برزيل باز هم در سياست خارجي ايران خبر ساز شد. اين بار اما سوژه آن، سفر محمود احمدي نژاد رئيس جمهوری ایران به برزيل براي شرکت در اجلاس سازمان ملل در مورد توسعه پايدار موسوم به ريو+20 بود.
چندي پيش نيز به واسطه اتهام به دست اندازي يک ديپلمات ايراني به چند دختر زير سن قانوني در يک استخر مختلط در برزيل و بازداشت او و در نهايت بيانيه سفارت ايران در اين کشور که آن را به اختلاف و سوء تفاهم فرهنگي نسبت داده بود، نام برزيل در سياست خارجي ايران مطرح شده بود. هرچند با اخراج شخص متخلف از وزارت خارجه مشخص شد که برخورد اوليه سفارت ايران درست نبوده و بايد از ابتدا ضمن محکوم کردن حضور ديپلمات ايراني در استخر مختلط، بررسي اين تخلف و اتهامات مطروحه را توسط وزارت خارجه اعلام ميکرد.
احمدی نژاد در سفر به برزیل با هیچ کدام از مقامات این کشور ملاقاتی نداشت. علاوه بر این او در هنگام ورود و خروج به پایتخت برزیل با استقبال و بدرقه شایسته براساس اصول و عرف تشریفات دیپلماتیک روبه رو نشد.
عکس های یادگاری احمدی نژاد به هنگام ترک برزیل در فرودگاه با نیروهای امنیتی جزو بربحث ترین تصاویر مطبوعاتی بودند.
سفر محمود احمدينژاد به برزيل بحثهايي حاشيههايي به همراه داشت تا این سئوالات به وجود آید:
1-چه هماهنگيهاي ديپلماتيکي براي اين سفر صورت گرفته بوده است؟
2- منابع خبري برزيل خبر داده بودند که ديلما روسف، رييسجمهوري برزيل، درخواست همتاي ايراني خود، محمود احمدينژاد، براي ديداري دو جانبه در حاشيه کنفرانس «ريو +20» را رد کرده است. آيا اين مسئله صحت دارد؟
3- قرار بوده همزمان با حضور محمود احمدي نژاد در برزيل، از يک ستون بدل ستونهاي تخت جمشيد که از سوي دولت ايران به اين شهر اهدا شده بود رونمايي شود ولي ادواردو پائس، شهردار ريو دوژانيرو، اين مراسم را لغو کرده است. آيا اين خبر صحت دارد؟
4- به غير از شرکت در اجلاس ريو+20 برنامه ديگري در دستور کار سفر رئيس جمهور به برزيل وجود داشته است؟ اگر تنها برنامه سفر حضور در اين نشست بوده ضرورت شرکت رئيس جمهور در اين اجلاس چه بوده است؟ آيا سطح اين اجلاس متناسب با شرکت رئيس جمهور کشورمان بوده است؟
گفتنی است با وجود گذشت ماه ها از این سفر، به هیچ یک از این پرسش ها پاسخی داده نشد.
اعدام ایرانی ها در عربستان
سفارت ایران در ریاض و وزارت خارجه ایران در روز 27 فروردین 91 به طور غیررسمی مطلع می شوند که قرار است تعدادی از ایرانیان در زندان بندر دمام عربستان سعودی اعدام شوند. پس از آن علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران در تماس تلفنی با همتای سعودی خود "سعود الفیصل"خواستار توضیح رسمی در این باره می شود.
سعود الفیصل در پاسخ قول پیگیری می دهد و سپس به صورت شفاهی و بعداً مکتوب اعلام می کند که جلوی اجرای حکم اعدام شماری از ایرانیان را گرفته است.
پس از این اعلام رسمی، همین موضع از سوی دیگر مقامات وزارت امور خارجه عربستان در ریاض نیز تکرار می شود که ایرانیان مذکور اعدام نخواهند شد. به همین دلیل مقامات وزارت خارجه ایران با تکیه بر سخنان عالی ترین مقام دیپلماتیک عربستان سعودی، اعدام زندانیان ایرانی در زندان دمام را منتفی دانستند که خبرش در همان ایام منتشر شد.
با این حال دو ماه بعد یعنی در تاریخ 20 خرداد ماه، وزارت خارجه عربستان سعودی با ارسال یادداشتی خطاب به سفارت ایران و برخلاف مواضع اولیه وزیر خارجه خود، اعدام شماری از زندانیان ایرانی را در تاریخ دو ماه پیش ، اعلام می کند.
براین اساس، مشخص شد درست در همان زمانی که وزیر خارجه عربستان تلفنی به علی اکبر صالحی می گفت که این افراد اعدام نخواهند شد ، آنان را برای اجرای حکم از سلول هایشان بیرون بردند و اعدامشان کردند.
حال سوال اینجاست که به چه دلیل وزیر خارجه عربستان سعودی در این باره به دروغ از سلامت و جلوگیری از اعدام شهروندان ایرانی خبر داده است و حال آنکه خلاف این موضوع، روی داده است؟
نکته تأمل برانگیز دیگر درباره اعدام شماری از زندانیان ایرانی در زندان دمام عربستان این است که هنوز جنازه های آنها به سفارت ایران تحویل داده نشده و تنها به تحویل وصیت نامه این افراد، اکتفا شده است. بنابراین احتمال این که که این زندانیان ایرانی در زندان سعودی ها شکنجه شده اند منتفی نیست.
افراد بازداشت شده حدود 6 سال پیش به بهانه مواد مخدر در "آب های بین المللی" توسط نیروهای امنیتی عربستان سعودی دستگیر شدند و یک سال بعد حکم اعدام برای آنها صادر شد ولی از آن زمان تاکنون که 5 سال می گذرد اجرا این حکم معلق ماند. چه دلیلی عامل اجرای حکم اعدام این افراد پس از 5 سال ، آنهم بدون اطلاع مقامات ایرانی است؟
نکته تأمل برانگیز دیگر این که متهمان ایرانی در دادگاه های سعودی بدون حضور وکیل و نمایندگانی از سفارت ایران و حتی بدون مترجم محاکمه شدند و در چنین فضایی اتهام مواد مخدر به آنها نسبت داده شد. لذا می توان گفت که این محاکمه غیرقانونی و به دور از معیارهای بین المللی حقوقی صورت گرفته است.
شکواييه حوزويان از گرانيها
«گراني صداي همه را در آورده است». اين ديدگاه مشترکي است که فارغ از نگاههاي سياسي بیان می شود و ديگر فقط اصلاح طلبان نيستند که از سياستهاي اقتصادي دولت ناراضي اند.
در تازه ترين خبرها، موج گلايهها از گرانيها به بدنه حوزه رسيده است و طلاب جوان نيز از اين اوضاع ناراضياند. پيش از اين مراجع و علما بارها نسبت به گراني و تورم واکنشهاي تندي نشان داده بودند.
خبرگزاري حوزه نيوز گزارش مفصلي منتشر کرده بود که حوزويان و طلاب شهرهاي مختلف نسبت به اوضاع گراني، معترض اند.
در ابتداي اين گزارش آمده است:«گويا حالا حالاها موج گراني قصد ندارد از فضاي کشور عبور کند. اين روزها که شاهد رشد ناگهاني قيمت بسياري از کالاهاي اساسي و غير اساسي مردم هستيم، مراجع بزرگوار تقليد و ديگر علما نيز در ديدارها و جلسات گوناگون دغدغه اعتراضي خويش را در خصوص اين وضعيت مطرح کرده و بر لزوم مهار هر چه سريعتر اختاپوس گراني تاکيد کرده اند.»
در ادامه گزارش حوزه نيوز آمده است : «در روزها و هفتههاي گذشته نيز که زمزمههاي آغاز فاز دوم هدفمندي يارانهها شنيده ميشد، حضرات آيات مکارم شيرازي، نوري همداني، جوادي آملي، سبحاني و ديگر بزرگان و اعلام نيز هشدارهاي خويش را به مسوولان اعلام داشته و مدافع حق مردم در برخورداري از يک زندگي اقتصادي متوسط و به دور از فشارهاي ناگهاني و غيرقابل تحمل تورم و گراني و بيکاري شدهاند.در اين گير و دار، خبرگزاري حوزه بر خود تکليف دانست تا به ميان طلاب و روحانيون که خود شايد بيش از ديگر اقشار جامعه طعم تلخ گرانيها را ميچشند، رفته و پاي صحبتها و درددلهاي آنان بنشيند. آنچه در پي ميآيد، گزيده اي از دغدغههاي حوزوياني است که با آنها در حرم مطهر کريمه اهل بيت (ع) و مدرسه مبارکه فيضيه به گفتوگو نشستيم.»
عادت به تصميمات غيرقابل پيش بيني احمدي نژاد یک نماينده تهران با بيان اينکه مجلس موضوع گرانيها را از طريق تذکر به وزيران پيگيري مي کند، گفت: اينکه BBC هر برنامهاي که در داخل کشور براي کاهش گراني انجام ميشود خلاف آن را مي گويد نشان دهنده آن است که بخشي از گراني توسط دشمن تدبير ميشود.
غلامعلي حدادعادل در حاشيه برگزاري جلسه علني مجلس در پاسخ به سوالي مبني اينکه تدبير مجلس درباره گرانيهاي اخير که مردم را آزرده و نگران کرده است چيست؟ گفت: دخالتهاي مجلس در موارد کلان اقتصادي است، کمتر اتفاق ميافتد که با يک مصوبه مجلس نرخ ارزاق و کالاها به سرعت تغيير کند تاثير تصميمگيريهاي دولت و وزارتخانهها در نرخها زودتر معلوم ميشود.
مجلس در قانون بودجه در کلان اقتصاد تاثير ميگذارد با اين اوصاف اگر احساس شود براي کاهش گراني مجلس بايد قانون وضع کند نمايندگان آمادگي آن را دارند.نماينده تهران افزود: به هر حال بايد توجه شود که اين گرانيها در عين حال که به مديريت احتياج دارد، جزوي از نقشههاي دشمنان و جزئي از تحريمهايي است که به ما تحميل کردهاند. حداد عادل ادامه داد: اينکه BBCهر برنامهاي که در داخل کشور براي کاهش گراني انجام ميشود خلاف آن را مي گويد نشان دهنده آن است که بخشي از گراني توسط دشمن تدبير ميشود.
وي در پاسخ به خبرنگاري که پرسيد نظر شما درباره رهبري جريان اصلاحات توسط سيد محمد خاتمي چيست؟ گفت: ما به آنها کاري نداريم خودشان ميدانند بگذاريد مسايل اصولگرايان را دنبال کنيم.
حدادعادل در پاسخ به اين سوال که ليدرها تندرو چه ضربهاي به جريان اصلاحات زدند، گفت: جواب من همان جواب آقاي خاتمي است که راضي به تندروي نيستند و توجه دارند که در داخل اصلاح طلبان تندرويها براي کشور و انقلاب مضر بود.
خبرنگاري از حداد عادل درباره نظرش نسبت به تغيير استانداران و از جمله زمزمه تغيير استاندار تهران پرسيد که وي گفت: تغيير استانداران جزو اختيارات دولت است ما در مقدمات اين تصميمگيريها نيستيم که بدانيم چه تصميمي گرفته شده است؛ 8 سال است که عادت کردهايم تصميمگيريها در دولت آقاي احمدينژاد غيرقابل پيشبيني است.
آمدن یا نیامدن مرسی به تهران ایران در سال 2012 میزبان اجلاس سران جنبش عدم تعهد بود. به همين سبب محمود احمدي نژاد به دليل رياست مصر بر اين جنبش در تماس تلفني با محمد مرسي رئيس جمهور مصر، ضمن تبريک موفقيت وي درانتخابات کشور مصر از او خواست که به تهران بيايد و در اين اجلاس شرکت کند.
محمد مرسي نيز در پاسخ به دعوت رئيس جمهور از او تشکر کرده و گفته است که سلام وي را به ملت و رهبري ايران برساند و درباره آمدن و يا نيامدنش به اين مراسم توضيحي نداده است.
اين نخستين تماس ميان روساي جمهور دو کشور از زمان سوگند ياد کردن مرسي در مقام رياست جمهوري مصر است. تاکنون اقدامات مشابهي براي ايجاد ارتباط با کشور مصر از سوي مقامات کشورمان صورت گرفته که تعدادي با واکنش مصريها و بعضي هم بي پاسخ مانده است.
رابطه ايران و مصر تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در دوران رژيم ستمشاهي رابطه بسيار گرم و دوستانه بود چنان که شاه ايران، انور سادات را برادر محبوب خود ميناميد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تبعيد شاه از ايران، وي مدتي از آخرين روزهاي زندگي خود را به دعوت دوست سابق و وفادار خود در کشور مصر گذراند و پس از بازگشت از چند سفر دوباره به مصر بازگشت و روزهاي واپسين عمر خود را در اين کشور سپري کرد.
انور سادات، پس از شکلگيري انقلاب اسلامي مخالفت خود را با جمهوري تازه تأسيس اسلامي ايران به روشني بيان ساخت به همين سبب پناه دادن به محمدرضا و صلح با اسرائيل و به رسميت شناختن اسرائيل توسط مصر باعث قطع کامل روابط سياسي تهران و قاهره پس از به قدرت رسيدن نظام جمهوري اسلامي ايران شد. در زمان رياست جمهوري حسني مبارک روابط ايران و مصر با تنشهاي زيادي روبرو بوده و پس از گذشته سه دهه و وقوع انقلاب درمصر و کناره گيري مبارک از قدرت که به دنبال اعتراضهاي وسيع مردم مصر صورت گرفت ايران اميدوار است بار ديگر روابط نزديکي با اين کشور برقرار کند.