عصر ایران؛ هومان دوراندیش - "کاخ سفید میزبان رئیس جمهور سیاه باقی ماند... حقوقدان سیاه پوست چهار سال دیگر هم در کاخ سفید باقی می ماند. "
جملات فوق، تیتر و لید خبر پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در یک سایت مدعی ارزش مداری در ایران است.
ناگفته پیداست که تیتر و لید فوق، بار آشکار نژادپرستانه دارد و تاکید آنها بر رنگ پوست اوباما، تاکید ضداسلامی و غیر اخلاقی است.
این نحوه پوشش پیروزی یک سیاستمدار، فارغ از غیرحرفه ای بودنش، سند گویایی است از پیوند سست روزنامه نگاری و اخلاق در کارنامه روزنامه نگارانی که بیش از آنکه به اعتلای "حرفه روزنامه نگاری" بیندیشند، خود را گروههای اقماری کلوپ های سیاسی ایدئولوژیک می دانند.
در این سبک روزنامه نگاری، توهین و تحقیر اگر در خدمت ایدئولوژی مقبول آن روزنامه نگار باشد، امری رواست. فراغت این شیوه از پوشش خبری وقایع سیاسی جهان از معیارهای اخلاقی، ناشی از پاسخگو نبودن صاحبان چنین سبکی به افکار عمومی است.
وقتی برای بازتاب خبر پیروزی اوباما بر رامنی، این همه بر سیاه پوست بودن اوباما تاکید می شود، به خوبی پیداست که نویسنده و تایید کننده این خبر، با وجود آگاهی اش به قبح اخلاقی نژادپرستی نزد افکار عمومی داخل و خارج کشور، خود را نیازمند پاسخگویی به "مردم" نمی دانند. نگارنده خبر، از اوباما بیزار است و برای ارضای حس نفرت خود، چنگ زدن به دامن ادبیات نژادپرستانه را هم بر خود حلال می داند. هدف وسیله را توجیه می کند!
جالب است که چنین روزنامه نگارانی، بر طبل ارزشگرایی هم می کوبند. جا دارد بپرسیم کدام مجموعه ارزش ها مد نظر این دوستان است؟
اگر ارزش های راست افراطی اروپا در 80 سال گذشته مد نظر باشد، در این صورت استفاده از ادبیات نژادپرستانه بلامانع است. راست افراطی جهان غرب با رنگین پوستان مشکل دارد. از آدولف هیتلر تا مارین لوپن، نامزد انتخابات ریاست جمهوری اخیر فرانسه، چهره های جریان راست افراطی در اروپا بوده و گرایش های نژادپرستانه داشته اند. گیرم یکی بیشتر و دیگری کمتر.
اما روزنامه نگاران ارزشگرای جناح اصولگرا در ایران، ظاهراً از ارزش های مد نظر جریان راست افراطی در جهان غرب پیروی نمی کنند. آنها مدعی پیروی از ارزش های اسلام ناب هستند. حال سوال این است که اسلام ناب چه نسبتی با ادبیات نژادپرستانه و تحقیر نژادی انسان ها، ولو دشمنان، دارد؟
روزنامه نگار مسلمانی که خود را محق به استفاده از تیتر و ادبیات نژادپرستانه می داند، چگونه مسلمانی است؟!
جریان راست افراطی در ایران، به خوبی نشان داده است که برای دفاع از ارزش های ادعایی مد نظرش، با آسودگی خاطر، همان ارزش ها را زیر پا می گذارد. مثلاً برای دفاع از صداقت، دروغ می گوید. برای دفاع از اخلاق اسلامی، بدیهیات اخلاق اسلامی را نقض می کند. برای رفع رذیلت های کوچک از سطح جامعه، جامعه را گرفتار رذیلت های بزرگ می سازد. برای اصلاح رفتار مردم، دست به دامان خشونت هایی می شود که صد بار بدتر از کاستی های موجود در رفتار مردم اند.
این رویکرد عجیب به عالم خارج، ناشی از نوعی خودشیفتگی است. یعنی شخص باورمند به فلان عقیده، برای تطبیق واقعیت با ذهنیت خودش، خود را محق به انجام هر کاری می داند. و گاه چنان در این ورطه غرق می شود که پاک فراموش می کند ورود او به عرصه مبارزه برای "تغییر واقعیت"، با هدف تحقق همان اصولی بوده است که او در فرایند این مبارزه، شبانه روز مشغول نقض آنهاست.
در واقع در این روند شگفت انگیز، خودشیفتگی فرد بر باورهای او غلبه می کند و او برای تحقق باورهای "خودش"، عملاً باورهایش را زیر پا می گذارد.
چنین فردی اگر در جامعه و فرهنگ دیگری متولد شده و رشد کرده بود، باورها و عقاید دیگری را قربانی خودشیفتگی اش می کرد. برای او، باورهای اخلاقی و دینی اش اهمیت ثانویه دارد. آنچه مهم است باورهایی است که "او" برگزیده است.
سال هاست که در ادبیات ضدامپریالستی راستگرایان وطنی، نقدهای تکرارشونده ای را بر نقض حقوق سیاه پوستان در ایالات متحده آمریکا، می خوانیم. اما چنانکه پیداست، اگر تحقیر سیاه پوستان به کار همین منتقدان بیاید، حکم حلیت استفاده از ادبیات نژادپرستانه را هم صادر می کنند و در خبری کوتاه درباره پیروزی یک رئیس جمهور در انتخابات کشوری که دشمن قلمداد می شود، به انحاء گوناگون و به قصد تحقیر، سیاه پوست بودن آن رئیس جمهور را به رخ خواننده خبر می کشانند.
ارزشگرایانی از این دست، بی تردید با این رویکرد خود به عالم و آدم، نه تنها کمکی به رشد ارزش های اسلامی مد نظر خود نمی کنند، بلکه تیشه به ریشه این ارزش ها می زنند و جوانان و حتی پیران ایران را به ورطه دوری از ارزش های اسلامی می اندازند که پیامبر گرامی اش مبعوث شد برای اتمام مکارم اخلاق.
با روی سپید ودل سیاه و بعضی را هم
با روی سیاه و دل سپید و بعضی هم
با بخت سیاه و یا سپید
آفرين بر شما كه به اين مسائل توجه داريد
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد...
اصول خيلي ها امروز خوردن نان به نرخ روز است ...كي اين نرخ را تعيين كرده مهم نيست ...اگر هم كم آوردند مي اندازند گردن جمشيد بسم ا... يا يك جن بي بسم ا.. حالا ديگر... شنيدن و ديدنشان عادتمان شده است .