صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۹۴۸۹۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۴ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۲ - 09 September 2013

گلپا: گفتند نخوان، ما هم نخواندیم!

شاید ما بیش از اندازه وطن‌پرست هستیم. تمام علایق من اینجاست. مخاطب من اینجاست و پدر و مادر من در همین سرزمین دفن هستند. ما شهروند این کشور هستیم. به همین خاطر ماندیم و به قول شما هزینه دادیم. ما به تصمیمی که گرفتند، احترام گذاشتیم. گفتند نمی‌توانید بخوانید، ما هم نخواندیم.

«اکبر گلپایگانی معروف به گلپا همانند حسین خواجه‌امیری (ایرج)، خواندن را به شکل حرفه‌ای از سنین پایین آغاز کرد و همانند او سال‌ها از خواندن محروم ماند. با این حال او سال‌ها قبل به دعوت دانشکده «میوزیک بیلد‌ینگ» کالیفرنیا به همراه استاد فرهنگ شریف به تدریس موسیقی ایرانی پرداخت. گلپا در عمر هنری خود اجرا‌های متفاوتی در سالن‌های مهمی چون رویال‌ دایان لندن داشته و توانسته است دکترای افتخاری در رشته آواز از دانشگاه کلمبیای آمریکا، دکترای افتخاری اقتصاد و هنر از سازمان یونسکو و دکترای افتخاری از دانشگاه مجارستان را دریافت کند.»

آسمان با ذکر این مقدمه، گفت‌وگوی خود با گلپا را درباره «ایرج و راز ماندگاری‌اش» منتشر کرده که مشروح آن در پی می‌آید:

اگر موافق باشید صحبت را از اینجا شروع کنیم که چه اتفاقی می‌افتد که خواننده‌ای چون ایرج با‌ وجود آنکه سی‌ و چند ‌سال از خواندن بازمانده است، همچنان خواننده‌ای شناخته شده است و از آن مهم‌تر نسل جوان با آثار ایشان ارتباط برقرار کرده و او را دوست دارد. اصلا این ماندگاری‌ای که تعدادی از خوانندگان با آن مواجه هستند، از کجا می‌آید؟

ایرج از همان ابتدا خواننده بسیار خوبی بود و صدای خوبی داشت. از همان زمان که فعالیت‌های خود را به شکل حرفه‌ای در زمینه آواز آغاز کرد، این توانایی‌ها مشهود بود و حالا هم که در آستانه 80 سالگی می‌خواند، می‌بینید که همچنان خوب می‌خواند. جز این هم انتظاری نیست؛ چراکه ایرج، گردن‌کلفت آواز ایران است.

شما به این مساله اشاره کردید که ایشان 30 سال نخواند که به نظر من این یک خسران بزرگ برای موسیقی ایران است؛ چراکه باید از صدا‌ و توانایی‌های او بهره گرفته می‌شد اما متاسفانه این کار را نکردند. من نمی‌دانم چرا هنرمندانی مثل او باید مدت‌های زیادی از فعالیت باز بمانند. تنها این را می‌دانم که هنر به هیچ‌وجه و تحت هیچ شرایطی به سیاست کاری ندارد اما اینکه ایرج با این فاصله‌ای که در ارائه هنرش افتاده است، همچنان ماندگار است و خواننده‌ای شناخته شده به حساب می‌آید. هیچ دلیل دیگری جز همین توانایی‌های او وجود ندارد. طبیعی است که اگر خوانده بدی بود، تاکنون نامش محو شده بود؛ همانطور که در حال حاضر حتی نام بسیاری از خوانندگان هم فراموش شده است. ایرج اما سبک و جایگاه خاص خودش را دارد. به نظر هنوز هم فرصت هست تا او از توانایی‌هایش بهره گیرد.

با همه اینها به نظر می‌رسد که هم اکنون آواز بیات تهران تا حدودی به فراموشی سپرده شده است؟

باید دید که مردم چه می‌خواهند. این مهم‌ترین چیزی است که یک هنرمند می‌تواند به آن توجه داشته باشد. اتفاقا شخصیتی چون ایرج به این خاطر تا این اندازه در زمینه آواز ایران پدیده مهمی است که به این مساله توجه داشته و می‌دانسته در آن زمان مردم این شکل آوازی را دوست دارند، به همین خاطر در کنار قطعاتی که بر اساس ردیف‌های موسیقی ایران می‌خواند، آواز کوچه‌باغی را نیز اجرا می‌کرد. حالا هم زمانه تغییر کرده و به نسبت آن سلایق مردم هم دچار تغییراتی شده است.

من اطمینان دارم که هم‌اکنون اگر قرار باشد آقای ایرج به فعالیت‌های خود در زمینه آواز ادامه دهد، به شکلی متفاوت می‌خواند. شکلی که مردم امروز هم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، هرچند که همچنان آثار قدیمی‌شان مورد توجه است اما ایشان به خاطر هوشی که در زمینه هنر دارند، مانند 50 یا 60 سال پیش خود نمی‌خوانند. ایرج دارای چنان صدای طلایی‌ای است که می‌تواند در هر سبکی آواز بخواند و دیگران را مجذوب صدایش کند. مثل او هم کم هستند.

ایرج را باید از معدود خوانندگانی دانست که توانست سبک مخصوص به خودش را داشته باشد. چگونه این اتفاق افتاد؟ به خاطر توانایی حنجره‌اش بود، تکنیکش یا بهره‌گیری از استادان تراز اول؟

ما با هم مدت‌ها در رادیو همکار بودیم و به همین خاطر می‌توانم به راحتی درباره او صحبت کنم. سبک ایرج نه تنها به خاطر توانایی‌های بالایش در حنجره که به خاطر علم و آگاهی‌اش نسبت به ردیف ایرانی و گوشه‌هاست. او سازها را هم به خوبی می‌شناخت. طبیعی است که با این توانایی‌ها، می‌تواند سبک خاص خودش را داشته باشد. شما تا چهار عمل اصلی ریاضی را بلد نباشید، نمی‌توانید مسائل سخت و ... را حل کنید. این روز‌ها مشکل این است که خوانندگان ردیف نمی‌دانند اما می‌خواهند در کارشان موفق باشند. خوب این اتفاق نمی‌تواند رخ دهد.

خیلی‌ها بر این اعتقادند که ایرج با حضورش در سینما، باعث شد که شخصیت موسیقیایی‌اش تحت تأثیر شخصیت سینمایی فردین قرار گیرد.

اینها همه حاشیه است. یک خواننده ممکن است هنرش را به شکل‌های مختلف عرضه کند. دلیل اینکه چرا او چنین تصمیمی را گرفت تا به جای فردین در فیلم‌ها بخواند، مساله‌ای است که باید خودش درباره آن توضیح دهد اما به هر حال باید به تصمیمات یک هنرمند احترام گذاشت، ضمن اینکه اینها اهمیتی ندارد. مهم این است که او صدای بسیار زیبایی دارد و کمک زیادی به فرهنگ این سرزمین کرده است و من امیدوارم که ایشان همچنان برای مردم بخوانند.

شما و آقای ایرج سی‌ و چند سال از خواندن محروم بودید اما همچنان در ایران ماندید. این کمی عجیب نیست؟ یعنی این ماندن هزینه سنگینی برای شما نداشت؟

نمی‌دانم. شاید ما بیش از اندازه وطن‌پرست هستیم. تمام علایق من اینجاست. مخاطب من اینجاست و پدر و مادر من در همین سرزمین دفن هستند. ما شهروند این کشور هستیم. به همین خاطر ماندیم و به قول شما هزینه دادیم. ما به تصمیمی که گرفتند، احترام گذاشتیم. گفتند نمی‌توانید بخوانید، ما هم نخواندیم.

خود من شاگرد نور‌علی برومند بودم و مدت ده سال از حضور ایشان بهره بردم. تمام سال‌هایی هم که خواندم، برای مردم بود. به نظر من هم تصمیم‌گیران اصلی همین مردم هستند. آنها هستند که هنرمندی را ماندگار می‌کنند یا نه. مهم نیست که یک مراسم برگزار شود و چهره‌ای را به عنوان «چهره ماندگار» معرفی کنند. این اتفاق توسط چند نفر رخ می‌دهد که ممکن است از صدا یا قیافه کسی خوششان نیاید. اصلا اهمیتی ندارد. مهم این است که مردم تصمیم بگیرند که چه کسی را می‌خواهند به عنوان چهره ماندگار بپذیرند.

من خودم سال‌هاست که در خانه نشستم و گاهی هم برنامه‌هایی را در خارج از کشور به اجرا در آورده‌ام. در خانه‌ام هم همیشه به روی نسل جوان باز بوده و حتی برای کلاس‌هایی که برگزار می‌کنم پولی از شاگردان نمی‌گیرم. چون به نظر خودم حالا به همین شکل می‌توانم به فرهنگ سرزمینم خدمت کنم.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200