کد خبر ۲۸۳۰۴۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۸ - ۱۰ تير ۱۳۹۲ - 01 July 2013
داوود هرمیداس باوند در گفت و گو با عصر ایران:
ادامه روند کنونی اقتصاد مصر را فلج خواهد کرد و همچنین صنعت توریسم این منطقه توریستی را با تهدیدی جدی مواجه میکند. به همین دلیل مرسی باید صدای معترضان را بشنود و با قبول انتخابات زودرس امکان خروج از بحران جاری را فراهم کند.
عصر ایران؛ سعید شمس - "بيل فهمي" سفیر پیشین مصر در ایالات lمتحده آمریکا معتقد است کاخسفید درک درستی از آبوهوای خاورمیانه ندارد؛ برای اعراب یا تابستان است يا زمستان. پس از روزهاي پرنشاط در ميدان " تحرير" قاهره كه به استعفاي "حسني مبارك" رئيسجمهوري سابق مصر، در يازدهم ماه فوريه 2011 میلادی انجامید بسياري بر این باور بودندن که نسيم خنكي در هواي سياست خاورميانه وزیدن گرفته است اما مصريها پس از تغيير دولت با انقلاب جديدي روبهرو شدند.
آیا مصر امروز را نیز می توان مصداقی از سخن حافظ خودمان دانست « که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها»؟ و مصری ها دریافته اند که رویاهای آنان با سرعت و کیفیتی که می پنداشتند محقق نمی شود یا ماجرا را باید به گونه ای دیگر تحلیل کرد؟
در غرب می گویند جوانان آرمانگراي مصري جاي خود را به گروههاي كوچكي كه ايدئولوژيها و ديدگاههای خاص خود را دارند ،دادند و سايه ای از نااميدي بر قاهره كشيده شد و پس از آن بود که آنان كه زحمات خود را از دست رفته می دیدند، براي رسيدن به خواستههاي خود به ميدانها بازگشتند.
آیا این بار نوبت "محمد مرسی" نخستین رئیسجمهوری منتخب مصر بعد از انقلاب 2011 است یا باید در جست و جوی دستانی بود که نمی خواهد مصر هم دموکراسی داشته باشد و هم گرایش های اسلامی برآن حکومت کنند؟
عصر ایران در گفت و گو با دکتر داوود هرمیداس باوند تحلیلگر سیاست بین الملل و صاحب نظر در امور خاورمیانه به بررسی تحولات جاری مصر و چرایی اعتراض ها پرداخته است.
*میدان تحریر بازهم به کانون اعتراض در قاهره تبدیل شده است. اتفاقات این روزها را در تداوم حرکت دموکراسی خواهی جامعه مصر تلقی کنیم یا نشانه به بن بست رسیدن انقلاب 2011 ؟
حرکتی که آغاز شد و بهار عربی نام گرفت، این انتظار را به وجود آورده بود که نظام دموکراتیک با انتخاب مردم، جایگزین حکومت های مستبد شود. وقتی آن جنبش از تونس، لیبی، بحرین و مصر شروع شد، همه در انتظار روند جدیدی بودند که بر اساس تکیه بر رای مردم حاکم شود.
*این مهم عملی شد یا نه. اگر نه، چرا؟
نه. علت اینکه هدف مهم جنبش مردمی عملی نشد، این بود که استبداد اجازه خودنمایی و فعالیت به احزاب نمیدهد و به همین دلیل گروه های سنتی که توان سازمان دهی طرفداران خود را دارند، در انتخابات میتوانند موفق شوند.
پس با در نظر گرفتن اینکه این گروهها، به بایدها و نبایدهای مردم سالاری توجه چندانی ندارند، نتیجهاش این میشود که «وضعیت جدید» پدید نیاید و به همین دلیل مردم وقتی به این نتیجه میرسند که «وضعیت» با «گذشته» فرق چندانی ندارد به طور طبیعی ضرورت اعتراض را حس میکنند و چون انتظارات شان را برآورده شده نمیبینند، دست به اقدامات اعتراضی میکنند.
*برای برون رفت از چنین شرایطی چه راههایی متصور است؟
عقل سلیم ایجاب میکند یک نوع تفاهم نسبی بین الطرفینی صورت بگیرد و مواردی که در قانون اساسی بهانه اختلاف است مورد تجدیدنظر قرار بگیرند تا جامعه بتواند روندی سازنده را در پیش بگیرد. رفتارها و تحرکاتی که این روزها مصر به خود می بیند با پیشرفت و توسعه منافات دارند و به همین دلیل همه موظف اند برای تلطیف فضای فعلی، تلاش کنند و بدانند که کمترین کوتاهی در این راه، باعث قصاوت اذهان عمومی و در نتیجه زیر سؤال رفتن اشخاص یا گروهها نزد مردم میشود.
*تداوم دوگانگی موجود چه هزینههایی را برای مصر و مردم مصر خواهد داشت؟
ادامه این روند اقتصاد این کشور را فلج خواهد کرد خصوصا صنعت توریسم در این منطقه توریستی را با تهدیدی جدی مواجه میکند. تداوم بی ثباتی مصر حتما این کشور و مردم آن را با مشکلات و محدودیتهایی طویل المدت مواجه می کند. به همین دلیل به صراحت باید گفت اقای مرسی باید صدای معترضان را بشنود.
*مشخصا کدام رفتار ها و تصمیمهای دولت مرسی موجب اعتراض شده است؟
معترضان ادعا دارند گروه حاکم فعلی آنطور که باید، به حقوق بشر توجه نشان نمیدهند. ببینید! اگر مرسی هم به این موارد اعتقاد داشته باشد، حتی اگر مجموعه حامی او اجازه ندهد باز ناچار است خواسته های مخالفان و معترضان را در کشورداری لحاظ کند.
نظام حاکم مصر با این اتهام مواجه است که اصول مردم سالاری را رعایت نمی کند و دقیقا به همین دلیل، شماری از همان هایی که برای برکناری مبارک به خیابانها آمده بودند، در حال حاضر هم میدان تحریر را به تصرف خود در آوردهاند و در نتیجه شاهد مصری هستیم که دچار نوعی پریشانی و آشفتگی است.
* وجه تناقض آمیز ماجرا اما این است که محمد مرسی در انتخابات و در یک روند دموکراتیک به قدرت رسید .
انتخاب مرسی در انتخاباتی صورت گرفت که احزاب محدودیت های زیادی را تجربه میکرد. به عنوان مثال حزب «وفد» نتوانست فعالیت انتخاباتی جدییی داشته باشد و انتخابات با رقابت حزب دولتی و حزب اخوان المسلمین برگزار شد و به همین دلیل «مرسی» در شرایطی رای لازم را به دست اورد که مردم انتخاب «محدود» ی داشتند. همچنین باید گفت اخوان المسلمین در شرایطی توانست مردم را بسیج کند که رقیب با شرایطی ایده آل وارد انتخابات نشده بود.
همچنین باید گفت اعتراضات فعلی قبل از اینکه متوجه رییس جمهور شود، به قانون اساسی وارد است. معترضان معتقدند که قانون اساسی فعلی از موازین دموکراسی خواهی دور است. به همین دلیل حتی برخی از طرفداران مرسی با وجودیکه همچنان طرفدارش هستن هم در جمع معترضانند.
*مهم ترین تهدیدی که متوجه مصر است در حال حاضر چیست ؟
جامعه مصر اگر دچار این تعارض و دوگانگی شود و نتوان مساله را حل کند، زیان میبیند و حتی دولت هم فرصت تحقق بحشیدن به برنامهها را نخواهد داشت و همچنین باید گفت که لطمات اقتصادی فراوانی را متحمل میشود.
همچنین باید گفت هدف اصلی جنبش مردم زیر سایه فضای مسموم فعلی قرار می گیرد. این خطر هم وجود دارد که با دخالت احتمالی، کشتارهایی هم صورت بگیرد و حتی این احتمال که ارتش بعد از گسترده شدن زد و خوردها به کودتا هم متوسل شود.
*دولت به عنوان مقام مسؤل، چه واکنشی باید به این شرایط نشان بدهد؟
دولت مرسی در قدم اول باید بپذیرد که معترضین دنبال انتخابات زودس هستند. به همین دلیل پیشنهاد من این است که باید کمیسیونی متشکل از نمایندگان گروه های مخالف و دولت تشکیل بدهد تا تاریخی را برای انتخابات، جهت تجدیدنظر در قانون اساسی تعیین کنند.
قانون اساسی که با نظر اخوان المسلمین به تدوین شده است، مورد نقدهای جدی است و به همین دلیل آنهایی که قانون فعلی را مانعی برای پیشرفت کشور و همچنین تحقق اهدافشان میبینند، اصرار دارند که قانون اساسی باید تغییر پیدا کند و تحت هیچ شرایطی کوتاه نمیآیند.
ارسال به تلگرام