عصرایران ؛جعفر محمدی* - نقل قول آیت الله هاشمی از امام راحل (ره) که در کتاب خاطرات وی منتشر شده ، این روزها شعار "مرگ بر آمریکا" و امکان حذف آن و نیز روایت از امام (ره) را موضوع بحث و جدل کرده است تا جایی که شب گذشته ، بخش خبری 20:30 سیما ، در گزارشی مفصل ، هاشمی را متهم به دروغ گویی کرد.
روزنوشته های هاشمی که مورد توجه موافقان و مخالفان قرار گرفته ، بدین شرح است:
1- در ذیل خاطرات روز 16 فروردین 1362 : «...احمد آقا تلفن کرد و اطلاع داد، امام با پیشنهاد قطع شعار «مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی» از رسانههای دولتی موافقت کردهاند و پذیرفتهاند که بگویند به امر امام قطع شده است. »
2 - 20 فروردین 62 : « ... ظهر احمد آقا آمد. اعترافات تودهایها را به ایشان دادم که بخوانند و به اطلاع امام برسانند. قرار شد از طرف امام رسما به صداوسیما ابلاغ کنند که [شعار] مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را که در شعارهای مردم میآید، حذف کنند و دوستان دیگر هم موافقاند.»
3 - 1 اردیبهشت 62 : «... جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی ] داشتیم. درباره دستور امام برای حذف شعارهای مرگ برآمریکا و «مرگ بر شوروی» بحث داشتیم که شیوه حذف آن ـبه صورتی که عکسالعمل بدی نداشته باشد ـ انتخاب شود. »
4 - 14 تیر 63 : «... [آقای امام موسوی] نماینده شوشتر هم آمد و پیشنهاد قطع شعار مرگ برآمریکا و شوروی را میداد. گفتم به طور اصولی تصمیم گرفتهایم، امام هم موافقت کردهاند ولی منتظر فرصت هستیم .»
اگر فارغ از حب و بغض نسبت به هاشمی - که پیش زمینه بسیاری از داوری های مثبت و منفی نسبت به اوست - در این باره تأمل کنیم ، نکات زیر قابل ذکر خواهد بود:
الف - طبق وصیت نامه امام ، آنچه به ایشان منتسب می شود ، تنها در صورتی مستند است که به خط خود ایشان یا صدا و تصویرشان باشد. بنابراین ، آنچه هاشمی به نقل از امام ذکر کرده است ، از این منظر سندیت ندارد.
ب - آنچه امام در خصوص سندیت سخنان خویش در وصیت نامه بیان داشته اند، اقدامی حکیمانه برای جلوگیری از نقل قول های افراد مختلف از ایشان بوده است چه آن که در غیر این صورت ، هر کسی می تواند هر سخنی را به بنیانگذار نظام منسوب کند و منویات خود را در این انتساب بجوید.
با این حال، عقل سلیم ایجاب می کند که بپذیریم تمام آنچه امام گفته اند ، الزاماً مکتوب یا ضبط نشده است و لذا می توان از "نزدیکان درجه یک" امام اعم از اعضای خانواده و یاران حلقه نخست ایشان مانند آیت الله خامنه ای ، آیت الله هاشمی ، آیت الله موسوی اردبیلی، زهرا مصطفوی (دختر امام) و ... برخی سخنان امام را شنید و بدان استناد کرد کما این که در جلسه خبرگان که بعد از ارتحال امام برگزار شد، آیت الله هاشمی با نقل خاطره ای از امام، بر صلاحیت آیت الله خامنه ای برای تصدی رهبری نظام از دیدگاه امام راحل تأکید کرد و خبرگان نیز با اکثریت قاطع آرا ، ایشان را به رهبری برگزیدند.
ج - از منظر عقلی ، سخنان منسوب به امام را می توان به سه گروه تقسیم کرد:
- آنچه از امام به صورت مکتوب یا مضبوط نقل شده ، قطعاً قابل استناد است
- آنچه افراد متفرقه و دور از امام به نقل از ایشان بگویند، قاعدتاً قابل اعتنا نیست
- اما آنچه یاران و نزدیکان درجه یک امام از ایشان نقل می کنند، می تواند بسته به این که شنونده به راوی چقدر اعتماد دارد، مورد توجه و اعتنایش باشد و لذا نمی توان آن را کذب نامید؛ تنها هر کس می تواند بگوید "من" آن را باور ندارم یا "من" آن را می پذیریم.
سخنانی که از ائمه اطهار علیهم السلام به ما رسیده است نیز بر مبنای قاعده اعتماد ، مورد استناد است چه آن که نه دستخطی از آن بزرگان در دست است و نه صدای ضبط شده.
با این حال، وقتی می گویند فلان شخص از یاران و اصحاب نزدیک به رسول اکرم (ص) یا امام (ع) ، مثلاً «عبدالله ابن ابی یعفور» ، «زراره بن اعین» ، «محمد بن مسلم» ، «حماد بن عیسی» و ... سخنی یا خاطره ای از آن بزرگان نقل کرده اند ، پذیرفته می شود و کسی دستخط یا صدای مضبوط رسول(ص) و ائمه(ص) نمی طلبد.
لذا می توان درباره اصحاب و یاران نزدیک و درجه اول امام خمینی (ره) نیز این اصل عقل پسند را مورد توجه قرار داد مگر آن که هوا و هوس سیاسی طور دیگری اقتضا نماید که از موضوع بحث حاضر، خارج است.
*سردبیر عصرایران