صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۳۷۲۳۳
تعداد نظرات: ۸۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۳ - ۲۸ مهر ۱۳۹۱ - 19 October 2012

از ستایش همیشگی "مردم" در ایران تا فرهنگ تماشاگران کره ای!

ریشه های تاریخی و فکری مردم ستایی
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - رفتار تماشاگران کره جنوبی، پس از بازی تیم های فوتبال ایران و کره در ورزشگاه آزادی، درس بزرگی به تک تک ما ایرانیان داد و اگر منصف باشیم، باید اعتراف کنیم که تماشاگران کره ای ما را شرمنده مدنیت و عقلانیت خود کردند.

قصه از این قرار بود که تماشاگران کره ای پس از شکست تیمشان در ورزشگاه آزادی، با اینکه سرخورده و آزرده بودند، پیش از خروج از ورزشگاه آزادی، با مسئولیت پذیری مدنی، به نظافت جایگاه خود پرداختند و بعد در کمال ادب و متانت، ورزشگاه را ترک کردند و به خانه هایشان بازگشتند.



مقایسه این رفتار کره ای ها با آنچه که ما در سال های گذشته از تماشاگران خودمان، که بخش قابل توجهی از مردم ایرانند و به دروغ آنها را "بهترین تماشاگران دنیا" می دانیم، احتمالاً این سوال را در ذهن خیلی ها ایجاد کرده است که چرا کره ای ها آن گونه اند و ایرانیان این گونه؟!

پاسخ همه جانبه این سوال، البته مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و پرداختن به آن نیز خارج از توان نگارنده این یادداشت است؛ ولی به نظر می رسد که یکی از علل وضعیت فرهنگی اسفبار ما ایرانیان، نقد نشدن ما در گذر زمان بوده است. ما مردم ایران، نه تنها عادت نکرده ایم شنونده و خواننده نقدهایی اساسی بر رفتار و گفتار خودمان باشیم، بلکه معمولاً همیشه با ادبیات ستایگشرانه و مجیزگویانه نخبگان سیاسی هم مواجه بوده ایم. هم از این روست که باور کرده ایم علی آباد هم شهری است و ما همیشه بر حقیم!

با توضیح این نکته که واژه "مردم" در این یادداشت به معنای "حکومت شوندگان" ( در برابر حکومت کنندگان) به کار می رود، در ادامه می کوشیم نگاهی بیفکنیم به پدیده خوشایند اما بدفرجام ستایش "مردم" از سوی روشنفکران و سیاستمداران در تاریخ معاصر ایران؛ و البته علل و ریشه های شکل گیری آن.  

در جامعه ایران، از دوران پیش از انقلاب تا به امروز، مفهوم "مردم" جزو مقدسات بوده است. "مردم" اگر چه واژه ای دینی نیست، اما در ادبیات سیاسی سده اخیر ایرانیان، به مثابه مفهوم و پدیده ای مقدس به کار رفته است.

 تقدیس "مردم" در ادبیات سیاسی معاصر ایران، ابتدا از سوی نویسندگان و سیاستمداران مارکسیست ایرانی شروع شد، آن گاه دامن نویسندگان و سیاستمداران غیرمارکسیست اعم از دیندار و غیردیندار و یا ملی گرا و مذهبی را گرفت.



اگر به اکثر نوشته ها و سخنرانی های انتقادی روشنفکران و سیاست پیشگان ایرانی در هفتاد سال گذشته نگاه کنیم، به خوبی می بینیم در این نوشتارها و گفتارها، انتقاد چندانی از "مردم" نمی شود. فرد منتقد، از زمین و زمان انتقاد می کند جز از "مردم".

در ایران معاصر، همه کسانی که در عرصه عمومی، صدا و ندایشان به گوش جمعی از مخاطبان می رسیده، به گونه ای سخن گفته اند که گویی نماینده "مردم"اند. در دهه 1320، حزب توده و دکتر مصدق و آیت الله کاشانی و محمدرضا شاه، هر چهار، به نمایندگی از مردم سخنانی گاه کاملاً متضاد می گفتند.

حقیقت این است که همه آنها، نماینده بخشی از مردم ایران بودند؛ گیرم یکی بیشتر و یکی کمتر؛ اما هیچ کس حاضر نبود مفهوم "مردم" را به "نیروهای اجتماعی" تجزیه کند و به صراحت بگوید من نمایندگی این بخش از نیروهای اجتماعی را بر عهده دارم و سایر نیروهای اجتماعی، با دیدگاههای من همسو نیستند.

نیروهای اجتماعی که می گوییم، منظور مجموعه افراد، جنبش ها و تشکل های موجود در جامعه است. مثلاً کارگران، جنبش کارگران و حزب مدافع منافع کارگران.

سنت تقدیس "مردم" در ادبیات سیاسی ایرانیان، دو آبشخور دارد. آبشخور نخست، مارکسیسم پوپولیستی و آبشخور دوم، سنت روشنفکری فرانسوی است.

مارکسیسم پوپولیستی در قرن نوزدهم و با ظهور نارودنیست ها شکل گرفت. نارودنیک ها (یا نارودنیست ها/ نارودنیسیت ها)، گروهی از روشنفکران و دانشجویان مارکسیست بودند که در دهه 1860، با هدف گذار جامعه دهقانی روسیه به سوسیالیسم، این ایده را ترویج کردند که بذر انقلاب باید مستقیماً در میان "مردم" یا همان "خلق" پراکنده شود.



نارودنیست ها، پوپولیست بودند؛ چرا که به نهادهای سیاسی و مدنی اعتقاد نداشتند و راه نجات جامعه روسیه را در دور زدن نهادها و مواجهه مستقیم با مردم، با هدف کشاندن آنها به عرصه انقلاب، می دانستند. آنها مردم را می ستودند زیرا باور داشتند که "مردم" بر حق اند و اراده "خلق" مصون از خطاست.

نارودنیسم ( یا نارودنیسیسم) از واژه روسی "نارود" به معنای "خلق" می آید.
این واژه در ادبیات سیاسی "ایران معاصر"، به ویژه پس از شکست تاریخی جریان چپ مارکسیستی، به واژه "مردم" بدل شد. ملی گرایان و مذهبی ها و اصولاً روشنفکران ایرانی غیرمارکسیست، ترجیح می دادند به جای واژه "خلق" از واژه "مردم" استفاده کنند تا حساب خود را از چپ ها جدا کرده باشند. اما تمام ستایش و تقدیسی که چپ ها نثار مفهوم "خلق" می کردند، این ها نیز به پای مفهوم "مردم" می ریختند.



قداست مفهوم "مردم" معنایی جز این ندارد که مردم بر حق اند و آنها را نباید به باد انتقاد گرفت. مردم همیشه بر حق اند و شایسته ستایش. آن که بر حق نیست و شایسته نکوهش است، حکومت است نه مردم. همه مشکلات زیر سر رژیم سیاسی است و حاکمان جامعه. رژیم سیاسی که برافتد و حاکمان که عوض شوند، نابسامانی ها به سامان می شوند و وضع مطلوب مفقود ، جانشین وضع نامطلوب موجود می شود.

این نگرش، در واقع همان آبشخور دوم سنت تقدیس مردم در ادبیات سیاسی ایران معاصر است. مصطفی ملکیان در این باره می گوید: "سنت روشنفکری فرانسوی ... یعنی سنتی که اصل اساسی آن این است که بزرگترین مشکل یک جامعه، یا یگانه مشکل یک جامعه، رژیم سیاسی حاکم بر آن جامعه است. روشنفکری در سنت فرانسوی اش در این نکته خلاصه میشود. از امیل زولا گرفته تا دیگران بعد از او. روشنفکران ایرانی (چه روشنفکران دینی و چه روشنفکران سکولار) عموما مشرب فرانسوی دارند. یعنی اعتقادشان بر این است که بزرگترین و علت العلل مشکلات جامعه ما، رژیم سیاسی حاکم است. بنابراین همیشه، مخاطبشان قدرتمداران و دولتمندان هستند. آنچه من در معنویت و عقلانیت میگویم، دقیقا عکس است. من معتقدم که بزرگترین مشکل یک جامعه، یا یگانه مشکل یک جامعه و یا علت العلل مشکلات یک جامعه ، فرهنگ جامعه است و نه رژیم سیاسی حاکم بر آن جامعه. رژیم سیاسی حاکم بر جامعه، میوه ای است که بر درخت فرهنگ یک جامعه رشد می کند ... روشنفکری امیل زولایی همیشه معطوف است به نقد قدرت ... روشنفکرانی که نقد قدرت و به ویژه قدرت سیاسی را می کنند، از این نظر مجیزخوان مردم هستند و چاپلوسی مردم را می کنند. "

اگر نیک بنگریم، به خوبی درمی یابیم که آبشخورهای روسی – فرانسوی «نان قرض دادن روشنفکران و سیاستمداران به "مردم" » در جامعه ایران، مبنای دینی هم ندارد. سوغاتی است دررسیده از غرب، که نه دینی است نه دموکراتیک. در واقع تحفه ای است از "لایه های غیردموکراتیک" تجدد در فرهنگ مغرب زمین.

البته باید افزود که گاه گرد پوپولیسم بر دامان دموکراسی هم می نشیند ولی پوپولیسم و دموکراسی را یکی گرفتن، عین بی خبری از علم سیاست است.
در جوامع دموکراتیک، گاه نیاز سیاستمداران به رای مردم، آنها را به ورطه مجیزگویی مردم می کشاند اما دموکراسی نه با پوپولیسم بلکه با نهادسازی و ترویج فرهنگ سیاسی دموکراتیک بنا می شود.
 خودانتقادی و انتقاد از نیروهای اجتماعی فعال در عرصه عمومی، یعنی لایه های گوناگون مفهوم کلی "مردم"، یکی از مهمترین ویژگی های فرهنگ سیاسی دموکراتیک است.

باری، ادبیات ستایشگرانه رایج در ایران معاصر در قبال مردم، یکی از موانع اصلی ارتقای فرهنگ عمومی جامعه ایران بوده است. این ستایشگری برآمده از انگیزه های سیاسی است اما پیامدهای نامطلوب آن، دامنگیر حوزه های غیرسیاسی جامعه ایران نیز شده است.

در همین چند روز اخیر، عکسی از یک بازیگر زن ایرانی در جشنواره ای در خارج از کشور منتشر شد که جار و جنجال فراوانی در شبکه اجتماعی فیس بوک بر پا کرد. قصه از این قرار بود که این بازیگر زن در کنار مردی عرب عکسی به یادگار گرفته بود.

 نحوه واکنش بسیاری از "مردم ایران" به عکس یک هنرپیشه ایرانی با یک مرد عرب، به خوبی نشان داد که مشکلات فرهنگی ما هیچ دست کمی از مشکلات سیاسی مان ندارد. نژادپرستی و تکبر و بی اخلاقی محض، در بسیاری از کامنت های درج شده در زیر آن عکس مشهود بود. آیا مشکل اصلی کسانی که چنان اظهارنظرهای نژادپرستانه ای در قبال یک انسان عرب می کنند، رژیم سیاسی است یا نحوه رفتار و گفتار خودشان؟

در فیس بوک که دیگر از محدودیت های برآمده از قدرت سیاسی خبری نیست. آن جا هر کس می تواند هر چه می خواهد بگوید و از قضا همین آزادی به خوبی نشان می دهد که مشکلات ما ایرانیان، گاه بسیار فراتر از حوزه سیاست است. ما اعوجاجات فرهنگی عدیده داریم و تا وقتی که در باد توهم خودبزرگ بینی خوابیده ایم، دامان فرهنگ مان از چنین آلودگی هایی پاک نمی شود.     
فراموش نکنیم که نقد قدرت ، تزاحمی با نقد مردم ندارد.
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۸۵
در انتظار بررسی: ۱۵۱
غیر قابل انتشار: ۵۴
احمد
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
بمناسبت بزرگداشت حافظ رفته بودم حافظیه ، اونجا یه دوست نروژی پیدا کردم بهد از کمی انگلیسی حرف زدن با بدبختی ، یه شکلات تعارف کردم بدون هیچ تعارفی بازش کرد و خورد و پوستشو (نایلونشو) مچاله کرد و گذاشت تو جیبش و من از این کارش لذت بردم بخاطر این که:
1- با حوصله اشکالات انگلیسی صحبت کردنمو می گرفت
2- هیچ تعارفی نبود در گرفتن شکلات
3- اشغال شکلاتو گذاشت تو جیبش تا سر فرصت یه سطل زباله ای پیدا کنه
ناشناس
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
شما تمام جاسيگاريهاي خودروهارا نگاه كنيد چند درصد از سرنشينان خودرو ته سيگار خودرا درآن قرار ميدهند هروقت به خودروها نگاه ميكني اكثر سيگاريها ته سيگار خودرا به داخل خيابان و يا جاده پرداخت مكنند .
ناشناس
۰۷:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
به نظر من اصلا کار خاصی نکردن وظیفه اخلاقی هر آدمی هست که وقتی جایی اشتباها زباله می ریزه اون زباله ها رو جمع کنه
يكي از شهروندان
۰۷:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
واقعاً مطلب جالبي بود.متشكريم از اينكه واقعيتها را بدون هيچ تعصب رايج در جامعه بيان ميكنيد.اين سايت در ارائه واقعيتهاي فرهنگي پيشتاز است اميدوارم هميشه در ادامه راهتان موفق باشيد .با تشكر
اسي
۰۷:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
خانواده ها بايد اولين چيزي كه به فرزندشون ياد ميدن نظافت جامعه باشه و در مدارس بايد اين امر به شدت تقويت بشه و درسي به عنوان نظافت كشور به دروس اضافه بشه و رسانه هاي جمعي مخصوصا تلويزيون بايد به كرات در مورد پاكيزگي شهر مانور بدن تنها با اجبار و تكرار اين امر نمادينه خواهد شد مثل بستن كمر بند ايمني
ناشناس
۰۷:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
بیائید به اصل صداقت و اینکه صداقت در زندگی چه میزان از مشگلات و مسائل پیش رو رو حل ویکنه بیندیشیم صداقتی کهسالهاست ازش دوریم وتمامی مشگلاتمون در هر سطحی مربوطه به این میشه اگه صداقت داشته باشیم کلیه مشگلات اعم از اقتصادی -اچتماعی و فرهنگی جامعه برطرف میشه تنهاصداقت و تفکر دراصل انسانیت وشان انسان
ناشناس
۰۶:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
افراط و تفریط در توجه به مردم و توجه به حاکمیت و دولت بد است. اعتدال بهترین راه است
آسمان1
۰۲:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
با سلام
از چکیده گزارش حدس زدم که باید کار جناب دور اندیش باشد،دیدم بله درست بود!!
قلمتان استوار.
خرمگس
۰۱:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
پیش از نوشتن پاسخی به این یادداشت لازم است اعلام کنم عمل کره ای ها و مردم گرایی پوپولیستی مورد اشاره نگارنده این یادداشت را قبول دارم ولی به علت یابی آن ایراد دارم و تحلیل نگارنده را تحلیلی رمانتیک و غیر علمی می دانم که هیچ ثمری ندارد.
نگارنده در قسمتی از این یادداشت به روشنفکری فرانسه اشاره کرده است و تسلط آن بر فرهنگ اجتماعی و سیاسی ایران را عامل مردم ستایی اغراق آمیز کرده است ولی به گمان من این گونه اظهار نظر کردن ناشی از احتمالا عناد داشتن با نوعی از روشنفکری و یا ناشی از شتاب در تحلیل است. تسلط و تاثیر روشنفکری فرانسوی در متسامع ترین حالت ممکن چیزی در حدود 30 تا 40 سال و حداکثر تا انقلاب 57 و نهایتا تا اوایل دهه 70 است. به این ترتیب این ادعا هنگامی می تواند مورد اعتنا واقع شود که شرایط فرهنگی جامعه ما (و مردم ستایی افراطی و فریبنده در کشور ما) پیش از تسلط این نوع روشنفکری مطلوب یا نزدیک به مطلوب بوده باشد و یا امروزه که این نوع روشنفکری کم رنگ و محو شده است و جای خود را به پراگماتیست از نوع امریکایی داده است بهتر و مطلوب تر از گذشته شده باشد. موضوعی که چه در قبل از تسلط و چه بعد از تسلط روشنفکری فرانسوی هیچگاه کم رنگ نبوده و نشده است پس به نظر می رسد فارغ از قضاوت در این موضوع فرهنگی، این عارضه فرهنگی عواملی عمیق تر و تاریخی تری دارد و همانطور که خود نگارنده در ابتدای یادداشت تاکید کرده است در توان این تکلمه و نقد کامنتی نیست. در ضمن ارتباط دادن عکس هنرپیشه ایران با یک عرب و رفتار تعدادی کره ای در تمیز کردن ورزشگاه تحلیلی سطحی و بیشتر عوام فریب است که ناشی از همان خوشایند خلق واقع شدن و تامین رضایت نویسنده از خود شیفتگی خود است با این هدف که حرفی جنجالی و مورد توجه زده شود و واکنش ها را بر انگیزد و رضایت به دنبال آورد.
حسین حاجی میرزایی
۰۰:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
کاملا موافقم - باید بدون ملاحظه کاری ها و بدور از رودربایستی ها خودمون و فرهنگ مون را نقد کنیم - شک نباید کرد در رنکینگ فرهنگی هم جایگاه خوبی در دنیا نداریم - ما بخاطر پیشینه و سابقه و تاریخی هم که داریم باید این نقادی را بفوریت آغاز کنیم - مشت نمونه خروار است برادر من داستان استادیوم .
ناشناس
۲۳:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
امیدوارم ما نیز یاد بگیریم
ناشناس
۲۳:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
درود بر شما واقعا ما هدف رو گم کردیم. خودستای ، خود بزرگ بینی بدترین صفات برای یه انسانه
مهرداد
۲۲:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
جالبه دارید می گید که ما از ریشه مشکل داریم و اکثر کاربران هم این را تایید کردند. اما فقط یه کم به نوشته های قدیم رجوع کنید. مگر می شود سخنان خدایی مولانا ،حافظ ،سعدی خیام و ... خیلی های دیگه را مردمی زده باشند که از ریشه مشکل دارند .شما اگر به متون قدیم مراجعه کنید این ملت همیشه به انسان دوستی و کمک به همنوع در فرهنگش تشویق شده حالا چه شده که بی ریشه شده. فکر نمی کنید که ما را اینجوری کردن. همین مردم کره و چین از مثل مگس در دوران قبل همدیگر را می کشتند . همین مردم از ترس جان و مالشان مجبور به روی اوردن به فنون رزمی بودند . همین مردم در طول تاریخ به باجگیری و دزدی رو می اوردند. حالا چه شده که ان ها با فرهنگ می شوند و ما بی فرهنگ . نه این مردم شاعر پیشه و مهربان را جفای روزگار به این روز انداخته است اگر واقع بین باشیم.
دوست
۲۲:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
باز مردم بدهکار شدند!!!!
ناشناس
۲۲:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
این همه دولتیها میان میگن "مردم فهیم ایران" نتیجش شده که همه ازشون مینالن و تره برا حرفاشون خورد نمیکنن وای به حال روزی که بگن "مردم بی فرهنگ ایران" چه شود .....
ناشناس
۲۲:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
سلام بنظر میرسدحرف خوب را درراه ناصواب بکار بردید مقدمه چه ربطی به عکس( مثلا آن )هنر پیشه داشت ازآن مقدمه میتوانستید نتیجه بهتری بگیرید.
ناشناس
۲۲:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
عصری جون
یک کم خودت را جمع کن.
آقا جان دو تا آشغال جمع کردند ، اگر مردند بیانید با مشکلات این مردم صبور زندگی کنند و دمی از اعتراض برنیاورند.
اگر مردم ما هم مثل آنها عمل می کردند امروز چون تویی چنین سایتی نداشت که مثل آدم فروشان مردم خود را نژادپرست خطاب کند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
همین تحمل بدبختی ها و دم نزدنت هم از بی فرهنگی ماست
مسعود
۲۱:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
چند تا سوال : از کجا می دانید چند نفری که در عکس معلومند و من البته سر تعظیم در مقابل فهم و درک و مسئولیت پذیری آنها فرود می آورم نماینده تماشاگران کره ای در یک بازی در خانه خودشان هستند؟
از کجا معلوم افراد وابسته به سفارت و یا کمپانیهای مستقر در ایران نیستند که می تواند به این معنا باشد باشد که افرادی برجسته و فهیم هستند.
انگلیسی ها که در رفتار اجتماعیشان افراد بسیار فهیم و مودبی هستند تماشاچیانی دارند که آبروی انگلیس را به حدی برده اند که دولت انگلیس بعضی از آنها را محبور شد ممنوع الخروج کند تا در بازیهای باشگاهی اروپایی آبروی کشور کمتر برود.
قبل ار اینکه دنبال بهانه ای باشیم تا کاسه کوزه عقب افتادگی خودمان را سر خودمان بشکنیم (که البته چندان هم بیراه نیست) باید کمی دقیق تر تحلیل کنیم و به کنه ماجرا دست پیدا کنیم.
ناشناس
۲۱:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ما تمدن 4000 ساله اریم و فرهنگمان بالاست
ناشناس
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
,


واقعا باید بگم افرین
ما اگه متمدن و واقعبینانه بودیم الان به این فلاکت ها دچار نمیشدیم.
وای این برای ما افسانه است......
ناشناس
۲۱:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
نقدی هوشمندانه در راستای اعتلای و خدمت به فرهنگ کشور بود. نگارنده یادداشت ، اگرچه مهمترین مشکل را مطرح کرده است اما به نظر می آید راه حل مناسبی برای عبور از این وضعیت فرهنگی را ارائه نداده است. رسانه ها، مسئولین فرهنگی و اجرایی، افراد و نهادهای تاثیر گذار بر افکار عمومی و... باید این نقد ها را بکنند. اما مشروعیت و مقبولیت همه در فرهنگ امروزی از همین مردمی است که عادت کرده اند مورد تمجید واقع شوند. کجایند رجالی که خود را فدای کشور کند؟؟؟!!!!
ناشناس
۲۱:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
دقیقا من یه مدتی بر خلاف گذشته کاملا با این نظراتی که تو مقاله آورده شده موافق شده ام. یه مثالی می زنم که به جمله آخر این مقاله هم نزدیکه. از هر ایرانی که می پرسی میگه ما فلان و بیساریم و اینا و یا میگن نمیزارن که تو ایران دموکراسی بشه وگرنه از هم باکلاستر و باهوشتر و دموکراتیم. من می گم مگه ابتدایی ترین و کلی ترین تعریف از دموکراسی توانایی تحمل دیگران نیس؟ پس چرا ما ایرانیان انواع تهمت ها و بعضا... را نثار نژادها و قومیته ای مختلف می کنیم که کاملا ناقض این احساس کاذبمونه. آیا این هم تقصیر حکومت یا رژیم است و یا یکی ما را به این کار مجبور می کند، و یا خداییش فرهنگ خودمونه!!!!
خواهش می کنم چاپ کنید.
ناشناس
۲۱:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
متن و گزارش خوبی بود
مرسی عصر ایران
باید قبول کنیک که اعوجاج فرهنگی داریم و باید بیشتر خودمان را بیشتر نقد کنیم.
به این مطلب بیشتر بپردازید.
ناشناس
۲۰:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
این همه آسمون ریسمون به هم بافتی که چی بگی؟هم ما ایرانیان و هم دیگر ملل دنیا هم نکات مثبت داریم و هم منفی.حالا اینا تو یه کشور غریب اینکارو کردند شما مطمئنید که توی کشور خودشون هم اینکارو می کنند؟یا شما مطمئنید که ایرانیها توی کشورهای دیگه هم همین کارایی که توی کشور خودمون انجام می دهند را به همین شکل تکرار می کنند؟آیا می دانید ایرانیها در کشورهای دیگر چقدر مبادی آداب هستند؟نقداتون یا سیاهه یا سپید خیلی با عصر ایران قدیم فاصله گرفتید.
غفاري
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ما در حرف و صحبت بافرهنگيم در عمل خبري از مردم بافرهنگ و فهيم خبري نيست در مقدماتي گذشته و در بازي با ژاپن اعمالي انجام دادند كه آدم از ايراني بودنش شرم مي كرد.
ناشناس
۲۰:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
از ماست که بر ماست.
دروغ فرهنگ عمومی ما شده دقت کردین خبرنگار و گزارشگرای تلویزیون چی میگن:"مردم فهیم و با فرهنگ و ورزش دوست و ..." یکی نیست بگه تو رو خدا به کیا می گی با فرهنگ !
یا وقتی که همه تماشاچیا دارند با هم به داور فحش میدن و صداشو از توی تلویزیون هم می تونی بشنوی گزارشگره ممکنه ، ممکنه بگه : "عده ای تماشاگر نما .."
میگن اونی که خواب هست رو میشه بیدار کرد اما اونی که خودش رو زده به خواب ! رو عمرا اگه بتونی بیدارش کنی
علي
۲۰:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
با اين جمله ات 100 درصد موافقم:
به دروغ آنها را "بهترین تماشاگران دنیا" می دانیم
مجتبی
۱۹:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
هیچوقت منصفانه نقد نمی کنیم همیشه یا مشغول افراطیم یا تفریط یا از این ور بوم می افتیم یا از اونور بوم.رفتار خوب باید گفته بشه و رفتار بد هم همینطور ولی نباید زمین و زمانو به هم بدوزیم و همه چیزو قاطی کنیم که حرفمونو به کرسی بنشونیم.
ناشناس
۱۹:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
مدنیت همان نداشته اکثر ما ایرانیهاست که متاسفانه هیچگاه دغدغه مدیران نبوده است
ناشناس
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
دوست گرانمایه من از شمال ایرانم و هیچ جای این کشور به اندازه شمال از مشکل زباله رنج نمی بره اما من زباله هامو بیرون پرت میکنم و هرگز هم رعایت نخواهم کرد چون هیچ اعتمادی به دولت و دولتی ها ندارم , شما از همه چیز گفتی الا اونکه باید میگفتی , وقتی شهرداری زباله رو میاره 500 متری خونه من آتیش میده, بزرگوار! بنده سرطان میگیرم پس بهتره که از دسترس شهرداری دورش کنم و تو همین طبیعت پرتش کنم بهتره.
پاسخ ها
میدی
| |
۰۰:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
از شمال ایران با پرچم آلمان!! عصر ایران که فیلتر نیست شما با وی پی ان وارد شدی؟؟ همین کارها رو کردین که جیب فیلترشکن فروشها میلیاردی شد! این هم از فرهنگ ما مردم!
ناشناس
۱۸:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
خب این هم کلاس درس دوم (اولیشو چند سال پیش ژاپنی ها برامون برگزار کرده بودن)
بسم الله ،
بیایم از فردا مراقب زباله ریختن و محیط زیست کشور ایران باشیم.
به خدا با فلسفه بافی و افراط و تفریط کاری درست نمیشه
باید عمل کنیم.
هر کسی باید از خودش شروع کنه.
باید به درجه ای از فرهنگ و وجدان برسیم که حتی اگر مرغ و دلار و پراید و ... گرون شد ، آشغال نریزیم و محیط زیستو آلوده نکنیم.

باید به جای انشاء نویسی و مقاله سازی ، عمل کنیم ، عمل (البته نه عمل زیبایی)
ali
۱۸:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
سخن شما بجاست از این جهت که جامعه ایران نقد نمیشود، ولی آیا وظیفه نقد مردم بر دوش سیاستمداران است؟ به وضوح نه !
وظیفه نقد جامعه و توده بر عهده روشنفکران است و این روشنفکرانند که باید مشکلات فرهنگی مردم را موشکافی کنند و به اطلاع عموم جامعه ( مردم، دولتمردان و دانشگاهیان) برسانند، اعلام خطر کنند و مترصد چاره ای باشند.
اگر سیاستمداران تصمیم به نقد مردم بگیرند آنگاه چطور در برحه کسب رای دست به دامان مردم شوند؟! نقد سازنده گزنده است و نقد جامعه، کاری بس خطرناک. روشنفکری که خود را به این ورطه درمی اندازد باید تمام خطرات موجود را به تن بخرد. برخی روزهایی که مسابقه فوتبالی برقرار است ، اگر گذر شما به ایستگاه های مترو افتاده باشد، می توانید بفهمید که نقد تماشگرانی که در بهترین حالت میتوان آنها را بوقچی نامید چقدر میتواند خطرناک باشد! و این مثال بسیار کوچکی است از درد فرهنگی که جامعه ما بدان گرفتار است.
سیاستمدار نمیتواند عهده دار نقد مردم شود، زیرا در بهترین حالت و در سیستم های دموکراتیک هم، هر حزب و هر سیاست پیشه ای به ابزار های پوپولیستی برای کسب رای ( شاید هم فریب مردم ) متوسل میشود. سیاستمدار خود باید مورد نقد روشنفکر باشد.
به نظر من نوشتار شما از این جهت که نقد مردم را لازم میشمارد عالی است، ولی مساله اصلی نوشتار شما در این است که نقش روشنفکران را ناخواسته به سیاستمداران سپرده اید؛ هرچند که این اشتباه در ایران بسیار محتمل است. زیرا در صد سال گذشته هیچگاه این دو قشر جدا نبوده اند. روشنفکران بزرگ ما اکثرا در برهه ای وارد سیاست بوده اند، و نتوانسته اند به نقش موثرتر و مهم تر روشنفکری خود قانع باشند!
روشنفکران ایرانی، از طرف دیگر، هیچگاه مسئولیت نقد جامعه را نپذیرفته اند بلکه بیشتر درگیر نقد قدرت بوده اند. دلیل این امر به نظر من این بوده است که حتی آنها هم در ضمیر آگاه و یا ناخودآگاه خود بر این باور بوده اند که نقد قدرت در ایران، هرچند که مستلزم خطرات زیادی است، ولی از نقد جامعه و توده ایران کم خطرتر است!!
کوتاه سخن اینکه وظیفه نقد جامعه برعهده روشنفکر است نه سیاستمدار؛ و روشنفکران ایرانی هم، اگر چنین گروهی موجود باشند، تاکنون تن به این امر خطیر نداده اند!
ناشناس
۱۸:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
نویسنده محترم! متشکرم.
کویر
۱۸:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
با سلام:
فکر کنم که بیشتر ما ایرانی ها دچار توهم وخود بزرگ بینی هستیم وهمه را با عینکی که بر روی چشمانمان است نگاه ودر باره آنها قضاوت می کنیم.
اگر ما دارای گذشته باشکوهی هستیم چه چیزی از آن گذشتگان به ما رسیده است .
گیرم که پدر تورا فاضل از فضل پدر تورا چه حاصل
taher
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ما اگر تمامی قله های علم و فناوری و پیشرفت را هم طی کنیم اما فرهنگ و رفتار اجتماعیمان همین باشدکه هست یک ریال ارزش ندارد چرا همه آنها ابزاری بیش نیست که در نبود اصول اخلاقی و اجتماعی و رعدم عایت حقوق هم نوع هیچ کس احساس آرامش و خوشبختی نمی کند.
بهتر است مسولین نیز به جای تملق بیجای مردم قدری به فکر ارتقای سطح فرهنگی جامعه باشند.
فروردین
۱۷:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
احسنت به نویسنده این مقاله
من معتقدم بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی این روزها را هم می شود از همین دریچه دید. امیدوارم نویسنده ی شجاع دیگری هم پیدا بشود و رابطه بی سروسامانی اقتصادی را با فرهنگ مردم بازگو کند.
علی
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
کره ای ها ارزش های دیگری دارند که درقالب پخش سریال دونگی می توان به ان اشاره کرد
ا-احترام به مخالف ومنتقد
2 تفکر طولانی
3 کم حرف زدن
4 صداقت وراستی

دراین سریال تقابل بین خیر وشر از منظر دوزن باهوش دنبال می شود یکی از هوش خود در رسیدن به قدرت به هرقیمت ودیگری از این هوش به سمت خدمت به مردم گام برمی دارد تلاش او قدرت هم به اومی دهد
ناشناس
۱۷:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
احسنت
بسیار زیبا و منصفانه بود
گاهی اوقات حتی در همین مشکلات اقتصادی که کشور در این روزها با آن مواجه شده است مردم هم کم مقصر نبوده اند.
ناشناس
۱۷:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
خودبزرگ بینی..
احسنت عصر ایران
ما بهتریم، ما برتریم، ما سرتریم، ما زرنگتریم، ما ...ما...ماااااااااااااا...!!!
حامد
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
با سلام،
تحلیل درستی بود. من در قضیه گرانی مرغ انقدر دلم سوخت. نه برای پیرزن 70 ساله ای که ساعت 4 صبح برای گرفتن مرغ رفته بود، بلکه برای خودم. که من هم جزءی از همین مردمم. در هیمن قضیه گرانی آنچنان که ما به جان هم افتاده ایم، هیچ تحریم و دولتی با ما انجام نداده است.
خدایا مردم این سرزمین را از جهل و نادانی مصون بدار. الهی آمین
ناشناس
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
متاسفانه اين سخني که سالياني است که من مي گويم و توهم ما ايرانيان در نگاه به خودمان هميشه کار دستمان داده است .
محمدرضا
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
واقعا برای این فرهنگ این روزهای ایران متاسفم. اخیرا انداختن زباله در سطل و استفاده از پا عابر پیاده هم ضدارزش شده است. اراذل و اوباش ده برابر شده اند و بی هدفی و دروغ و توهین و مردم آزاری بیداد می کند..
ناشناس
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
خوب و شجاعانه بود
ناشناس
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
تشکر
iranica
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
روشنفکرانه و منطقی
علبرضا
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
احسنت
احمدی
۱۵:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ماایرانیاان نقد نشده ایم؟اینقدر که ما ایرانیان از خودمون نقد میکنیم والله دیگه آدم حالش بد میشه.دیگه لغلغه زبان هممون شده وشما هم حتما فراوون شنیده اید:ماایرانیا....ماایرانیا....ماایرانیا
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۲:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
مد روز روشنفکری شده کوبوندن مردم! شما که ادعاتون می شه چی کردین برا بالا بردن سطح فرهنگ همین مردمی که نویسنده هم خودش از همین مردمه!
بس کنید از جایگاه برتر به "مردم" نگریستن. به جای نق زدن بگویید کی و کجا در سیستم آموزشی این مردم دموکراسی، شیوه درست بحث، آداب اجتماعی و ... را یاد گرفتند؟
به جای نق زدن و تحقیر مردم برای بالا بردن سطح فرهنگ تلاش کنید.
نویسنده نق نقو!
جاوید
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
مقاله فوق العاده ای بود. مرسی
وجدان بیدار
۱۵:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
جانا سخن از دل ما می گویی...
نقدی بجا و منصفانه.
ناشناس
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
دقيقا و تا وقتى فرهنگ و مردم درست نشن سياستمون همينگونه خواهد بود، چون سياسيون هم از همين فرهنگ و مردم هستن
alishademan
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ممنونم عصر ایران خوب گفتی یکم فرهنگ یاد بگیریم بد نیست
تماشاچي دربي
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
اگه اين بازي توي كره بود ؛ بعد از بازي ، خبري از صندلي هاي استاديوم و شيلنگ هاي توالت نبود !!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
برین یاد بگیرین
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
بریم یاد بگیریم !
ناشناس
| |
۲۲:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
بريممممم و ياد بگيريمممم
ناشناس
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
نقدی است ازسردلسوزی برواقیت حاکم برفرهنگ مردم وتمجیدهای چاپلوسانه برخی ازمسئولین سیاستمدارازمردم برای جلب حمایت ناآگاهانه ازخود.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
با اظهار موافقت با این نظر مشکل مردم ما منیت و خودخواهی است حتی تمجید چاپلوسانة ناشی ازمنیت است.ما نفع شخصی خودرا بن منفعت جمعی ترجیح میدهیم.خلاصه این چهار نفر کره ای هفتاد وپنج میلیون ایرانی را شرمنده کرده اند.
جامعه شناس
۱۵:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ما خودمون هم خوب ميدونيم ؛ كه ستايش هميشگي مردم ، در ايران ، الكي و ظاهري است .
ما بهتر از هر كس ، خودمون و اطرافيان خودمون رو ميشناسيم .
مبتكر طرح هاي مثمر ثمر
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
براي ما بايد تور جهانگردي رايگان بذارن تا بريم و از مردم دنيا درس بگيريم .
پاسخ ها
مهرداد
| |
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
الان زنگ میزنم به مدیریت جهانی ... این پیشنهاد باید مطرح بشه!
ناشناس
| |
۰۷:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
نیازنیست جهانگردی کنیم کمی فکر لازم است
امیر
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ما تمدن 2500 ساله داریم شاید هم 7000 ساله. چه نیازی به مطالعه و تمیز کردن و از این چیزی هست؟ کره ای ها حالا حالا ها باید تمیز کنند تا به تمدن ما برسن.
پاسخ ها
مهاباد
| |
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
اگه 70000 سال هم تمدن داشتی این حرف ت از رو بی فرهنگیت بود
ناشناس
| |
۱۸:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
امير جان فعلا اوني كه بايد حالا حالاها بدود تا به بقيه دنيا برسه ماييم نه كره اي ها، همين طرز تفكر امثال من و شماست كه ما رو روز به روز به عقبتر ميرونه... با هوشترين مردم دنيا، نابغه دار ترين كشور، مديريت جهاني و ... متاسفم براي ايران و ايراني!
ناشناس
| |
۱۹:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
همینه که الان وضعت اینه
ناشناس
| |
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
جدی میگی؟ اوه اوه
مسعود
| |
۲۰:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
یعنی نویسنده این متن کاملا راست گفته. امیر اقا شما هنوز تفاوت خوب و بد رو با تعصب بیجایی که ما رو به این وضع رسونده نمیدونی و از تمدن حرف میزنی
ناشناس
| |
۲۱:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
دیدی درست نمی شیم
ناشناس
| |
۲۲:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
این هم یه نمونه اش!!!!!
احمد
| |
۰۲:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
من فکر می کنم امیر این حرف رو به مزاح و مسخره زده نه اینکه واقعاً منظورش اون بوده باشه، تا حدودی لحنِ کلام این رو می رسونه...
ناشناس
| |
۰۷:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
داره طعنه ميزنه
ناشناس
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
مردم دنيا كجا اند ؛ ما كجائيم !!!!!!!!!!!!!!!!!
amin
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
حالا من به بحث های دیگه کار ندارم ولی یک کلمه می گم .آفرین بر این همه فرهنگ و فهم کره ای ها. باور کنید در موقع تعویض هم برمی گردند و به زمین چمن و بازیکنان تعظیم می کنند و احترام می گذارند.نه مثل بازیکنان ما بطری را با پا شوت می کنند.
كارشناس
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
در خوش بينانه ترين حالت ؛ 1000 سال طول ميكشه تا ما مثل اونا شيم .
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
آره تازه بعد از پذیرفتن مشکل!!!متاسفانه ما هنوز نپذیرفته ایم...
ارشد
| |
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
باور کنید میشه اصلا سخت نیست فقط باید شروع کرد
ناشناس
| |
۲۲:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
دوستان عزیز اغراق نکنید. کار در طی‌ فقط دو نسل قابل اصلاح است. بخشی از مشکل از اینجا ناشی‌ میشود که ما برای هر کاری به "بقیه" نگاه می‌کنیم. اشغال می‌ریزیم توی اماکن عمومی‌ چون "بقیه" هم همین کار را میکنند. موقع رانندگی‌ قوانین را رعایت نمی‌کنیم چون "ای بابا کی‌ رعایت میکنه" به عبارتی چون "بقیه" هم همین کار را میکنند ....

بگذریم از اینکه گاهی حتا "ما" و این "بقیه" به تمسخر افرادی که رفتار‌های اجتماعی درست انجام میدهند می‌پردازیم.
ناشناس
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
هزاران درود بر قلمت
بسیار بجا و بسیار زیبا
این را هم اضافه بکنید با اعتقادات عجیبمان مبنی بر هوش سرشارمان، فرهنگ عجیب غنی مان، مروت و جوانمردیمان...
ناشناس
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

90 درصد مشکلات درون خود ماست ولی ما همیشه دنبال 10 درصد بیرون میگردیم!
ناشناس
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ما مردم متکبری هستیم که بیشتر اوقات فکر نمی کنیم.
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
نحوه واکنش بسیاری از "مردم ایران" به عکس یک هنرپیشه ایرانی با یک مرد عرب، به خوبی نشان داد که مشکلات فرهنگی ما هیچ دست کمی از مشکلات سیاسی مان ندارد.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۱:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
مثل همین کامنتهای منفی که اینجا دادن. تازه با این مقاله
ناشناس
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
افرین.
تماشاگر نما
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
حالا اگه ما بوديم ؛ وقتي بازي رو ميباختيم ، نظافت كه هيچ ، صندلي هاي بتوني و سيماني استاديوم رو از ريشه ميكنديم !!!!!!!!!!
ناشناس
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
با همه متن موافقم جز با این جملات و مفاهیم مربوط به آن:
"
اگر نیک بنگریم، به خوبی درمی یابیم که آبشخورهای روسی – فرانسوی «نان قرض دادن روشنفکران و سیاستمداران به "مردم" » در جامعه ایران، مبنای دینی هم ندارد. سوغاتی است دررسیده از غرب، که نه دینی است نه دموکراتیک. در واقع تحفه ای است از "لایه های غیردموکراتیک" تجدد در فرهنگ مغرب زمین."
حقیقت فراتر از این تصور ساده است
ما از قرنها پیش اینجوری بودیم و مربوط به عصر جدید نیست!
به تاریخ رجوع کنید
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۱:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
ازنظررفتاراجتماعی ورخلاقی حق باشماست اماسیاینمداران قدیم که برای هویتی بنام "مردم" ارزش قایل نبودند
تعداد کاراکترهای مجاز:1200