عصرایران - سوژه اولین یادداشتم در سال 92 را ، در آخرین ساعت سال 91 در نانوایی نزدیک خانه مان یافتم!
در صف "یه دونه ای ها" های نان سنگکی بودم که کارگر نانوایی به من و یکی دیگر گفت: امکان دارد به شما نان نرسد.
خنده ای کردم و گفتم: اشکال ندارد ؛ اگر نرسید می روم و سال بعد می آیم.
نانوایی خلوت بود: دو-سه خانم و چهار-پنج آقا ؛ کارگر نانوایی به خانمی که 4 تا نان سنگک می خواست گفت: اگر ممکن است شما یک نان کمتر بگیرید تا به بقیه هم برسد.
زن که گویا حرف ناروایی شنیده باشد ، سریع واکنش نشان داد: نه خیر آقا! امکان ندارد ؛ چهار تا کمتر نمی برم.
کارگر نانوایی ، چهار تا نانش را داد و راهی اش کرد.
مرد جوانی که جلوتر از ما بود و پول 5 تا نان سنگک را داده بود ، رو به کارگر نانوایی کرد و گفت: آقاجون! من سه تا می برم تا به همه برسد. نان و بقیه پولش را گرفت و در حالی که سنگ های روی نان را جدا می کرد ، گفت:"مشکل ما این است که با هم مهربان نیستیم" و ادامه داد: "خدا کند در سال جدید همدیگر را دوست داشته باشیم " ؛ این را گفت و رفت و به همه نان رسید.
نان را که به خانه می بردم ، یاد یکی از یادداشت هایم افتادم که مرداد 1387 نوشته بودم ؛ عنوان یادداشت این بود: " ما همدیگر را دوست نداریم"
(اینجا را کلیک کنید) و آورده بودم که ما ، تا یکدیگر را دوست نداشته باشیم ، پیش نخواهیم رفت و مثال هایی آورده بودم ؛ از جمله:
«اگر
دقت کرده باشید ، حتماً با این مورد مواجه شده اید که بسیاری از شهروندانی
که خودروهای خود را در خیابان ها پارک می کنند ، اگر بتوانند و شرایط
اجازه دهد ، به گونه ای آن را پارک می کنند که خروج از محل پارک برایشان
"بسیار آسان" شود و نیازی به جلو و عقب بردن چند باره اتومبیل نباشد ؛
بنابراین اگر فضا فراهم باشد ، در جایی که می توان به طور استاندارد دو
خودرو را پارک کرد ، خودرویشان را به گونه ای پارک می کنند که نه در پشت و
نه در جلوی آن نمی توان خودرویی را پارک کرد.
این در حالی است که همان
راننده ، به خوبی می داند که چند دقیقه بعد ، یک انسان دیگر در همان مکان
نیاز به پارکینگ خواهد داشت ولی چون به اصطلاح"خر خودش از پل گذشته است"
دیگر به نفر بعدی فکر نمی کند زیرا او را دوست ندارد و هیچ احترامی هم
برایش قائل نیست.»
در آن یادداشت - که خیلی دوستش دارم - نوشته بودم: اگر همدیگر را دوست داشته باشیم ، هیچ رستورانی غذای آلوده به ما نخواهد
داد و هیچ پزشکی ، فقط برای حق ویزیت ، نبض بیمار رانخواهد گرفت ، هیچ
کارگری کم کاری نخواهد کرد و خانواده های مان قوام بیشتری خواهند داشت. وقتی
همدیگر را دوست داشته باشیم ، سر یکدیگر کلاه نخواهیم گذاشت ، با هم نزاع
نخواهیم داشت ، کم فروشی و گران فروشی نخواهیم کرد و دا دگاه هایمان خلوت
خلوت خواهد بود... .
اینک ، بیایید نه به طور شعاری و برای خالی نبودن عریضه ، که به عنوان یک انسان ، واقعاً همدیگر را دوست داشته باشیم. نگوییم که با تغییر منِ تنها ، چه اتفاقی می افتد؟ هر تحولی از باید از درون فرد فردمان ریشه بگیرد ؛ منتظر دیگران نباشیم و بدانیم که مهربان بودن و دوست داشتن انسان ها ، فضیلتی است که بیش و پیش از همه ، خودمان از آن لذت خواهیم برد. لذت مهربانی را از خود دریغ نکنیم.
سال نو بر همه مهربانان و غیرمهربانان مبارک باد.