صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

نقش خانواده‌ها در دوستی دختر و پسر

بیش از ۸۴% پسران با قاطعیت اظهار داشته اند که با این گونه دختران هرگز ازدواج نخواهند کرد، زیرا به نجابت و پاکدامنی آنها به هیچ وجه اعتماد ندارند و معتقدند که این گونه دختران که به آسانی با آنها دوست شده اند، می توانند با هر کس دیگری دوست شوند.
نهاد خانواده به عنوان یکی از مکانیسم‌های اساسی جامعه‌پذیری و انتقال ارزشها و نگرشهای جامعه به نسلهای جدید و جوان همواره مورد تاکید بوده است.در این حوزه،خانواده عامل پیونددهنده نسلهای متفاوت به یکدیگر معرفی شده‌ است.

دوستی های خیابانی و آشنا شدن دختران و پسران به دور از چشم والدین یکی از معضلات اجتماعی است . علل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در جوامع باعث شده سن ازدواج بالا رود و جوانان کمتر تشکیل خانواده بدهند که البته دنیای ارتباطات نیز در شیوع این معضل نقش بسزایی را دارد .

انسان دارای نیازهای مختلف زیستی، اجتماعی، عاطفی و شناختی می باشد. او نیازمند خوردن، آشامیدن و تعامل بادیگران است. این تعامل در پی پاسخ به سوال های شناختی خود است و بالاخره مهمترین نیاز انسانی محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است. برخی از روانشناسان با بررسی نیازهای مختلف بشری و سطح بندی آن بر تامین نیازهای عاطفی در دوران نوجوانی و جوانی تاکید فراوان دارند.

اما مسئله ای که در اینجا می تواند مطرح باشد. تامین نیازهای عاطفی از طریق رابطه با جنس مخالف است که اصطلاحا در جامعه ما از آن با نام "دوست دختر” و "دوست پسر” یاد می کنند.
مقصود از دوستی های دختر و پسر رابطه ای نسبتا صمیمانه و گرم و پنهانی که از طریق دیدارهای مخفیانه و رد و بدل کردن هدیه یا برقرار ساختن ارتباط تلفنی بین دختر و پسر ایجاد می شود. اما گسترش چنین روابطی تاثیر منفی در کانون های خانوادگی دارد پایه های خانواده سالم که هسته ای از تشکیلات اجتماع می باشد را متزلزل کرده است . لذا برای جلو گیری از پیشرفت این معضل به علل ممنو عیت چنین روابطی پر داخته می شود تا هر ذهن آگاهی با دانستن این مطالب ، آگاه تر از پیش باشد .

متاسفانه پدیده معاشرت و دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج در بین جوانان به خصوص دانشجویان،یک‌ واقعیت اجتماعی نوظهور است. به نظر می‌رسد در حوزهء روابط بین دختر و پسر در جامعه به خصوص در بین جوانان،تغییرات نگرشی و ارزشی‌ رخ داده یا در حال شکل‌گیری است و جوانان جهت‌گیری نگرشی و ارزشی‌ متفاوتی به نسبت بزرگسالان و خانواده‌های خود دارند که این امر گویای شکاف‌ نسلی است.

دختران و پسرانی که به طریق غیر مشروع با فردی از جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار می‌کنند، ممکن است از جهات مختلف، آسیب ببینند. آسیب‌ها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن درباره دختران بیش‌تر است.

به اعتقاد آسیب شناسان اجتماعی،دوستی های خیابانی بدون محبت و عشق واقعی بوده و تنها بر اساس نیازهای غریزی و جنسی شکل می گیرد. اگر این روابط به ازدواج هم منتهی شود به حتم پشتوانه عشق و محبت ندارد و پس طبیعی است که چنین ازدواجی دوام پیدا نکند؛ زیرا پسر و دختر جوان بیشتر شریک لذت های جنسی یکدیگر بوده اند و زندگی واقعی پس از ازدواج امری فراتر از ارضای غرایز جنسی است. در تجربه این دوستی ها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح زوج ها از یکدیگر به وجود نمی آید، زیرا در اوج هیجانات ناشی از غرایز جنسی، افراد نمی توانند عاقلانه و آگاهانه یکدیگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم در اثر شرایط اجباری ازدواج کنند در بیشتر موارد پس از مدتی کوتاه مجبور به جدایی و طلاق می شوند.

آمارها نشان میدهد بیشترین میزان دوستی های خیابانی در سن غریزی است بعضی از پسران ایرانی داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود محسوب میکنند و در شرایطی که توانایی تشکیل خانواده از طریق ازدواج را ندارند عده ای از انان نیاز های جنسی و عاطفی خود را از طریق دوستی های افراطی بر طرف می نمایند. متقابلا بعضی از دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی میکنند و متاسفانه اکثر قریب به اتفاق این دختران تصور میکنند که این دوستی ها به ازدواج منتهی می شوند.

روابط خیابانی برای دختران و پسران به یک اندازه عواقب ناخوشایند ی دارد اما آسیب های ایجاد شده بر اثر روابط خیابانی بیشتر متوجه بانوان است چون انها سرمایه ای از دست می دهند که شاید تا آخر عمر سایه ان بر سرشان سنگینی کند،

پیش‌ از هر چیز باید خانواده‌ها به‌ نقش‌ حیاتی‌ خود در برابر فرزندان‌ آگاه‌ شوند تا بتوانند الگوهای‌ صحیح‌ رفتاری‌ را به‌ فرزندان‌ ارائه‌ دهند و هویتی‌ سالم‌ و پویا به‌ آنان ببخشند.والدین‌ باید به‌ نیازهای‌ عاطفی‌ و روحی‌ فرزندان‌ و شیوه‌های‌ صحیح‌ پاسخ‌گویی‌ به‌ این‌ نیازها واقف‌ شوند.

زمانی که خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده به خوبی ایفا نکنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و خلاء وجودی مواجه می شود و برای کاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستی ها تن می دهد. جوان در تصور و توهم خویش، از طریق دوستی با جنس مخالف، می خواهد به آرامش برسد. او لذت این دوستی را عامل تسکین برای بحران بی هویتی خویش می داند.

به نظر بسیاری از کارشناسان دوستی ها ،ارتباط ها و ابراز علاقه‌های قبل از ازدواج بیشتر کاذب هستند و اگر موجب تشکیل خانواده شود، قدرت تحکیم و تداوم زندگی را ندارد. بیشتر مواقع نیز این روابط و ابراز علاقه‌ها دور از نظر پدر و مادرها انجام می گیرد. اگر این آشنایی‌ها تحت نظارت پدر و مادر نباشد، می‌تواند مشکلاتی را ایجاد کند.

متأسفانه روابطی که در جامعه از طریق ایمیل، چت و موبایل بین دختر و پسر انجام می‌گیرد، در سایه بی‌اطلاعی، عدم کنترل و نظارت خانواده‌ها انجام می‌گیرد. شاید بیش از ۹۵ درصد این ارتباط‌ها تحت نظارت خانواده‌ها نباشد. آگاهی پدر و مادر نسبت به ارتباط، از سوی والدین دختر، بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. پدر و مادر، هر ۲ باید از این روابط آگاهی داشته باشند. گاهی مادرها از روابط دخترشان با یک پسر خبر دارند، اما پدر دختر خبر ندارد، این درست نیست.

ناتوانی خانواده و جامعه در پاسخگویی صحیح و به موقع به نیازهای اساسی نسل جوان عامل دیگری جهت شکل گیری دوستی های خیابانی است. امنیت، احترام، محبت و دوست داشته شدن از جمله نیازهای روانی انسان است که متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانواده ها و جوامع به فراهم ساختن امکانات اقتصادی، این دو نهاد انسان ساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم می شوند.

نحوه برخورد و عملكرد والدین با فرزندان (از دوران كودكی تا جوانی) نقش بسیار عمده ای در شكل گیری اخلاق، روحیات و فرهنگ آنها دارد. بر همین اساس است كه متخصصین ریشه همه كارها و فعالیت های فرزندان را در نوع عملكرد والدینشان می بینند. یكی از مهمترین بحران های دوران نوجوانی و قبل از ازدواج جوانان دوستی با جنس مخالف است.

بسیاری از جوانان به دلیل برخی كمبودها و فشارها و تنها برای فرار از آنها و رسیدن به آرامش به سمت جنس مخالف سوق می یابند و گمان می كنند كه تمام مشكلاتشان در سایه ازدواج با فرد مقابل قابل حل می باشد. در حالیكه این كار آنها مصداق بارز ضرب المثل «از چاله در آمدن و به چاه افتادن» می باشد.

برای نیل به این هدف والدین‌ باید به‌ نیازهای‌ عاطفی‌ و روحی‌ فرزندان‌ و شیوه‌های‌ صحیح‌ پاسخگویی‌ به‌ این‌ نیازها واقف‌ شوند. در این باره باید با تقویت‌ ارزش‌های‌ اخلاقی، معنوی‌ و انسانی‌ و سست‌ گردانیدن‌ معیارهای‌ مادی‌ در نظر جوانان، تقویت‌ و توسعه‌ مراکز ورزشی‌ و تفریحی‌ و برنامه ‌ریزی‌ صحیح‌ برای‌ اوقات‌ فراغت‌ جوانان، ارائه‌ خدمات‌ رفاهی‌ و اجتماعی‌ جهت‌ برطرف ‌کردن‌ کمبودهای‌ عاطفی‌ کودکان‌ و نوجوانان، پرورش‌ احساس‌ عزت‌ نفس‌ و اعتماد به ‌نفس‌ کودک‌ و نوجوان‌ در خانواده‌ و مدرسه، اطلاع رسانی به خانواده‌ها از طریق‌ تماس‌ با کارشناسان‌ متخصص‌ در امور خانواده، استفاده‌ از فیلم‌ ها و برنامه های‌ تربیتی، پرهیز از سخت گیری‌ و تنبیه‌ و همچنین‌ اجتناب‌ از آسان‌ گیری‌ در تربیت‌ فرزندان، تشویق‌ فرزندان‌ به‌ رعایت‌ تعادل‌ و دوری‌ از بی‌ بندوباری، برقراری‌ احساس‌ امنیت‌ در خانواده‌ و جامعه‌ و جلوگیری‌ از بروز اضطراب‌ در نوجوانان‌ و جوانان زمینه های پیشگیری و مقابله با چنین مواردی را کاهش داد.

برای پیشگیری از چنین آسیب هایی باید خانواده‌ها به‌ نقش‌ حیاتی‌ خود در برابر فرزندان‌ آگاه‌ شوند تا بتوانند الگوهای‌ صحیح‌ رفتاری‌ را به‌ فرزندان‌ ارائه‌ دهند و آنها را در برابر آسیب های اجتماعی واکسینه کنند. وظیفه همه ی پدران ومادران است که در دوران جوانی ونوجوانی به دختر وپسر خود محبت کافی داشته باشندتا این که آنها برای ارضای این احساس به افراد غریبه پناه نبرندوسنگ بنای زندگی وآینده خود را سست وخراب نکنند.میگنا دات آی آر.خلا عاطفی وحاکم نبودن روابط محبت آمیز بین زن وشوهر واعضای خانواده می تواند از عوامل آسیب زا باشد. تهدید و ارعاب علیه زنان و دختران عزت نفس آنان را از میان برده و تشنه ی کوچکترین نگاه محبت آمیز میکند. همچنین نباید فراموش کرد که کارشناسان اجتماعی و انتظامی نیز باید با اطلاع رسانی دقیق خانواده ها و نوجوانان و جوانان را در جریان اخبار و اطلاعات این گونه مسایل قرار دهند زیرا این امر به میزان فراوانی می تواند نقش پیشگیرانه داشته باشد.

اشتباهات والدین در گرایش جوانان به دوستی با جنس مخالف

الف) عدم آموزش صحیح والدین به فرزندان در مورد جنس مخالف

اغلب نوجوانان در سنین دوازده ـ سیزده سالگی، به دلیل بیداری غریزه جنسی نسبت به جنس مخالف مشغولیت ذهنی پیدا می ‌کنند و می‌ خواهند بدانند که جنس مخالف آنها چگونه آدمی است. اگر در این شرایط به آنها درست اطلاعات داده نشود، به علت کنجکاوی به سمت دوستان و اطرافیان می ‌روند تا پاسخ پرسش ‌هایشان را دریافت نمایند. به همین دلیل یا با اطلاعات غلط دوستان و سایت ها و یا با دوستی های خطرناك با جنس مخالف مواجه می شوند.

در دین اسلام برای برخوردهای فرهنگی و اجتماعی زن و مرد با یكدیگر حدود مشخص شده است و برخورد آنها در قالب این حدود هیچ مشكلی ندارد

ب) محدود کردن مطلق فرزند در برخورد با جنس مخالف توسط خانواده

گاه خانواده‌ ها نوجوان خود را از هرگونه برخورد با جنس مخالف محروم کرده و آنها را به شدت از این امر باز می ‌دارند زیرا هر گونه ارتباطی با جنس مخالف را برخلاف شرع و گناه می دانند. در حالیكه در دین اسلام برای برخوردهای فرهنگی و اجتماعی زن و مرد با یكدیگر حدود مشخص شده است و برخورد آنها در قالب این حدود هیچ مشكلی ندارد.

ج) نبود کانون محبت در خانواده

برقراری پیوند روحی و عاطفی عمیق بین والدین و فرزندان از اهمیتی خاص برخوردار است. این پیوند سبب می ‌شود که بسیاری از نیازهای روحی و عاطفی فرزندان در محیط خانواده برآورده شود و آنان دچار کمبودهای عاطفی نگردند. خانواده ها بايد بستري فراهم كنند تا دختر خانم ها به راحتي مسائل خود را با آنها در جريان بگذارند تا نيازهاي عاطفي شان برطرف شد. افرادی که از چنین روابط روحی سالمی در محیط خانه محرومند، دچار كمبود محبت و عاطفه شده و برای جبران کمبودهایشان به سوی دوستی با جنس مخالف برای تامین نیاز به محبت شان پیش می روند. البته گرایش به این نوع دوستی‌ ها در دختران بیشتر از پسرها می ‌باشد.

د) سختگیری خانواده در مورد ازدواج

متاسفانه برخی از والدین در زمینه ازدواج فرزندانشان تنها به بهانه اینكه بزرگتر و با تجربه ترند و هدفشان خوشبختی و سعادت آنهاست اقدام به تصمیمات و اعمالی می كنند كه برخلاف رضایت فرزندانشان بوده و گاه حتی سعادت را از زندگی آنها دور می كند و مشکلات فراوانی بر سر راه ازدواجشان فراهم می آورد. از این رو اغلب فرزندانی که در چنین خانواده‌هایی رشد می‌کنند برای رهایی از فشارهای روحی حاصله از تحمیل خواسته‌های نابجای اطرافیان و به نوعی پیاده کردن اهداف خود در زندگی، ناخواسته تن به دوستی‌ها و عشق‌ های کاذب و ازدواج های این چنینی می ‌دهند.

اگر ارتباط و ابراز علاقه قبل از ازدواج، بدون نظارت پدر و مادر باشد، قطعا مسایل و مشکلاتی را ایجاد می‌کند و ادامه زندگی مشکل می‌شود. شاید زوج‌ها در یک، یا ۲ ماه اول پس از ازدواج، احساس رضایت کنند، اما پس از آن مشکلاتی به وجود می‌آید. مثلا به یاد دوست قدیمی خودشان می‌افتند و این مسأله، زندگی را با مشکلاتی مواجه می‌کند و تفاهم و صمیمیت‌ها را کم می کند. در آن زمان مطمئنا زن و مرد دیگر حرف جدیدی را نمی‌توانند به هم بگویند. دیگر نمی‌توانند نیازهای عاطفی یکدیگر را برآورده کنند، چون این نیازها را قبل از ازدواج برآورده کرده‌اند. نظارت و آگاهی پدر و مادر می‌تواند از ایجاد چنین شرایطی جلوگیری کند.

اگر پدر و مادر از روابط خبر داشته باشند و بدانند پسر مقابل، شرایط لازم برای ازدواج را ندارد، می توانند با شیوه‌های مناسب، مانع تشکیل یا ادامه این روابط شوند. مشکل این است که این آگاهی در خانواده‌ها وجود ندارد و پس از مدتی که با خبر می‌شوند، راه برگشتی برای آنها وجود ندارد که مطمئنا نتایج آن منفی خواهد بود.

جلوی این ارتباط‌ها را نمی‌توان گرفت؛ نمی‌توان تلفن و اینترنت را جمع‌آوری کرد. کنترل و نظارت پدر و مادر مهم است. اگر شرایط تربیتی و اعتماد در خانواده باشد، فرزندان می توانند خانواده و به‌ خصوص مادر را از این ارتباط آگاه کنند. پدرها و مادرها می‌توانند در همان ابتدای شروع این ارتباط، جلوی توسعه آن را بگیرند. بیشترین آسیبی که خانواده‌ها قبل از ازدواج متحمل می‌شوند، ارتباطات بی‌حدی است که بدون نظارت انجام می‌گیرد.

آمار

نتایج یک تحقیق انجام شده از سوی انجمن مددکاری علمی ایران، نشان می دهد که تنها ۱۰ درصد از ارتباطاتی که قبل از ازدواج در میان دختران و پسران وجود دارد به ازدواج منجر می شود و در ۹۰ درصد باقی این ارتباطات قطع خواهد شد.

در این تحقیق که در ۵ استان بزرگ کشور و از بین ۳۰ هزار نفر نمونه انجام گرفته است نتایج نشان می دهد که از بین همه این افراد تنها ۱۰ درصد با دوست خود ازدواج کرده اند و بقیه ارتباط ها با گذشت زمان به جدایی ختم شده است.

بر اساس نتیجه دیگری که از این تحقیق حاصل شده است، این دوستی ها از ۱ ماه تا ۷ سال ادامه داشته اما در همه موارد نتایج یکسان بوده است.

نکته قابل توجه دیگری که از این پژوهش به دست آمده است نشانگر این موضوع است که از این رقم نیز تنها ۲ درصد از این ازدواج ها با هدف های فردی و علاقه به طرف مقابل انجام شده است و ۸ درصد مابقی به دلایل مالی و دارابودن امکانات فرد به ازدواج منجر شده است.

اما آمارهای به دست آمده:
۱- افراد مجرد نسبت به افراد متاهل دارای بیشترین رابطه با جنس مخالف هستند، به طوری که ۷۶% افراد مجرد و ۲۴% افراد متاهل بودند.

۲- از لحاظ سنی ، بیشترین رابطه با جنس مخالف، بین ۳۰-۲۵ سال سن است.

۳- بیشترین افرادی که دارای دوست دختر هستند، دارای مدرک لیسانس و بالاتر هستند. به عبارت دیگر با افزایش مدرک تحصیلی ، رابطه با جنس مخالف افزایش می یابد.

۴- بیش از ۸۴% پسران با قاطعیت اظهار داشته اند که با این گونه دختران هرگز ازدواج نخواهند کرد، زیرا به نجابت و پاکدامنی آنها به هیچ وجه اعتماد ندارند و معتقدند که این گونه دختران که به آسانی با آنها دوست شده اند، می توانند با هر کس دیگری دوست شوند.

منبع: میگنا
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200