وبلاگ
مدرسه جمهوری اسلامی ایران در سنگال در مطلبی با عنوان «آخرین شب وزیر در سنگال»، به ذکر خاطره ای از منوچهر متکی وزیر سابق امور خارجه کشورمان در آخرین شب اقامتش در سفر به سنگال که مقارن با ایام ماه محرم الحرام در آذرماه سال 1389 بود پرداخته است که در ذیل می آید:
دو سال پیش در چنین روزهایی در صحنه سیاست خارجی ما اتفاقی افتاد که مدتها موضوع بحث رسانه های گروهی بود، برکناری آقای منوچهر متکی وزیر امور خارجه وقت، در نوع خود یک اتفاق قابل توجه برای رسانه ها گردید. اما در این پست نه با یک نگاه سیاسی بلکه به مرور شب پایانی وزارت آقای وزیر از نگاه یک ایرانی حاضر در سنگال می پردازم.
حضور یک مقام سیاسی ایرانی با هر پست و مقامی معمولا برای ما که در این گوشه ی پرت دنیا کمتر شاهد رفت و آمد ایرانی ها هستیم موضوع بسیار جالبی است و یک تنوع به حساب می آید. آن روز ها حضور آقای متکی به عنوان وزیر امور خارجه هم از موضوعات جالب سنگال برای ما شده بود.
در این سفر که همزمان با مراسم عزاداری شب های محرم بود قرار شد که آقای وزیر در جمع هموطنان حضور پیدا کند. پس از ساعتی انتظار وقتی ساعت از نیمه شب گذشته بود و احتمالا آخرین ملاقات های آقای وزیر تمام شده بود ایشان در جمع هموطنان حضور یافتند.
در این مراسم که جمعی از لبنانی های مقیم سنگال به مناسبت ماه محرم در جلسه حضور داشتند یک خانواده لبنانی که نوزاد تازه متولد شده ای داشتند از آقای متکی تقاضا کردند که سنت حسنه اسلامی یعنی خواندن اذان و اقامه در گوش نوزاد را بجای آورند که آقای متکی پس از خواندن اذان و اقامه هدیه کوچکی بر قنداق کودک زده و او را به خانواده اش تحویل دادند.
متکی در حال خواندن اذان در گوش یک نوزاد
پس از آن دانش آموزان مدرسه به نوحه خوانی پرداختند که با تحسین آقای وزیر و قول تشویق و هدیه ای در خور مواجه شد گر چه اتفاقات روز بعد برای همیشه دست دانش آموزان ما را از هدیه آقای وزیر کوتاه کرد.
نوحه خوانی دسته جمعی دانش آموزان مدرسه
پس از آن اقای متکی چند دقیقه ای سخنرانی کردند. شاید خود وزیر از برکنار شدنش مطلع بود اگر چه در جمع کسی از آن خبر نداشت ولی طوری صحبت کرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اما صبح فردا وقتی آماده می شدم تا عکس های شب گذشته را در وبلاگ مدرسه قرار دهم خبر برکناری آقای متکی اعلام شده بود و این عکس ها در آرشیو عکس های مدرسه تا امروز باقی مانده بود.
این را بگذارید در کنار قهر یازده روزه و تعیین مشایی به عنوان معاون اول و ....
من او چهره غماز گرفت
از من او چهر غمان باز گرفت
...
طور دورانی او شادم کرد
در نهانم طرب آغاز گرفت
...
روبرو باد رخ شکر و سپاس
مای سیمرغ که پرواز گرفت
شك نكن داداشم...