاي موازي در درون خود فدراسيون، پرداختن به فعاليتهاي اين تشكيلات جزو الزامات رسانهها و مسوولان ورزش كشور است."
سخني با وزير ورزش و جوانانآنچه در اين گزارش آمد نشاندهنده وجود برخي مشكلات و معضلات بزرگ مديريتي فدراسيون ورزش همگاني و انجمنهاي زير پوشش آن و نيز ايجاد ساختاري نامناسب در حوزه ورزش همگاني كشور است.
اين فدراسيون براي برخي افراد تبديل به يك حياط خلوت مناسب شده است؛ زيرا در كلام ورزش همگاني اهميت دارد، اما در عمل اين فقط و فقط فوتبال است كه به عنوان ورزش اهميت دارد.
اما جا دارد رسانهها و علاقهمندان حوزه ورزش بر اهميت ورزش همگاني تكيه کنند و از وزارت جديد و وزير تازه نفس آن بخواهیم به جاي پرداختن به استقلال و پرسپوليس كه متأسفانه دغدغه تمام رسانههاي ورزشي شده است، به مقوله مهم ورزش همگاني رسيدگي شود.