منبع: theglobalobservatory
مترجم: مریم جعفری
عصرایران - آنان به "خواهران انقلابی" معروف شدهاند؛ "سلوي و ایمن بوقیقص" دو بانوی لیبیایی هستند که نقش ویژهای در دولت موقت این کشور داشتهاند. یکی از آنان حقوقدان است و دیگری پزشک. یکی از آنان به شورای اداره بنغازی پیوسته است در حالی که دیگری برای اصلاح قانون اساسی کشورش مبازره میکند و ارتباط خوبی با رسانهها دارد.
هر دوی آنان در خارج از مرزهای لیبی تحصیل کردهاند و هرگز حاضر نشدهاند که نقاب بر صورت بزنند.به گفته ناظران، این دو خواهر به سمبل معترضان زن در بنغازی تبدیل شده بودند.
آنان تاکید میکنند که اکنون تنها یک آرزو دارند و آن نیز تحقق تمامی خواستههای مطرح شده در اعتراضات است. سلوي بوقیقص، یکی از مشهورترین وکلا و فعالان حقوقبشر در لیبی در گفتوگویی تاکید میکند که کشورش اکنون با چالش اصلی یعنی همان دسته بندیهای فرقهای روبهرو است.
او که هدایت تظاهراتها در بنغازی را برعهده داشته است،میگوید: ما باید بیاموزیم که محدودیتها همواره وجود دارد. مردم باید به حریم خصوصی دیگران و عقاید یکدیگر احترام بگذارند چرا که در حال حاضر هنوز تفکر قذافی و تئوریهای او وجود دارد. پس برای مردم بسیار دشوار است که به همدیگر احترام بگذارند چرا که همه چیز جدید است.
گفتوگوی گسلوي" و "وارن هوگو" مشاور ارشد روابط خارجی در موسسه بینالمللی صلح، را در زیر میخوانیم.
سلوي! میخواهم بپرسم که رژیم قذافی چه تاثیری بر زندگی فردی مردم گذاشته است؟ به باور من، انقلاب لیبی تنها به تشکیل دولت یا رژیم جدید محدود نمیشود. این انقلاب به معنای واقعی دگرگونی یک جامعه بود و اینکه مردم چه احساسی درباره خود و جامعهشان دارند.
در ابتدا میخواهم به این نکته اشاره کنم که قذافی فکر میکرد که ما شش میلیون شهروند بدون نام هستیم، همانی که خودش به ما نشان داده بود.
در کشور ما در زمان قذافی هیچ نامی به غیر از اسم "قذافی" مطرح نمیشد و هیچ قهرمانی وجود نداشت؛ هیچ قهرمانی حتی ورزشکار و خواننده!
ما پس از انقلاب فهمیدیم که سازمانی برای از بین بردن قهرمانان وجود داشته است. اگر کسی در کشور ديگري به رتبهای دست مییافت به محض ورود به لیبی ناپدید میشد.
بنابراین اکنون میخواهم بگویم که تمامی لیبیاییها نیاز دارند فکر و اندیشه خود را از فضای حاکم بر کشور در زمان قذافی دور کنند. ما اکنون احتیاج داریم که قدرتی یکپارچه تشکیل دهیم و سازمانهای جدید تاسیس کنیم و این گامها ظرف یک سال و حتی چندین سال برنداشته نمیشوند.
پس به باور شما اکنون لیبیاییها توانایی درک چنین تغییراتی را ندارند؟ مردم اکنون خوشحال اند که دموکراسی را تمرین میکنند. تنها در شرق لیبی پس از انقلاب اخیر حدود ۲۵۰ سازمان مدنی فعالیت خود را آغاز کردهاند و بیش از صد روزنامه منتشر میشود.
واقعاً آنان در طول یک سال کار عظیمی را انجام دادهاند. معتقدم که ما تغییرات بزرگی را اجرایی کردهایم. در چنین شرایطی سازمانهای مدنی نقش مهمی را در بالابردن آگاهی مردم نسبت به انتخابات و یا مسائل حقوقبشر و حقوق زنان بازی میکنند.
اما سوالی که الان مطرح است این است که اصلاً قانون اساسی چیست؟ (در زمان قذافی ، لیبی قانون اساسی نداشت و کتاب سبز که حاوی نظرات شخصی معمر قذافی بود ، اداره می شد) ما تنها میدانیم که کشورهای دیگر قانون اساسی دارند و ما این قانون را برای حمایت از کشورمان میخواهیم. اما در حقیقت نمیدانیم که آن چیست؛ احزاب چگونه عمل میکنند و چرا ما باید حزبهای متعدد داشته باشیم.
هم اکنون برخی از مردم از احزاب میترسند چرا که در ۲۴ سال گذشته عضویت در احزاب جرمی نابخشودنی بود. ما در شرایط ساخت هستیم ، دقیقا مانند آن میماند که شما بخواهید ساختمان جدیدی را بسازید و باید از پایه آن را شروع کنید. باید صبور باشیم و زمان بیشتری را برای ساختن کشوری دموکراتیک اختصاص دهیم و من بسیار خوشبین هستیم. من در چشمان مردم لیبی، تمدن را میبینم اما آنان میخواهند به سرعت به همه چیز دست یابند؛ در حقیقت به جای راه رفتن میخواهند بپرند و انتظارات زیادی دارند.
اما تمامی زیرساختها از بین رفته است و قذافی چیزی را بر جا نگذاشته است، مسئلهای که مردم تونس و مصر با آن روبهرو نیستند. کمی درباره این مسئله صحبت میکنید؟ قذافی تقریبا تمامی سازمانها و موسسهها را تخریب کرد. همانطور که گفتم ما از پایه آغاز کردهایم و باید تمامی زیرساختها را مجدد بنا کنیم اما ساختار و الگو نداریم و حتی نمیدانیم از کجا باید آغاز کرد.
همه چیز مانند یک هرج و مرج بزرگ است و اطلاعات نیز بسیار ناقص است. ما باید از آموزش و بهداشتمان حمایت کنیم. اکنون مردم ما برای درمانهای پزشکی به کشورهای همسایه سفر میکنند.
ما باید به این نکته نیز اشاره کنم که کشور ما بسیار غنی است و همه چیز داریم. بسیاری که پس از انقلاب به لیبی سفر و از شهرهای مهم ما دیدن کردهاند، از اين همه امكانات شگفتزده شدهاند و نمیتوانند باور کنند که لیبی بسیار غنی است.
آنان میگویند: وای خدای من! ما خبری از این شرایط نداشتیم. کشور ما مکانهای زیادی برای گردشگری دارد که اینها منابع ما و آینده ما هستند. ما دیگر نباید تنها به نفت تکیه کنیم بلکه باید اقتصادی روان و چندجانبه را پایهریزی کنیم و نگاهی استراتژیک به لیبی و آینده آن داشته باشیم و بدانیم که لیبی به طرابلس و بنغازی محدود نمیشود و مردم شهرهای کوچک نیز باید به شهروندی خود افتخار کنند.
اما برخی از مناطق اعلام خودمختاری کردهاند. آیا این مسئله یکپارچگی مدنظر شما را تهدید نمیکند؟ در ابتدا باید بگویم که این افراد نظامی و یا شبهنظامی نیستند. آنان به گروههای قومی تعلق دارند که از دولت فدرالی حمایت میکنند. اکثر آنان از ۴۲ سال مرکزیت طرابلس خسته شدهاند و نمیخواهند این شرایط ادامه پیدا کند.
شورای انتقالی نیز تاکنون ضعیف عمل کرده است و همین عوامل باعث شده که برخی از مردم قیام کنند، اما ما خواهان لیبی تقسیم شده نیستیم. ما به خیابانها آمدهایم و حتی در آن زمان دشوار نیز نپذیرفتهایم که لیبی به دو قسمت تبدیل شود.
آیا شما از اتفاقاتی که در تونس و مصر افتاده درسهایی برای پیشبرد لیبی گرفتهاید؟ من در زمان انتخابات به تونس سفر کردهام و متعجب شدم. این نخستین تجربه من بود. تونسیها از زیرساختهای قوی، اطلاعات جامع و سازمان مدنی مقتدر برخوردار هستند که همگی آنان سازماندهی شدهاند. آنها دقیقا میداننند که چه میخواهند.
پس بازگشت از تونس با تعداد زیادی از مردم و مقامات درباره تشکیل دولت ائتلافی صحبت کردم و در نهایت ماه گذشته چند حزب سیاسی در لیبی پذيرفتند که با یکدیگر ائتلاف کنند.
ما علیه گروههای اسلامگرا و گروه اخوانالمسلمین اقدامی انجام نمیدهیم چرا که آنان شرکای ما هستند. اما از آنها میخواهیم که در پارلمان در راستای منافع کشور گام بردارند نه منافع گروهی و شخصی. عادلانه نیست که در قانون اساسی، منافع اعضای اخوان و یا سلفیها مدنظر قرار بگیرد چرا که اکثریت مردم لیبی اخوانی یا سلفی نیستند. اکثر اعضای اخوانالمسلمین بارها به خارج از مرزهای لیبی سفر کردهاند و میدانند که چه میخواهند بنابراین آنان روشنفکر و بسیار پیچیده هستند. آنان ساختاری قوی دارند و میدانند که احزاب چگونه عمل میکنند، اما دیگر احزاب تنها پنج و یا شش ماه است که شکل گرفتهاند و پدیدههای جدید هستند که حتی نمیدانند، مکانیسم حزب چیست.