صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۳۵۶۱۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۰ - ۱۸ مهر ۱۳۹۱ - 09 October 2012

تهدید اصلی در خاورمیانه چیست؟

فرید زکریا

نویسنده: فرید زکریا
منبع: تایم
ترجمه: مریم جعفری

عصر ایران - با پایان سال 2011 میلادی ، "بنیامین نتانیاهو" نخست‌وزیر اسرائیل، سخنرانی قابل توجهی در پارلمان این رژیم ایراد کرد. او با ارزیابی از جریانی که تقریبا یک سال از آغاز آن گذشته بود،پیروزمندانه "بهار عربی" را شکست خورده خواند و گفت "حوادثی که اتفاق افتاد به خوبی نشان داد که سوءظن او به جنبش‌های طرفدار دموکراسی درست بوده است و بهارعربی خاورمیانه را "نه  به جلو، که به عقب می‌برد".

این گونه به نظر می‌رسد که سخنان نتانیاهو تاکیدی بر عملکرد دولت سوریه در مقابل ناآرامی‌های سیاسی است. اما همین نتانیاهو در جریان قیام‌های مردمی در مصر، از ایالات متحده آمریکا خواست که از دولت "حسنی مبارک" رئیس‌جمهوری سابق مصر -کسی‌که در مسائل امنیتی با تل‌آویو همکاری خوبی داشت- حمایت کند؛ این در حالی بود که میلیون‌ها مصری در میدان "التحریر" برای رسیدن به دموکراسی تجمع کرده بودند.

گواه بدبینی نتانیاهو احزاب اسلام‌گرای مصری هستند که در نخستین انتخابات این کشور پیروز شدند و همچنان بر رویکرد اسلامی خود تاکید می‌کنند.
این در شرایطی است که هیچ یک از این احزاب، آزادی‌های مدنی را لغو و یا اقلیت‌ها را تحت تعقیب قرار نداده و همچنین حقوق زنان را نادیده نگرفته‌اند ؛ آنها تأکید کرده‌اند که به قانون اساسی متعهد هستند.

البته تمام این موارد ممکن است تنها یک نیرنگ باشد و با گذر زمان لیبرالیسم محدودتر شود -که در برخی موارد حتما این‌گونه می شود- اما اکنون نشانه‌های کمی وجود دارد که بتوان گفت که سخنان نتانیاهو درست است.

در حقیقت رشد و گسترش دموکراسی در خاورمیانه با خطرات جدی و اساسی روبه‌رو است اما این خطرات از سوی "جامعه مسلمان دموکرات" نیست.

این تهدید ضربه استبدادی کسانی‌ است که از دیرباز در قدرت هستند؛ از سوی احزاب سیاسی حاکم و ارتش. در چنین شرایطی است که با داشتن نگاهی وسواسی به اسلام، ما خطر اصلی را فراموش می‌کنیم.

مصر را در نظر بگیرید؛ زمانی‌که نتانیاهو درباره پارلمان اسلامی با اغراق صحبت می‌کند، ارتش مصر با تلاش فراوان در صدد به دست گرفتن کنترل این کشور هست.
در عراق، شش سال پیش نخستین انتخابات آزاد برگزار شد و "نوری المالکی" به قدرت رسید ولی او امرز ، با استفاده از روش‌های غیرمعمول چنگال خود را بر کشور سفت می‌کند. او  فرمان داده که ارتش، سرویس‌های اطلاعاتی و "الدعوه" (حزبش) بیشتر از گذشته در ارگان‌های دولتی متمرکز شوند. بسیاری از عراقی‌ها معتقدند که مالکی معامله با واشنگتن را رد کرد تا با خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، حاکم مطلق بغداد شود.

پیچیده‌ترین نمونه را می‌توان ترکیه دانست؛ اردوغان، نخست‌وزیری است که بی‌پرده حرف می‌زند و هم‌زمان نقش پوپولیست را بازی می کند؛ حکومت اردوغان بیش از هر حکومت دیگر در تاریخ ترکیه، اصلاحات اقتصادی و سیاسی تصویب کرده و امتیازات بی‌سابقه‌ای را برای اقلیت‌های کرد در نظر گرفته است.

او در تلاش برای الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا، حزب "عدالت و توسعه" اردوغان در چند دهه گذشته صدها قانون تصویب کرده تا نظام سیاسی ترکیه با دستورالعمل‌هایی که بروکرات‌های بروکسل وضع کرده‌اند، هماهنگ شود.به همین دلیل ارتش ترکیه در طول چند سال، چهار کودتا را علیه دولت منتخب طرح و عملی کرده است و دور از ذهن نیست که آنان مشغول طرح‌ریزی کودتای پنجم نیز باشند.

اما همین کشور از سیستم قضایی مقتدری برخوردار است که میراثی از دوران نظامی است ؛یک گروه حقوق‌بشر در گزارش خود آورده است که حدود نیمی از زندانیان این کشور هرگز به جرمی متهم نشده‌اند.

اردوغان با آزار و اذیت مخالفانش مانند طیف سیاستمدار، روزنامه‌نگار و ژنرال‌ها توانست پیروز دور سوم انتخابات در این کشور باشد.

پس اگر این نگرانی در مورد آنکارا وجود دارد، به خاطر اسلام سیاسی نیست بلکه به دلیل تمایلات مستبدانه سیاستمدار بی‌نهایت محبوب ترکیه است.

به عبارت دیگر باید گفت که خطر اصلی در خاورمیانه "اسلام" نیست بلکه "فساد"ی است که از "قدرت" سرچشمه می‌گیرد. در این میان، نظام بازتر و دموکراتیک‌تر مانند نوشدارو عمل نمی‌کند، اما منجر به تشکیل سیاست‌های هنجارتر و مدرن‌تر در منطقه می‌شود؛ نظامی‌که به پوپولیسم و عوام‌فریبی اجازه ظهور می‌دهد اما همچنین زمینه‌ را برای پاسخ‌گویی بیشتر، انتقال قدرت و نظارت بر رسانه‌ها آماده می‌کند و این خاورمیانه را به جلو می‌برد نه به عقب.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200