عراق، نخستين كشوري عربي بود كه جعبه جادوي تلويزيوني را وارد مرزهايش كرد. نخستين فركانسهاس تلويزيوني در تابستان 1956 ميلادي، در اين كشور ارسال شد. دقيقا يك سال قبل از آن، شركتي آلماني به نام "باي" در نمايشگاه تجاري تجهيزات الكترونيك در بغداد شركت كرد و دستگاه فرستنده پخش تلويزيوني سياه و سفيد به همراه يك استوديوي كوچك مجهز به ابزارهاي تصويربرداري را به نمايش گذاشت.
"ملك فيصل دوم" پادشاه نوجوان وقت عراق در هنگام بازديد از اين نمايشگاه با ديدن تجهيزات تلويزيوني به شدت شگفتزده شده و چنان رفتار كرد كه پس از پايان نمايشگاه، شركت آلماني تصميم گرفت تجهيزات تلويزيوني به نمايش گذاشته شده را به دولت پادشاهي عراق هديه كند.
اما تمامي اشتياق براي داشتن تلويزيون در عراق، تحت حكومت «صدام حسين» رئیس جمهوری سابق عراق و حزب بعث او به ناگاه از بين رفت.
رسانهها اعم از تلويزيون، راديو و مطبوعات نوشتاري در دوران صدام تحت شديدترين تدابير دولتي قرار گرفتند. در آن زمان تنها يك شبكه خبري وجود داشت كه آن هم در راستاي منافع رژيم حاکم عمل ميكرد. در همين زمان بود كه داشتن ديشهاي ماهواره و آنتنهاي تلويزيوني ممنوع اعلام شد و حتي نخبگان عراقي از ترس مقامهاي حزب بعث ترجيح دادند در خانهها بمانند. با فرمان صدام، وزارت اطلاع رسانی مسئوليت كنترل پنج روزنامه تلويزيوني، يك تلويزيون دولتي و چهار ايستگاه راديويي را در اختيار گرفت.
آخرين برنامه تلويزيون عراق در زمان صدام"تلويزيون عراق" در پنج دقيقه آخر خود در زمان حكومت صدام در حال پخش گزارشي از زبان يكي از نمايندگان حزب بعث بود كه بيرون از كاخ صدام گزارش ميداد که گروهي از مردم و هواداران صدام به كاخ او آمدهاند... ؛ اما ناگهان با صداي انفجار قوي تصاوير قطع شد و به 30 سال فعاليت بدون وقفه اين تلويزيون پايان داده شد.
پس از پايان حكومت صدام در سال 2003 ميلادي، ناگهان رسانههاي عراقي رشد چشمگيري را تجربه كردند. دولت پس از صدام به سرعت ممنوعيت استفاده از ديشهاي ماهوراه را حذف كرد و در اواسط سال 2003، طبق گزارش پايگاه خبري "بيبيسي"، 20 شبکه راديويي، 15 تا 17 شبکه تلويزيوني و 200 روزنامه در اين كشور فعاليت خود را آغاز كردند.
با بازگشت ديشهاي ماهواره، 70 درصد از عراقيها براي شنيدن اخبار به شبكههاي خارجي پناه بردند، در اين ميان شبكه تلويزيوني بيبيسي، الجزيره، العربيه و العالم بيشترين بيننده را به خود اختصاص داده بودند.
تصاویری از شبکه های تلویزیونی عراق و الشباب مهمترین شبکه های تلویزیونی دوره صدام
در شمال عراق، در منطقه خودمختار كردستان اما شرايط ديگري در حال رقم خوردن بود؛ احزاب سياسي رقيب دولت مركزي عراق تصميم گرفتند كه رسانه و تلويزيونهاي خود را راهاندازي كنند.
"تلويزيون كردستان" به عنوان اصليترين تلويزيون كردزبان، متعلق به حزب "دموكرات كردستان" هر چند نخستين بار در سال 1999 برنامههاي خود را آغاز كرد اما اوج فعاليت اين شبكه پس از سرنگوني صدام و در دوران "مسعود بارزاني" رئيس اين حزب بود.
اين تلويزيون كه مقر آن در آلمان و هلند است، اكثر برنامههايش را به زبان كردي پخش ميكند و نخستين ايستگاه ماهوارهاي اين منطقه به شمار ميرود.
هر چند حكومت خودمختار کردستان در شمال عراق، فعاليت رسانهاي خود را قبل از سرنگوني صدام آغاز كرده بود و ميتوان اين منطقه را در اين زمينه پيشرو دانست اما نخستين تلويزيون كاملا خصوصي در عراق "الشرقيه" نام دارد.
اين شبکه تلويزيوني در سال 2004، توسط مرد رسانهاي عراق "ساعد البزاز"، يك سكولار مليگرا از اهالي موصل راهاندازي شد و هدف از آن سرگرم كردن مردم عراق با برنامههاي جذاب توليد داخل است.
او علاوه بر رياست اين شبكه، سردبيري روزنامه معروف عراقي "الزمان" را نيز بر عهده دارد. استوديوهاي ضبط و پخش شبكه تلويزيوني الشرقيه در بغداد و دبي هستند و هم اكنون يكي از پر بينندهترين برنامههاي اين شبكه يك "طنز سياسي" است كه سردمداران سابق عراق از جمله صدام حسين و پسران او را دست مياندازد.
گفته ميشود الشرقيه با كمك و همكاري نيروهاي ائتلاف راهاندازي شده بود.
شبکه های تلویزیونی عراق پس از صدام
بينانگذار اين شبكه ميگويد كه در حال حاضر 400 پرسنل او در اين شبكه در تلاش هستند با استفاده از طنز سياسي و انتشار اخبارهاي سري و محرمانه مخاطبان بيشتري را جذب كنند.
سياست و برنامههاي اين تلويزيون بارها از طرف دولت "نوري المالكي" نخستوزير عراق، مورد انتقاد قرار گرفته است و در آگوست 2008 به خاطر انتشار دروغ 87 هزار دلار جريمه شد.
"البغداديه" تلويزيون غيردولتي عربی كه مقر اصلي آن در قاهره قرار دارد از پرببيندهترين شبکه های تلويزيونی عراق است. اين تلويزيون مليگرا كه توسط "حسين خشلوك" تاسيس شده، بودجه خود را بدون وابستگي به سازمانهاي دولتي تامين ميكند و از منتقدان صريح دولت كنوني بغداد است.
يكي از مديران البغداديه ميگويد: "اين ايستگاه تلويزيوني سياست خود را بر انتقاد از دولت عراق و خروج نظاميان آمريكايي متمركز كرده است و تمامي سياستهاي مالكي را به چالش ميكشد. "
در اين ميان تلويزيونهاي خصوصي عراق ديگري مانند "السومريه"، "ناوا"، "الفرات"، تلويزيون "شوراي عالي اسلامي عراق" بزرگترين حزب شيعه، "آشور"، تلويزيون آشوريها و وابسته به حزب سياسي "جنبش دموكراتيك آشوريان، "الرشيد"، "اهل بيت"، "المسار"، "آفاق" و "عشتار" ديگر تلويزيون آشوريان (مسیحیان) هستند، كه جسته و گريخته از سياستهاي بغداد انتقاد ميكنند.
تحليلگران رسانهاي در خاورميانه درباره اثربخشي و تاثيرات تلويزيونهاي خصوصي در عراق ميگويند كه هرچند نميتوان اين قبيل تلويزيونها را به ويژه پس از سقوط رژيم صدام ناديده گرفت، اما آنان هنوز راه طولاني را در پيش رو دارند تا از تقليد از شبكههاي خارجي دست بردارند و بتوانند برنامههاي را توليد كنند تا مخاطبين داخلي با اعتماد و علاقه به تماشاي آنان بنشينند.
"عادل رحمان" تحليلگر رسانه در اينباره تاكيد ميكند: "در حال حاضر اكثر برنامههاي اين تلويزيونها كپي از نسخههاي خارجي است. آنان يا تنها برنامهها و موسيقيهاي غربي را پخش ميكنند يا برنامههاي انتقاديـسياسي را مانند آنان اجرا ميكنند، مسئلهاي كه به ندرت از طرف جامعه عراق پذيرفته ميشود. "
او ادامه ميدهد كه مقر اكثر تلويزيونهاي خصوصي عراق خارج از مرزهاي اين كشور است و همين مسئله باعث شده كه برنامههاي آنان شرح حال و روايت روزمره از زندگي واقعي عراقيها نباشد؛ موضوعي كه به سادگي ناديده گرفته ميشود.