بنا به سالهای پیش، این چهارمین سالی بود که نوروز را به آفریقا میآمدم
تا ماههای فروردین و اردیبهشت را در کنار پزشکان آفریقایی و کنیایی به
درمان بیماران نیازمند آفریقایی مشغول باشم. از سال ۸۹ که به لطف و توجه
خدای بزرگ، تصمیم به حضور داوطلبانه در کشورهای آفریقایی گرفتم تا به عنوان
پزشک بدون مرز، سفیری شایسته برای کشور و مملکتم باشم، با خود عهد کردم از
هیچ کسی توقعی نداشته باشم، جز پروردگار متعال که در همه مشکلات و
سختیها حامی و یاورم بوده و هست.
در سومین هفته حضورم در
بیمارستان مابقتی در کنیا به درخواست دانشگاه نایروبی برای سخنرانی در
خصوص بیماری پوست به آن دانشگاه رفتم. به عنوان پزشکی از کشور ایران اسلامی
مورد توجه واقع شدم. نحوه ارائه مطالب علمی به گونهای بود که همه
دانشجویان و پزشکان و اساتید، متوجه شدند که در این چهار سال نه تنها با
دلسوزی همه بیماران به خصوص (بیماران مبتلا به ایدز) را معاینه و درمان
میکردم، بلکه در جمع آوری مطالب جدید علمی و انتقال آن به سایر پزشکان نیز
تلاش جدی داشتهام که نتیجه آن شد که دانشگاه نایروبی با فرستادن نامهای
به دانشگاه تهران، ضمن قدردانی از آنچه تاکنون انجام دادهام آن را علتی
برای آغاز فعالیتهای علمی، تحقیقاتی و درمانی مشترک با دانشگاه تهران
دانست (تصاویر نامه دانشگاه نایروبی به دانشگاه تهران را حتما بخوانید).
چه
پاداشی از خدای بزرگ برایم بالاتر از این که پس از چهار سال درمان
صادقانه و خالصانه برای بیماران آفریقایی، اکنون آنان (دانشگاه نایروبی) با
فرستادن نامهای به دانشگاه تهران در کشور عزیزم ایران اسلامی و دعوت آنان
به همکاری مشترک، برای من هم حامل این پیام باشد که چگونه به عنوان یک
ایرانی میتوانیم موجب عزت و افتخار برای کشورمان باشیم.
آن روز
(چهاردهم فروردین ۹۲) بعد از دیدن بیماران در درمانگاه پوست، بیماری را که
همزمان مبتلا به ایدز، سل و سرطان پوست بود، معاینه کردم. باورم نمیشد که
زندگی برای یک انسان چقدر ناگوار و آکنده از سختیهاست. او جوان ۳۲ ساله
صاحب دو فرزند یک و سه ساله با شغل کفاشی بود که به علت شدت بیماری دیگر
قادر به کار نبود.
بعد تزریق داروهای وریدی برای او که درد زیادی
را تحمل نمود، تصمیم گرفتم برای همدردی بیشتر به منزلشان بروم. با یکی از
دوستان کنیایی به نام موریس بعد خرید کمی آذوقه به منزل ایشان در یکی از
روستاهای اطراف نایروبی رفتیم. مسافت زیادی را پیادهروی کردیم تا در
کنارشان حضور یافتیم. به شدت من را در آغوش گرفت و بسیار خوشحال شد.
فراموش نمیکنم دایم جملهای را تکرار میکرد؛ امروز جان تازهای به وجودم
آمد و از کشور و ملت ایران برای فرستادن شما به کشورمان متشکرم.
در
راه بازگشت به نایروبی با خود فکر میکردم اگر امروز (نوروز) در این قاره
سیاه و در این روستای دور افتاده با آن توان و تخصصم از تشخیص و درمان
بیماریها نبودم، آیا میتوانستم نام و نشانی برای کشورم از زبان این بیمار
آفریقایی باشم؟
امروز وقتی خبرهای صفحه نخست سایت دانشگاهی را
(علوم پزشکی تهران) که در آن استادیارم، میخواندم، برایم جالب بود که
مهمترین خبرهای آن بازدید مکرر مسئولین دانشگاه از بیمارستانهای تهران
برای ارائه خدمات مناسب به بیماران در این روزها بود؛ هرچند این کار بسیار
پسندیده است، کاش فرصتی بود میتوانستیم یک تیم از پزشکان متخصص و
علاقهمند را با سرپرستی یکی از مسئولین دانشگاه در ایام عید رهسپار یکی از
مناطق محروم کشور یا سایر کشورهای محروم آفریقایی کنیم و آن را تیتر اخبار
دانشگاه بزرگی چون تهران نماییم. تا بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب و همه
دلسوزان این کشور و مملکت، هم به وظیفه واقعی دینی، انسانی، علمی و
بالاتر از همه ملی خود عمل نماییم. همچنان که مولا علی (ع) میفرمایند:
«ان آثارنا تدل علینا» اعمال و کردار ما باید از ما سخن گویند تا در جان و
قلب انسانها نفوذ کند.
اما رویداد مهمی در مدت حضورم در کنیا پیش
آمد؛ این که روز پانزدهم فروردین ۹۲ سفیر کشور بروندی در تهران با من تماس
گرفته و خواستند با رئیس جمهور کشورشان که رهسپار تهران است، دیدار کنم.
علتش را جویا شدم، خلاصه اینکه با اصرار ایشان به ایران برگشتم و در تاریخ
۲۲ فروردین در هتل استقلال تهران به دعوت رئیس جمهور بروندی به دیدارشان با
حضور سفیر ایشان رفتم. رئیس جمهور بروندی از فعالیتهای کشورمان ایران
(هلال احمر و سایر پزشکان) در کشورهای آفریقایی قدردانی نمود و از من خواست
تا از فعالیتهای ساله خود در آفریقا برای ایشان مطالبی بیشتر ارائه
نمایم. دقایقی مستندات و فعالیتهای درمانی و آموزشی را در کشورهای کنیا و
غنا به ایشان نشان داده و بیان نمودم. وقتی تصاویر بیماران معالجه شده را
از بیماریهای پوستی به ایشان نشان دادم، بسیار متعجب شدند و گفتند: «قلب
بزرگ و دلسوز پزشکان ایرانی در کنار تخصص و تجربه ارزشمند آنان، یکی از
سرمایههای مفید برای بیماران آفریقایی است». در پایان درخواست نمودند با
دعوتنامه رسمی با تیمی از پزشکان ایرانی به کشورشان رفته و دپارتمان تخصصی
پوست را برای آموزش پزشکان و درمان بیماران بازگشایی نمایم.
اما
با همه این ماجرا، سخن دلم آن است که: اگر قصد و نیت ما ولو بسیار اندک
برای تسلی خاطر انسانهای دردمند و نیازمند با تمام وجود باشد، آنکه ما را
در همه حال و احوال نگهدار خواهد بود، خداست. دیگر آن که وای به حال کسی
که از این دنیا برود و سرآغاز عزت و افتخاری برای کشورش نباشد.
اما
خدا را هزاران بار شاکرم که نام کشورم را با افتخار و عزت هم از زبان
بیمار مستضعف، محروم و دردمند آفریقایی در دل روستای دور افتاده کنیا
میشنیدم که در دنیا تنهاتر از هر انسانی بود و هم از زبان شخص توانمند،
قدرتمند و فرد برتر کشور آفریقایی یعنی رئیس جمهور بروندی، که هر دو نفر
وجود و حضور پزشکان ایرانی را در کشورشان آرزو میکردند..
باشد
تا بدانیم که به فرمایش مولاعلی(ع) عزیزترین افراد نزد خدا کسانی هستید که
بیشترین منفعت را برای انسانهای نیازمند داشته باشند؛ بنابراین، تلاش
کنیم انسان مفیدی باشیم تا آدم مهم.
دکتر سید ناصر عمادی ـ متخصص پوست و هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
Dr-emadi.ir
naseremad@yahoo.com
منبع:عصرخبر