صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۳۶۵۹۳
تعداد نظرات: ۵۸ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۱ - ۲۴ مهر ۱۳۹۱ - 15 October 2012

بازار خرید بابلسر (عکس)



































ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۵۸
در انتظار بررسی: ۴۸
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۵
ای کاش یکم که شده امکانات بهشون میدادنو کف رو آسفالت یا کاشی میکردن که مردم تو گل و لای راه نرن. با همه این وجود گرما و عشق این بازارو میشه حس کرد...
سعید
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۵
خیلی خوب یود . ازاین عکسا زیاد بزارین
ناشناس
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۵
عکسا حس خیلی خوبی بهم داد
عالی بود
یک خانم گیلانی
۰۸:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۵
من عاشق این بازارها هستم الان تهران زندگی میکنم ولی هر تعطیلات میرم شمال و بازار کوچه ماهی رشت خیلی شعرهایی که فروشندهها برای بازار گرمی میخونن رو دوست دارم ماهی کولی دوست دارم سبزی محلی دوست دارم با کلی خرید بر میگردم تهران ویک مدت با محصولات شمال سر میکنیم
farhad
۰۴:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۵
bah bah ajab mahiyi hast,ajab bazari kash onja bodam
مهدی
۲۳:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
درسته.منم از جوببار پیام میدم.جمعه بازار از بزرگترین و دیدنی ترین بازار های مازندرانه.هر هفته هم مردم غیر بومی زیادی رو از شهرهای دور و نزدیک ب سمت خودش میکشونه.حتما یک بار دیدن کنید.مطمئن باشید جمعه ها مسافر همیشگی جویبار میشید
ناشناس
۲۳:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
آخی چقدر دلم برای این جور بازار ها تنگ شده:((
ناشناس
۲۳:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
خیلی با حاله کاش تو شهر ماهم بازارش اینجوری بود
شمالی
۱۸:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
شنبه بازار شهرمون رو عشقه
ناشناس
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
ای جونم بابلسر
که مازندران شهر ما یاد باد
بر و بومش همواره آباد باد
ناشناس
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
بازارهای محلی کلی جاذبه های توریستی داره ، بخصوص در منطقه گیلان مثل ، جمعه بازار ، پیر بازار ، ( سبزی محلی ، میوه های محلی و ... ) وای خدا می دیل تنگه ببوسته خداشماره جان ساق بده
ناشناس
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
آخه تهران جای زندگی هست؟دیشب توی خواب بودم یارو همچین در پارکینگ رو زد که سه متر از هوا بلند شدم.مردم تهران در حال جنگیدن با همند.
محسن
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
من چند وقت پیش از این بازار دیدن کردم. ضمن اینکه محل بسیار دیدنی میباشد و مواد غذایی خوبی در آن یافت میشود ، فروشندگان بسیار با محبت و دوست داشتنی نیز دارد و به خریداران خیلی احترام میگذارند.
مجید
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
تو شهر ما جویبار یه جمعه بازار داریم خیلی قشنگه اگه اومدین مازندران روز جمعه یه سری به جمعه بازار شهر ما بزنید خیلی از این قشنگ تر است
ناشناس
۱۳:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
منم چهار سال توی این شهر درس خوندم.خاطراتم زنده شد.ممنون
ناشناس
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
همه چی آرومه من چقدر خوشبختم...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
شما از آمریکا بله خیلی خوشبختی!!!
ناشناس
| |
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
عزیر احتمالا vpn است و گرنه مگه اونیکه تو لوس آنجلس نشسته چه لزومی داره کع عصرایران را ببینه!
ناشناس
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
عاشق اون سیر ترشی ها هستم!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
نخور الان توشهر بو میگیری.
ناشناس
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
asheghe in bazaram
الی
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
ای جانم، جوجه اردکا چه نازن.
حسين
۱۳:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
من چندين بار از تهران فقط بخاط بازار بابلسر و درياش رفتم خيلي خيلي با حال و جذابه
ناشناس
۱۳:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
یک بابلسری مقیم خارج از استان هستم هر وقت به منطقه خودم بروم حتما سری به جمعه بازار امیرکلا و بازار بابلسر می زنم...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۵
زحمت می کشی واقعا!!
ناشناس
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
این بازار با آدماش قشنگ هستن ولی دلم برای خودمون سوخت. چرا باید تو این قرن که دنیا این همه پیشرفت کرده، این بنده خداها با این سن و سالشون بیان بشینن 4 تا تخم مرغ و سیر و خیار بفروشن. عملکرد تامین اجتماعی، سازمان بازنشستگی،سازمانهای حمایتی و.... اینجا زیر صفر
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
دوست گرامی سازمان تأمین اجتماعی سازمان حمایتی نیست.یعنی شما راضی هستی حق بیمه ای که پرداخت میکنی برای بازنشستگیت برای یکی دیگه هزینه بشه و شما در اون زمان حقوقی دریافت نکنی؟جدی شما نمیدونی تأمین اجتماعی سازمان حمایتی نیست و بیمه گره؟؟؟
ناشناس
| |
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
دوست عزیز کار درهر سنی باعث طراوت و حس مفید بودن می شود چه اشکال داره مردم چیزهایی که خود تولید می کنند به معرض فروش بگذارند
راد
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
یاد دوران دانشجویی توی بابلسر افتادم. یادش بخیر
سايه
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
خدايش خوش به حالشون با اين زندگي كردنشون آدم احساس زنده بودن ميكنه.
جواد
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
از بازار ماهی فروشان رشت هم عکس بگذارید.دلم برای بازارش تنگ شده
ناشناس
۱۲:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
من بابلسر درس حوندم مازندرانی هستم شاید برای مسافرا خیلی عجیب باشه اما ابازارهای روز شمال اغلب اینجورن و برای مردم محلی اونقدر ها هم جذاب نیست اماکن دیگه ای داریم که بیشتر جذابن البته تو این سالها که تهرانم دلم به شدت برای همه اون شلوغی ها و کثیفی ها و بوی بد ماهی و. سبزی های گند یده هم تنگ میشه
ناشناس
۱۲:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
ترشیجاتش را بگو هوس کردم الان برم اونجا
irani
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
مظهر کامل انصاف و مشتری مداری و محصولات ارگانیگ.
آرش
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
به اين مي گن زندگي. ما تو تهران زندگي نمي كنيم. شكنجه مي شيم.
پاسخ ها
خوبیار
| |
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
بابا بچه تهرون!
ناشناس
| |
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
بفرمایید شهرستان!
بچه ننه
| |
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۵
تهروون واقعا آزار دهنده هست . فقط یک اسم داره مردم دلشون خوشه تهرون زندگی میکنن
سهراب
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
ما هم تو شهرمون چهارشنبه بازار و جمعه بازار داریم ولی به این طراوت و باحالی نیست. خوش به حالشون چه بازار قشنگی و مردمی دارن!!!!
محسن
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
من چند وقت پیش از این بازار دیدن کردم. ضمن اینکه محل بسیار دیدنی میباشد و مواد غذایی خوبی در آن یافت میشود ، فروشندگان بسیار با محبت و دوست داشتنی نیز دارد و به خریداران خیلی احترام میگذارند.
ناشناس
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
دلم باسه اون انگوره غش رفت.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
باسه ديگه چيه ؟
ناشناس
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
بسیار زیبا است.متشکرم عصری جون
ناشناس
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
انصافاً آدم بركتو تو اين بازار مى تونه حس كنه
بهروز
۱۲:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
"بازار خرید چابکسر " !!!! یعنی بازار دیگه ای هم هست که برای خرید نباشه؟؟
ناشناس
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
بابلسر و عشق است...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
مازندران رو عشق است...
محسن
| |
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
من كه حسابي يارو شدم .
علی
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
چقدر نسبت به پاساژهای مجلل تهران جذابتر و دلنشین تره
ناشناس
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
چه مادربزرگهای مهربونی دلم برای مادربزرگم تنگ شد خیلی زیاد همینطور برای شمال
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۶:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
نمی دانم چرا به نظرم منفی دادی ولی بزار یه چیز دیگه هم بگم نمی دانی زندگی کردن تو این شهرها مخصوصا تو این موقع سال چه لذتی داره از همیجا بوی خیابانها و درختها و بارونش را حس می کنم من قشنگترین خاطرات بچگی ام مال وقتی که می رفتیم شمال خانه پدربزرگ و مادربزرگم و تو ان باغ بزرگ کلی با بچه ها گل بازی می کردیم و موقع برگشت به تهران با همه قهر می کردم که چرا من را برمیگردانید حالا هم که بزرگ شدم انقدر گرفتارم که نمی توانم برم
امیر
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
یعنی من عاشق یه همچین بازار محلی هستم. واقعا" کیف داره وقتی تو این بازارها قدم میزنی.
پاسخ ها
کارگر نساجی قائمشهر
| |
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
ما هم تو شهرمون از این نوع بازار داریم .

بله واقعا کیف داره تو این بازار ها قدم زدن به شرطی که پول داشته باشی برای خرید کردن نه مثل ما کارگران نساجی که چندین ماه حقوق نگرفتیم
نننننننننننننننننننققققققققققققققققی
| |
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
نقییی ناهااااااااااار نخییییییییییییردمه
ناشناس
| |
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
يادش بخير وقتي تو بابلسر ما دانشجو بوديم
یکی
| |
۱۵:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
یه گزارش از جمعه بازار جویبار هم تهیه کنید بد نیست خیلی بزرگه
امین
| |
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
فقط رامسر
نيلوفر
| |
۱۷:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
عصرایران خدا دلت رو شاد كنه واقعا خستگي كل روز و مشغله كاري و بي پولي و اختلاف عقيده هام با همسرم و خانوادش و بيماري مادرم و غيره همه رو بي خيال شدم با اين تصاوير زيبا فقط يك لحظه حس كردم زندگي چقدر كوتاه كاش بيشتر آرامش و خوشبختي داشتيم براي اين هموطناي گلمون آرزوي سلامت و شادي روزافزون دارم
تعداد کاراکترهای مجاز:1200