... با خودم گفتم اینجا دیگر رامین ارزشی ندارد، رامین باید برای جلوگیری از این سناریوی شیطانی قربانی شود....
روزنامه شرق گفت و گوی مفصلی با محمدعلی رامین - معاون سابق مطبوعاتی وزارت ارشاد - کرده است که در این جا بخشی از مصاحبه ارائه میگردد
گفته میشد خیلی عصبانی هستید و زود از کوره در میروید. خودتان چقدر این را قبول دارید؟
... اگر مستندی دارید که بنده جایی برخورد اینچنینی کردهام، بفرمایید تا همان را توضیح بدهم.
یک موردش همان برنامه رادیویی معروف است که شما در برنامه زنده عصبانی شدید و به مجری توهین کردید.
بله، این استثنا کاملا درست است.
الان فکر میکنید عصبانیت و نحوه برخوردتان درست بود؟
هنوز راه حل موثرتری که میتوانست مانع گسترش آن فتنه بشود را نیافتهام.
خب، در موردش توضیح بدهید.
ماجرا از این قرار بود که نشریه «همشهریماه» با اصرار از بنده مصاحبهای درخواست کرد تا ورای مسوولیت معاونت مطبوعاتی، صرفا راجع به یک مقوله نظری و فکری مورد علاقه بنده صحبت کنیم و بالاخره پذیرفتم. من در آن مصاحبه طرحی را برای اداره جهان مطرح کردم که مشتمل بود بر تنظیم ارتباطات مساجد در عرصه جهانی برای مدیریت جوامع بشری.در آنجا عرض کردم: بیش از 2 . 5 میلیون مسجد در جهان وجود دارد که غالب نخبگان مسلمان در آن برای اقامه نماز جمع میشوند و اگر این نخبگان بتوانند مساجد را به پایگاه فکری، تحلیلی و فعالیتهای فرهنگی- اجتماعی خود تبدیل کنند، به سهولت میتوانند باهم به حل و فصل مسایل و مشکلات جهان پیرامون خودشان بپردازند.
البته برای اینکه مساجد این جایگاه را پیدا کنند، نخبگان سیاسی، فکری، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه باید حول محور روحانیت در مساجد گردهم بیایند. بنابراین روحانیت بهجای اینکه با تشکیل احزاب و «انجیاو»ها وارد سیستم و ساختار طراحی شده توسط انگلیسیها بشود، میتواند با هدایت امام خامنهای از جایگاه مسجد، مدیریت جهانی را در برابر مدیریت به اصطلاح نظام بینالمللی کنونی جایگزین کند.
بنابراین برای حاکمیت اسلام در جهان، پایگاه اصلی روحانیت باید مسجد باشد. این خلاصه بحث مبسوطی بود که با آن نشریه داشتم. ولی بعد آنها تیتر زدند: رامین: روحانیت به مسجد بازگردد. مفهومش این بود که گویا ما میخواهیم روحانیت را از عرصه سیاست، حکومت و مدیریت جامعه حذف و آنها را در مساجد منزوی کنیم. این تحریف افکار و تخریب انگیزه بنده بود. همان موقع دوستانی به من اطلاع دادند که نشریه زیر چاپ است و دارد این تیتر را روی جلد منتشر میکند. بنده جلوی چاپ را گرفتم و از مدیرمسوولش پرسیدم، چرا این کار را میکنید؟ ایشان عذرخواهی کرد و تیتر جلد را هم عوض کرد.
از نظر قانونی شما اجازه داشتید جلوی چاپ یک نشریه را بگیرید؟
بطور معمول خیر.
پس چرا این کار را کردید؟
برای اینکه به من اطلاع دادند.
اما از نظر قانون اختیار این کار را نداشتید. تا جایی که من میدانم نشریات دارای مجوز میتوانند چاپ شوند و بعد از آن قابل پیگیری است. شما چطور جلوی انتشار یک نشریه را حین چاپ گرفتید. شاید اطلاعی که به شما دادند غیرموثق بود...
روال معمول همین است که شما میفرمایید، اما این همه قانون نیست؛ اولا خود
دوستان آقای قالیباف به من اطلاع دادند.همان دوستانی که نمیخواستند کارتل
عظیم رسانهای ایشان تحت تاثیر این تحریف، در مضیقه حقوقی قرار بگیرد؛ خود
آنها با من تماس گرفتند که چنین اتفاقی در حال رویدادن است، شما جلوی آن
را بگیرید که به ضرر قالیباف تمام نشود. ثانیا چون چاپخانهها زیرنظر
معاونت مطبوعاتی فعالیت میکنند، چنانچه تخلفی از قانون در هرمرحله از چاپ
معلوم شود، باید از انتشار آن جلوگیری بشود.
به هر حال روی جلد تغییر کرد.
فکر کنم نوشتند «مسجد به جای احزاب» وقتی که آن اصلاح انجام شد من دیگر
چیزی نگفتم و پیگیری نکردم. اما بعد که نشریه منتشر شد، دیدم همان تیتر
سابق روی جلد، تیتر داخلی مصاحبه است. دوباره تماس گرفتم که آقا چرا این
کار را کردید؟ معذرتخواهی کردند که صفحات داخلی قبلا چاپ و کلی هزینه شده و
شما گذشت کنید. چون نمیخواستم مشکلی پیش بیاید، باز هم سکوت و اغماض
کردم. اما وقتی منتشر شد، دیدم همان تیتر داخلی عینا در سایتها و
رسانههای داخلی و خارجی نقل شده و روی آن تحلیل میکنند. حتی بعضی از
رسانههای وابسته به دستگاه خود قالیباف هم، همین کار را کردند، رسانه
محسن رضایی هم همین خط را پیگیری کرد.
خب تا همین جا کار بدی بود. اما بعد خبرنگار «تابناک» - آنطور که حجتالاسلام رهبر، نماینده وقت مردم اصفهان برایم تعریف کردند- این نشریه را پیش ایشان میبرند و میپرسند: حاجآقا نظر شما در مورد این مخالفتهایی که با روحانیت و برای حذف آنها میشود چیست؟ آقای رهبر میپرسند چهکسی مخالفت کرده؟ خبرنگار میگوید آقای رامین گفته روحانیت باید از حوزههای اجتماعی بیرون برود و در مسجد بنشیند؛ این بنده خدا هم که ظاهرا در حین رفتن به منزل بوده و عجله داشته، کلمه «آرمین» را بجای رامین اشتباه میگیرد... و شروع میکنند به تحلیل شخصیت و افکار و سابقه سازمان مجاهدین و آقای محسن آرمین و میگویند اینها ضدانقلاب هستند و نباید در نظام ما هیچجایی داشته باشند. خبرنگار که متوجه میشود حاجآقا- فرد را- اشتباه گرفتهاند، میگوید: ولی ایشان الان معاون وزیر ارشاد هستند. آقای رهبر در اینجا - آنگونه که خودشان فرمودند- یکدفعه متوجه اشتباه خود میشوند،لیکن به دلیل شرم حضور، از اذعان به اشتباه پرهیز میکنند و بحث را جمع میکنند.
سایت «تابناک» به هر دلیل و انگیزه، اشتباه فاحش آن بنده خدا را نادیده میانگارد و سخنان اشتباهش را منتشر میکند. وقتی من با آقای رهبر تماس گرفتم و گلایه کردم که ... ایشان ضمن اظهار محبت به حقیر، از بنده خواستند تا بهخاطر ایشان نسبت به شیطنت یک سایت اغماض کنم. ما هم پذیرفتیم و صحبت تلفنی تمام شد. اما بعدازظهر همان روز، صدها سایت در سراسر جهان این مطلب را منتشر و شروع کردند به تحلیل اینکه دولتمردی مثل رامین علیه روحانیت و برای منزوی کردن آن فعالیت میکند و یک روحانی از مجلس به دفاع از روحانیت برخاسته است.
طرح این بحثها در آستانه سفر امام خامنهای به قم، مرا مضطرب کرد و احساس خطر کردم. متوجه شدم که این یک سناریو است که آن را تیمهای رسانهای آقایان مخالف دولت پیش میبرند.خروجی سناریو این بود که در آستانه سفر امام خامنهای به قم، اینگونه القا شود که مجلسیها طرفدار روحانیت هستند و دولتیها مخالف حضور روحانیت؛ در چنین فضای القایی، آن وقت رهبری حامی دولتی معرفی میشود که مخالف روحانیت است. من در اینجا بهشدت منقلب و مضطرب شدم. روز بعد در یک کنفرانس مطبوعاتی که صداوسیما هم داشت، هر دو جلد نشریه را نشان دادم و گفتم این کاری که انجام دادهاند خلاف قانون، خلاف انصاف و انسانیت است، چون اول میآیند با اصرار از من مصاحبه میگیرند و بعد آن را برای نفاقافکنی و کینهتوزی میان نهادهای حکومتی تحریف میکنند؛ در آنجا گفتم البته حرفهایی دارم که الان مایل نیستم بزنم. همین تک جمله از توضیحات مرا برنامه «20:30» پخش کرد و مجری گفت خدا به داد ما برسد، تازه آقای رامین نخواست خیلی مطالب را بگوید، اگر میخواست بگوید چه میگفت.من دیدم تمام روشنگریها را انجام دادهام و اگر سوءتفاهمی بوده برطرف کردهام، اما این ماجرا و سناریو همچنان دنبال میشود.
شما میگویید سناریو علیه شما از تلویزیون هم دنبال میشد؟
بله، دیدم رسانههای آقایان قالیباف، محسن رضایی و لاریجانی دارند به این ماجرا دامن میزنند و فضایی را ایجاد میکنند که امام امت را در آستانه سفر به قم به نوعی در مقابل روحانیت در مضیقه قرار بدهند یا بهزعم خود، معظم له را از ادامه حمایت از دولت منصرف کنند. در عصر همان روز حاج آقای رهبر به من زنگ زدند و گفتند من از شما عذرخواهی میکنم و میخواهم یک جوری جبران بکنم و من هم احساس خطر میکنم و از این جریانسازیها نگرانم و هرچه شما بگویید انجام میدهم. میخواهید کتبا عذرخواهی کنم؟ گفتم هرگز، شأن روحانیت شما بالاتر از چنین انتظاری است؛ ولی حالا ببینید چکار میتوانید بکنید. بعد ایشان ضمن تماس با رادیو گفتوگو، موضوع را مطرح کرده بودند. متعاقب آن، رادیو با من تماس گرفت که آقای رهبر پشت خط هستند و میخواهند از شما عذرخواهی و دلجویی بکنند.اما مجری مربوطه به جای اینکه صحبتها را با ایشان شروع بکند دقیقا همان چیزهایی را که سایت تابناک از قول ایشان سهوا علیه بنده ولی در واقع علیه کسان دیگر مطرح کرده بود را عینا تکرار کرد و نظر مرا راجع به این حرفها پرسید !...
چه اشکالی داشت همان جا با آرامش شما نظرتان را میگفتید؟
اصلا قرار نبود این حرفها تکرار و این بار از رادیو پخش بشود. دیدم جریانی دارد این داستان را ادامه میدهد. متوجه شدم رسانه آقای ضرغامی هم آمده وسط و دارد موضوع را دنبال میکند. خب اینجا من چکار باید میکردم؟ اگر قرار بر حفظ آرامش، توضیح و تشریح و تبیین ماجرا بود که قبلا این کار را کرده بودم و اثری دیگر نداشت. اما سناریو این بود که این موضوع مطرح، تکرار و پخش و نشر بشود تا این اصل شبهه در اذهان عمومی جا بگیرد که رهبری از دولتی حمایت میکند که دولتمردانش مخالف روحانیت هستند. خب اینجا من باید یک تصمیم میگرفتم و گرفتم؛ با خودم گفتم اینجا دیگر رامین ارزشی ندارد، رامین باید برای جلوگیری از این سناریوی شیطانی قربانی شود. بنابراین باید یک حرکتی انجام میدادم که حداقل مخاطبین از خود بپرسند: چرا رامین عصبانی شد؟
اینجا بود که ناگزیر از آن برخورد تند و غافلگیر کننده با مجری شدم که
ظاهرا خود او هم یک قربانی از عوامل اتاق فرمان یا ناشی از یک سوءتفاهم
بود. البته در ادامه برنامه، حاج آقای رهبر ضمن صحبتهایشان، هم دلجویی
کردند و هم سوءتفاهم پیش آمده را توضیح دادند؛ لیکن هیچ رسانهای و هیچ اهل
رسانهای حاضر نشد، سخنان اصلاحی آقای رهبر را منتشر کند.
یک هفته بعد از این ماجرا باز هم سایت تابناک به ماجراجویی خود ادامه داد و فقط آن چند جمله اعتراضی و عتابآلود بنده را- بدون شرح واقعیت- منتشر کرد و با انتشار سریع و جهانی آن، موفق شد که رامین را ضد اهالی مطبوعات، مخالف آزادی رسانهها و توهین کننده به خبرنگاران معرفی کند. این خلاصه کلیت ماجرا بود. بنده این شیوه را که افکار و انگیزه آدمها را تحریف و اشخاص را تخریب کنند، ظلم به مخاطبین و مانع ارتقای ضریب نفوذ رسانهها و بلکه عامل اصلی بیاعتمادی به رسانههاست.
اعتقادتان این است که این داستان سناریو بود؟
من آدم خوشبینی هستم، ولی چون آشکارا مدیریت و هماهنگی این ماجراجویی را متوجه شدم، مجبور به آن عکسالعمل شدم.