صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۰۰۹۷۶
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۶ - ۰۱ آبان ۱۳۹۲ - 23 October 2013

گناوه: پدر داغدار، شادی را به دبیرستان دخترانه بازگرداند

 پدر داغدار گناوه ای یک روز پس از تشییع و خاکسپاری دختر دبیرستانی اش، با دسته گل و جعبه شیرینی از همکلاسی های وی دلجویی کرد.

به گزارش «خلیج فارس»؛ دو هفته پیش و زمانی که یکی از دوستان منصوره صحرایی دانش آموز کلاس اول دبیرستان عترت گناوه با زدن انگشت به پشت شیشه کلاس، خواست وی را متوجه خودش کند، فکرش را نمی کرد که شیشه شکسته و روی قفسه سینه دوستش بریزد تا او را روانه بیمارستان کند.

اما پس از انتقال این دختر دانش آموز به مرکز درمانی گناوه و دو روز بستری بودن وی در خانه، او به میان همکلاسی هایش بازگشت، ولی همان روز دچار خونریزی مجدد شد و به کما رفت تا اینکه در بیمارستان بوشهر درگذشت.

در این حادثه، علاوه بر گلایه مندی خانواده منصوره صحرایی از ضعف پزشکان گناوه و ترخیص زودهنگام وی، دختر دانش آموزی هم که پشت شیشه کلاس زده و خود را مقصر مرگ هم کلاسی اش می دانست، دچار فشار روحی شده بود.

اما اقدام جالب و قابل تحسین پدر داغدار گناوه ای، شادی را به دبیرستان عترت گناوه بازگرداند و فشار روحی بر همکلاسی های وی را التیام بخشید.

به گفته مدیر آموزش و پرورش شهرستان گناوه، آقای صحرایی یک روز پس از تشییع و خاکسپاری دختر دبیرستانی اش، با یک دسته گل و چند جعبه شیرینی به این دبیرستان آمد و در مراسم صبحگاه سخنرانی کرد تا از همکلاسی های دخترش دلجویی کرده و به فضای غمبار حاکم بر این مرکز آموزشی پایان دهد.

رئوفی افزود: چنین رفتاری تنها از انسان های بزرگ منشی سر می زند که در برابر غم های زندگی به خدا و ائمه اطهار توکل می کنند و مصیبت ها را مشیت الهی می دانند.

پدر دختر دبیرستانی هم که با اقدام تحسین برانگیزش به دلجویی از همکلاسی های وی پرداخت، درباره اینکه آیا شخصا به چنین فکری افتاده یا کسی پیشنهاد کرد؟ گفت: همسرم پیشنهاد این کار را داد، من هم یک با دسته گل و چند جعبه شیرینی به محل تحصیل دخترم رفتم تا از دوستانش دلجویی کنم.

محمد صحرایی درباره فضای مدرسه پس از حضورش با دسته گل و شیرینی اظهار داشت: همکلاسی ها و دوستان منصوره با دیدن من گریه می کردند، اما در صف صبحگاه گفتم مرگ دخترم را مشیت الهی می دانم و آمده ام تا از دوست وی و سایر همکلاسی هایش دلجویی کنم و از آنها بخواهم با امید و آرامش به تحصیل خود ادامه دهند.

وی درباره اینکه یک روز پس از خاکسپاری دخترش دست به کار دشوار و بزرگی زده، می گوید: من کارمند هلال احمر هستم و برایم نهادینه شده که همه را دوست داشته باشم، ضمن اینکه افتادن شیشه کلاس درس و مرگ دخترم را خواست الهی می دانم که قصور و عمدی در آن نبوده، از این رو از مدرسه و هم کلاسی های وی نارضایتی ندارم.

وی ادامه داد: همکلاسی دخترم هم که با انگشت به شیشه پنجره زده بود، با دیدن من در مدرسه گریه می کرد و به خود می لرزید، اما به وی گفتم اصلا خودت را مقصر مرگ وی نداند، ضمن اینکه به مادر و مادر بزرگ وی هم گفتم کمک کنید این دختر از این فشار روحی خارج شود تا من هم راحت تر با این مصیبت کنار بیایم.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200