به نظر من آمریکا مایل نیست با دولتی که بیش از چند ماه دیگر از دورانش باقی نیست مذاکرات را آغاز کند. اگر همه شرایط مهیا شود انجام مذاکرات به تابستان آینده خواهد کشید. البته آینده قابل پیشبینی نیست و ممکن است تا تابستان شرایط در منطقه دستخوش تغییرات زیادی شود ولی نکته مهم تغییر نگرش آمریکا نسبت به ایران است که زمینه آغاز مذاکرات را فراهم میکند وگرنه ابراز علاقه وافر به مذاکره و ادامه همان سیاستها کار به جایی نمیبرد. برخی در غرب از سخنان مقام رهبری برداشتهای متفاوتی کردند ولی بررسی دقیق سخنان ایشان حاکی از این است که ایشان به طور کلی با گفتوگوی دو کشور مخالفت نکردند بلکه شرایط و لوازم آغاز گفتوگو را تبیین کردند.
صادق خرازی اظهار کرد: برخی در غرب از سخنان مقام رهبری برداشتهای متفاوتی کردند ولی بررسی دقیق سخنان ایشان حاکی از این است که ایشان به طور کلی با گفتوگوی ایران و آمریکا مخالفت نکردند. به نظر من آمریکا مایل نیست با دولتی که بیش از چند ماه دیگر از دورانش باقی نیست مذاکرات را آغاز کند. اگر همه شرایط مهیا شود انجام مذاکرات به تابستان آینده خواهد کشید.
گزیده گفتوگوی اعتماد با صادق خرازی به نقل از تابناک در پی میآید:
* مقامات آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب خواستار گفتوگو با ایران بودهاند و این ایران بوده است که به دلیل رفتار خصمانه و از موضع بالای آمریکا با گفتوگوی بدون قید و شرط مخالفت کرده است. دولت اوباما در ابتدای روی کار آمدنش در سال 2008 تلاش کرد در گفتار خود نسبت به ایران تغییر ایجاد کند ولی در عمل همان سیاستهای خصمانه پیگیری شد و در نتیجه در دوره اول ریاست جمهوری اوباما گفتوگویی بین دو کشور صورت نگرفت. در مبارزات انتخاباتی سال گذشته میلادی تکیه اوباما بیشتر بر مخالفت با جنگ بود تا آمادگی برای گفتوگو با ایران، اگرچه اوباما موضع سنتی خود درباره گفتوگو با ایران را نیز تکرار میکرد.
* آغاز گفتوگوی بدون قید و شرط تهران و واشنگتن منافع متعددی برای آمریکا دارد. اول، آمریکا وسیلهیی پیدا میکند که بدون واسطه از نظرات ایران به عنوان یک کشور مهم و تاثیرگذار در منطقه نسبت به موضوعات مختلف منطقهیی مطلع شده و نظرات خود را در این زمینهها مستقیما به اطلاع ایران برساند. دوم، آمریکا میتواند در صورت لزوم به طور مستقیم به ایران نسبت به آن دسته از اقداماتش که مورد مخالفت آمریکاست هشدار داده و ایران را تحت فشار سیاسی و اقتصادی قرار دهد. سوم، با توجه به برتری آمریکا در تاثیرگذاری بر تبلیغات جهانی، آمریکا میتواند به تبلیغات مذاکرات دوجانبه جهت داده و از آن بهرهبرداری تبلیغاتی کند. چهارم و شاید از همه مهمتر اینکه آمریکا می تواند در تبلیغات خود اینطور وانمود کند که بعد از 34 سال این ایران بود که به دلیل نیازهایش به آغاز گفتوگو با آمریکا نهایتا تن داد.
* از دید ایران، آمریکا باید ثابت کند که در گفتار خود مبنی بر علاقه واقعی به مذاکره با ایران صادق است. گفتار یک چیز است و عمل چیز دیگر. بعد از 60 سال اقدام خصمانه علیه ایران ما نمیتوانیم صرفا به تغییر لحن آمریکا اکتفا کنیم. حتی در مواقعی که آمریکا علاقه خود را به مذاکره با ایران اعلام کرده بلافاصله مواضع خود را نسبت به ادامه تحریمها یا حتی روی میز بودن انتخاب نظامی تکرار کرده است. در همین مورد اخیر که ماه پیش آقای بایدن در مونیخ صحبت از آمادگی برای گفتوگو با ایران کرد، چند روز بعد دولت آمریکا تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد؛ لذا چگونه ما میتوانیم به صداقت آمریکا مبنی بر آمادگی واقعی برای گشودن فصل جدیدی از رابطه بین دو کشور اطمینان کنیم. بهزعم من آمریکا علاوه بر تغییر لحن باید اقدامات عملی نیز داشته باشد تا نشان دهد در حرفهایش صادق است. به طور مثال آمریکا میتواند اعلام کند که در طول مذاکره تحریمهای یکجانبه خود را علیه ایران به حال تعلیق در میآورد. اتخاذ چنین موضعی قطعا در شکستن فضای بیاعتمادی موثر است.
* طبیعی است که در هر دو کشور، مذاکره مخالفانی نیز داشته باشد. نومحافظهکاران و لابی اسرائیل در آمریکا شدیدا مخالف هر گونه گفتوگوی مستقیم ایران و آمریکا هستند. در جلسات تایید چاک هگل به عنوان وزیر دفاع جدید آمریکا در سنا این دو گروه تلاش شدیدی داشتند که از تایید وی جلوگیری کنند و یکی از موضوعات مهم مورد اشاره آنها مواضع آقای هگل نسبت به ایران و اسرائیل بود. البته به نظر میرسد که دولت اوباما با وجود این فشارها مایل است حرکت جدیدی را آغاز کند؛ اگر چه هنوز زود است که بتوان به طور دقیق روند امور را پیشبینی کرد.
* برخی در غرب از سخنان مقام رهبری برداشتهای متفاوتی کردند ولی بررسی دقیق سخنان ایشان حاکی از این است که ایشان به طور کلی با گفتوگوی دو کشور مخالفت نکردند بلکه شرایط و لوازم آغاز گفتوگو را تبیین کردند. برداشت من از نظرات ایشان این است که ابراز علاقه به گفتوگو و ادامه سیاستهای خصمانه همخوانی ندارد. به عبارت دیگر آمریکا باید یا گفتوگو را انتخاب کند یا سیاست خصومت و تحریم. گفتوگو باید در شرایط برابر و بهدور از خصومت و کینهتوزی و در فضای آرام صورت گیرد تا نتیجهبخش باشد؛ در غیر اینصورت ممکن است اثر معکوس نیز داشته باشد.
* به نظر من آمریکا مایل نیست با دولتی که بیش از چند ماه دیگر از دورانش باقی نیست مذاکرات را آغاز کند. اگر همه شرایط مهیا شود انجام مذاکرات به تابستان آینده خواهد کشید. البته آینده قابل پیشبینی نیست و ممکن است تا تابستان شرایط در منطقه دستخوش تغییرات زیادی شود ولی نکته مهم تغییر نگرش آمریکا نسبت به ایران است که زمینه آغاز مذاکرات را فراهم میکند وگرنه ابراز علاقه وافر به مذاکره و ادامه همان سیاستها کار به جایی نمیبرد.