احزاب سیاسی در ایران بسیار جوان هستند. با سابقه طولانی حکومتهای پادشاهی در کشور و عمر تقریبا یک قرنی مشروطه، قدیمیترین احزاب تاریخ ایران که قدری در قدرت موثر بودهاند، قرنها از همتایان غربی خود جوانتر هستند.
به گزارش «تابناک»، احزاب پس از دوره قاجاریه و در دوره پهلوی تاریخ پرماجرایی دارند و با سقوط نظام پادشاهی و استقرار جمهوری اسلامی کمتر حزبی توانست در دوره جدید دوام بیاورد. در سی و چند سال اخیر نیز احزاب فراز و نشیبهایی زیادی داشتهاند و اکنون از بین چند صد حزب دارای مجوز فعالیت در کشور، کمتر حزبی است که در افکار عمومی با سیاستها و خطوط روشن فکری، اعضای مشخص و برنامهای برای اداره کشور شناخته شود. وضعیت انضباط حزبی و رابطه احزاب با دولت مستقر نیز میتواند به مراتب آشفتهتر باشد.
در چنین شرایطی، عجیب نیست که بعضی احزاب هم جهت و از حیث فکری نزدیک به هم، چنان دچار تشتت و اختلاف باشند که حتی انتخابات ریاست جمهوری را در سال 84 به جناح رقیب واگذار کنند، یا این که برنده انتخابات در همین سال مورد حمایت اعضای تشکیلات خود هم قرار نگیرد و یا این که هشت سال بعد و در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، ائتلافهای بی سرانجام و پر ماجرایی صورت گیرد که احتمالا بر نتیجه نهایی انتخابات هم تاثیر جدی داشته است.
این آشفتگیها گاهی از سوی افکار عمومی رصد نمیشود و یا این که از سوی دیگر، عدهای چنان دچار افراط میشوند که انتظار دارند هر حزبی از پیش باید تکلیف اعضای خود را در برخورد با دیگران روشن کند و هیچ کس هم حق تخطی از این رویه را ندارد.
نگاهی به بازی سیاسی و حزبی در کشورهای با تحزب واقعی و مقایسه آن با حزب بازی در ایران، این تفاوتها را به خوبی نشان میدهد.
در بعضی از کشورهای غربی، در مواردی حزب در مورد نحوه رای دادن اعضای خود تصمیم قطعی میگیرد و از اعضای خود میخواهد که رای مشخصی متناسب با سیاستهای حزبی بدهند و کسانی که از این دستور تخطی کنند با تنبیهاتی نیز مواجه خواهند شد که محرومیت از حمایت در انتخابات و یا حتی اخراج از حزب هم از جمله این تنبیهات است.
از سوی دیگر، به خصوص در مورد نظامهای غیر پارلمانی، تصور این که اعضای حزب همیشه باید مانند یکدیگر رای دهند، توهمی بیش نیست. مثالی روشن و بر هم زننده این توهم، رفتار سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی در رسیدگی به رسوایی اخلاقی بیل کلینتون دموکرات است. در حالی که همه 45 عضو دموکرات سنا، رئیس جمهور هم حزبی خود را بیگناه میدانستند، از بین 55 عضو جمهوریخواه در دو نوبت رایگیری در مورد این مساله، در یک رایگیری ده سناتور و در یک رایگیری دیگر پنج سناتور جمهوریخواه، کلینتون را بیگناه دانستند. احتمالا هیچ کس در آمریکا این سناتورها را به خیانت متهم نکرده است.
اگر قرار بود فرض لزوم هم شکل بودن همیشگی آرای اعضای یک حزب در مجالس و مراجع رایگیری صادق باشد، آن گاه چه لزومی داشت که حزب و گروه اقلیت در مجلس حاضر شوند؟ اگر مجلسی با یک اکثریت شصت درصدی و اقلیتی مثلا چهل درصدی تشکیل شده باشد، با فرض فوق، دلیل چندانی وجود ندارد که اقلیت در مجلس حاضر شوند چون به هر حال اکثریت همیشه مانند هم رای میدهند و اقلیت از حیث تاثیرگذاری تفاوت چندانی با چوب خشک نخواهند داشت.
در سایه ادعاهای طرفین در مورد داستان رای الهه راستگو به شهرداری قالیباف و برخورد حزب متبوعش با وی به نظر میرسد افکار عمومی در مقابل داستانی قرار گرفتهاند که تنها بخش کوچکی از آن را میبینند و بیشتر آن همچنان ناگفته است.
شاید چند سال زمان نیاز باشد تا بعدها کسی در خاطرات خود به روند آماده شدن و حضور اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر چهارم بپردازد، این که ترکیب فهرست انتخاباتی آنها چگونه چیده شده و راستگو و دیگران چرا در فهرست انتخاباتی آنها قرار گرفته اند و یا این که اصلاحطلبان چگونه گزینه مورد نظر خود برای شهرداری تهران را انتخاب کردند و چگونه با یکدیگر برای رای دادن به وی هماهنگ شدهاند و یا این که آیا واقعا داستان سوگند خوردن به قرآن راست است یا دروغ، ولی از هم اکنون روشن است که سنگی در شورای شهر تهران افتاده که خارج کردن آن چندان راحت نیست.
تهرانیها که خاطره دعواهای سیاسی در شورای اول شهر و انحلال آن را در ذهن دارند، اکنون در مقابل شورایی قرار دارند که در سومین جلسه آن، در حین سخنرانی یک عضو، عدهای به نشانه اعتراض جلسه را ترک میکنند و اعضای آن، طبق ادعاهای خودشان، آن قدر به هم بیاعتماد هستند که در جلسه و گعدههای گروهی لازم میدانند از هم لیستیهای خود با سوگند به قران تعهد بگیرند که به فرد خاصی رای بدهند و یا این که عدهای دیگر رای خود را بنا به ملاحظاتی غیر اخلاقی تغییر دهند و یا به سرعت در رسانههای خود با امواج اتهام از خجالت طرف مقابل در آیند.
همین شورا باید چهار سال در تهران به اداره امور شهر بپردازد و بعد از انتخاب شهردار در روز دوم، باز هم جلسات مهمی در پیش خواهد بود که گزارشهای مالی شهرداری را بررسی کند یا بودجهای را تصویب کند.
اگر قرار باشد، همه این چهار سال بر اساس همین دعواهای سیاسی بگذرد، سنگ افتاده در چاه شورای شهر تهران را صد انسان عاقل هم نمیتوانند بیرون بیاورند.