صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۱۰۵۷۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۱ - ۰۱ دی ۱۳۹۲ - 22 December 2013

رمزگشايي از يك جمله سيدحسن نصرالله

یاسر مرادی ؛ تحلیلگر مسائل خاورمیانه
 
روز گذشته، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله در سخنرانی خود به مناسبت شهادت یکی از فرماندهان حزب‌الله، پیشنهاد تشکیل دولت بی‌طرف و تکنوکرات در لبنان را رد کرد و گفت: دولت بی‌طرف در لبنان، به نظر ما دولت فریب و نیرنگ است، چراکه ما اساسا در کشورمان آدم بی‌طرف نمی‌توانیم داشته باشیم.
 
وی ادامه داد: شاید در لبنان ‌یک ‌متفکر یا یک هنرمند یا خواننده با تو اختلاف سیاسی داشته باشد، ولی برای تو احترام قائل باشد و با وجود اختلاف دیدگاه‌ها، از نظر شخصی تو را دوست داشته باشد؛ گاه به دلیل شخصیتت تو را دوست دارد؛ بعضی اوقات به دلایل دیگر اما ما امروز به مرحله‌ای در کشورمان رسیده‌ایم که اگر کسی بگوید، فلان کس را دوست دارم، گویی کل دنیا را خراب کرده است.
 
دبیرکل حزب‌الله گفت: امروز در کشور ما ممنوع است که کسی، کس دیگر را دوست داشته باشد؛ ممنوع است، کسی برای دیگری احترام قائل باشد؛ دوست داشتن در این کشور ممنوع شده است؛ حال چطور ما می‌خواهیم دولت میانه‌رو یا بی‌طرف داشته باشیم؟
 
شاید برای خیلی‌ها این پرسش پیش آید که منظور سیدحسن نصرالله از این جملات چه بود و از محبت چه کسی به چه کسی سخن می‌گفت؟ استفاده وی از عبارت «هنرمند» ذهن همه لبنانی‌ها را به سوی مسأله‌ای برد که چند روزی است، فضای رسانه‌ای این کشور را پر کرده و آن هم ابراز ارادت یک خواننده زن لبنانی به نام فیروز که اسطوره موسیقی این کشور محسوب می‌شود به دبیرکل حزب‌الله است؛ ابراز ارادتی که برای این اسطوره موسیقی بسیار سنگین تمام شد.
 
زیاد الرحبانی آهنگ ساز و فرزند فیروز چند روز پیش در گفت‌وگویی اعلام کرد که مادرش به سیدحسن نصرالله ارادت داشته و به او احترام می‌گذارد.
 
این اظهارات فرزند فیروز موجی از واکنش‌ها را در رسانه‌ها و وب‌سایت‌های اجتماعی در پی داشته است. برخی در رسانه‌ها و فضای مجازی مدعی شده‌اند که فیروزه یک شخصیت ملی است نباید ‌‌آشکارا به گروه یا شخصیتی خاصی وابسته باشد.
 
اما این بار دبیرکل حزب‌الله که ‌‌معمولا به چنین اظهارلطف‌هایی پاسخ نمی‌دهد، ترجیح داد به صورت ظریف و در قالب توجیه مواضع خود برای رد دولت بی‌طرف در لبنان، بی‌مهری‌هایی را که در حق این خواننده لبنانی صورت گرفته ‌به صورت تلویحی محکوم کند؛ امری که شاید بتوان آن را رمز ماندگاری و محبوبیت دبیرکل حزب‌الله در لبنان و کشورهای عربی منطقه دانست.
 
اسم اصلی فیروز، «نهاد حداد» است و در سال ۱۹۳۵ در خانواده‌ای متوسط و در شهرک قدیمی بیروت به دنیا آمد. اغلب فقرای قبایل مختلف در این منطقه در کنار هم در آرامش زندگی می‌کردند.
 
نهاد که به زودی به اسم فیروز، یکی از مشهور‌ترین خواننده‌های جهان عرب و جهان شد، در دوران کودکی و زمانی که همسایه‌ها دور هم جمع می‌شدند، شروع به آواز خواندن کرد. همه از صدای او در عجب افتاده بودند. خانواده نهاد ‌توان خرید رادیو نداشتند و صدای او سرگرمی تمامی خانواده و همسایه‌ها شده بود.
 
به زودی نهاد که از پشت پنجره خانه یکی از همسایه‌ها صدای رادیویی را شنیده بود، مدام از خانه بیرون می‌رفت و پای آن پنجره می‌نشست. در آن زمان لیلی مراد و اسمهان، دو خواننده معروف مصری بیش از همه معروف بودند. برادرش ژوزف و خواهرانش هدی و آمال رازدار او بودند و نهاد از هر وقتی استفاده می‌کرد تا صدای رادیو را از دست ندهد.
 
پدر نهاد از خرج اندک خانه برای فرستادن کودکانش به مدرسه استفاده می‌کرد. در این زمان اما محمد فلیفل، یکی از موسیقیدانان سوری و استاد مرکز موسیقی لبنان که به دنبال استعدادهای جوان برای رادیوی تازه تأسیس لبنان بود و در سال ۱۹۴۶ در مراسم جشن مدرسه، صدای نهاد را شنید و به طور قطع اعلام کرد که او چهره‌ای را شناخته است که در آینده بسیار معروف خواهد شد. خانواده نهاد اما با این پیشنهاد که دخترشان در رادیو آواز بخواند مخالفت کردند. آن‌ها نمی‌توانستند قبول کنند که دخترشان برای مردم بخواند و عنوان مطرب را بگیرد. سرانجام با اصرار فلیفل قرار شد که فیروز تنها ترانه‌های ملی بخواند و در عوض خرج آموزش در مرکز موسیقی بر عهده فلیفل باشد.
 
همکاری فیروز در سال‌های بعد با برادران رحبانی و ازدواج با عاصی رحبانی در سال ۱۹۵۴ راه را برای موفقیت‌های بیشتر وی هموار ساخت. وی در زمان جنگ‌های داخلی لبنان از بیروت بیرون نرفت و زیر بمباران و گلوله در عروس خاورمیانه ماند.
 
شاید خیلی‌ها ندانند که بسیاری از خواننده‌های لبنانی و هنرمندان که شاید هیچ التزام دینی هم نداشته باشند، جزو علاقه‌مندان سید حسن نصرالله محسوب می‌شوند. خیلی‌ها در میان جنگ۳۳ روزه ۲۰۰۶ یا مستقیم یا از طریق رسانه‌ها به سید حسن نصرالله پیام دادند که او را دوست دارند و از مقاومت پشتیبانی می‌کنند و حاضرند از اموالشان برای کمک به مقاومت هزینه کنند.
 
در همین راستا بر اساس ترجمه وبلاگ خاطرات یک ایرانی مقیم لبنان، ناهض حتر در روزنامه الاخبار لبنان در مورد علاقه خانم فیروز به سید حسن نصرالله چنین می‌نویسد: «شک نداشتم که خانم فیروز، سید نصرالله را دوست دارد؛ اما زیاد رحبانی در مصاحبه‌ای حساس و هوشمندانه با سایت خبری العهد ـ که از زیبا‌ترین مصاحبه‌های اخیرش است ـ ترجیح داد حدس‌ها را به یقین تبدیل کند‌ و نمی‌دانم حدس من تا چه اندازه درست است که آیا سید حسن نصرالله هم فیروز را دوست دارد یا نه، اما من موضوع را چنین می‌بینم: نمی‌شود بین دو شخصت برجسته جامعه لبنان ارتباطی نباشد، دو اسطوره سرشار از غنای روح و اسرار عالم، ابداع و حضور و سحر و حیا؛ تمام آنچه فیروز از نمادهای عزت ملی و انسانی بر روی سن آواز سرداد، سید حسن نصرالله در صحنه عمل به واقعیت تبدیل کرد؛ فیروز به عنوان چراغ فرهنگی و انسانی می‌تواند با اتکا به قدرت آزادی و محبتی که در ما بوجود آورده سکوتی سنگین از معنا‌ها اختیار کند، در حالیکه سید حسن نصر الله ناگزیر است به صحنه آمده و سخن بگوید».
 
وی ادامه می‌دهد: «اگر ضرورت مبارزه و التزامات سیاسی نبود تصور می‌کنم سید حسن نصرالله هم مانند فیروز ترجیح می‌داد سکوت اختیار کند و می‌گذاشت نیروی مقاومت در جان‌های ما بدون سخنرانی و خطبه به جوشش درآید. اما مجموعه سخنرانی‌های سید حسن نصرالله که شخص هنرمند و فرهیخته‌ای مثل زیاد رحبانی برای خودش آرشیو کرده نشان می‌دهد که در آن روح و رگه‌هایی از هنر وجود دارد که ما غرق شدگان در جریان روزانهٔ سیاست آنرا نمی‌توانیم درک کنیم؛ چنین آرشیوی در نزد یکی از مفاخر فرهنگی ما، بی‌سبب و بی‌علت نیست. زمان هنری آن در آینده مشخص خواهد شد، اما چگونه و کی؟ دیگر جزو علم غیب است. اما برای فیروز کار آسان‌تر به نظر می‌رسد: مثلا در تداخل زمان‌ها و معنا‌ها در مقدمهٔ موسیقیایی نمایش جبال الصوان سرودی برای مقاومین حزب‌الله سروده شده. به زبان چپی‌های لبنان نقد کنایه آمیزی از تصویر میهن وجود دارد که فیروز آن را خوانده ولی در آنچه، سید حسن نصرالله و مردانش آنرا به واقعیت رسانده‌اند، نشانه‌هایی اصیل از آن تصویر به چشم می‌خورد: «بَعْدا جْبال الصوَّان... عمّ بتقاوِم/ زحف الزحف علیها/ وقع الویل علی‌ها..». (بعد از کوه‌های صوان مقاومت می‌کنی ـ سینه‌خیز یورش می‌بری ـ پریشانی بر آن نازل شد...)، ولی این مقاوم نه زانو می‌زند نه فرار می‌کند و نه می‌ترسد».
 
 
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200