مصر پیش از این، بیش از یک میلیارد دلار در سال از آمریکا دریافت میکرد. اکنون مرسی میخواهد این هفته به چین سفر کند تا سرمایههای آن کشور را به مصر جلب نماید؛ این کار به مانند فرستادن پیامی آشکار به غرب است، مبنی بر اینکه وی درصدد ایجاد موازنه جدید و فاصله گرفتن از غرب است. بر کسی پوشیده نیست که پس از چین، مرسی به ایران، یعنی یکی از مخالفان اصلی آمریکا سفر خواهد کرد. با توجه به تنشهای موجود میان ایران و غرب بر سر برنامه هستهای، این موضوع اقدامی برانگیزنده برای آمریکا به شمار میرود. مرسی میخواهد به همراه چین و ایران، توازنی جدید در منطقه ایجاد کند.
از زمان روی کار آمدن محمد مرسی، رئیسجمهور اسلامگرای مصر، موضوع جهتگیری جدید سیاست خارجی این کشور، به یکی از مهمترین مسائل مربوط به تحولات خاورمیانه تبدیل شد. رفتارهای اخیر مرسی در عرصه خارجی، این باور را در میان شماری از تحلیلگران تقویت کرده که وی در پی تشکیل محوری جدید در منطقه است.
به گزارش «تابناک»، شبکه خبری «راشا تودی»، مطلبی را در سایت خود منتشر کرده و در آن به بررسی این جهتگیریهای جدید رئیسجمهور اسلامگرای مصر پرداخته است. در این مطلب که دیدگاههای «مایکل هیوز»، استراتژیست سیاست خارجی در «ائتلاف استراتژیهای جدید جهانی» واشنگتن در آن بازتاب یافته، بیان شده که مرسی میخواهد به همراه چین و ایران، توازنی جدید در منطقه ایجاد کند.
در این مطلب آمده است:
مصر به مدت چندین دهه به کمکهای آمریکا وابسته بوده و پیش از این، بیش از یک میلیارد دلار در سال از آمریکا دریافت میکرد. اکنون مرسی میخواهد این هفته به چین سفر کند تا سرمایههای آن کشور را به مصر جلب نماید؛ این کار به مانند فرستادن پیامی آشکار به غرب است، مبنی بر اینکه وی درصدد ایجاد موازنه جدید و فاصله گرفتن از غرب است.
مصر نیازمند کمکهای فوری ایالات متحده، صندوق بینالمللی پول و پادشاهیهای خلیج فارس است؛ اما از جنبه منافع ژئوپلیتیک مصر، «هیوز» بر این باور است که در بلند مدت، مصریها میخواهند روابط خود را با چین بهبود ببخشند. چین میتواند شکاف موجود را از میان بردارد و به این ترتیب، آنها دیگر نیازمند اتکا به غرب نیستند.
به باور هیوز، در ازای آن پکن نیازمند دسترسی به دریای مدیترانه است و اولویتهایی را نیز در کانال سوئز برای خود تعریف کرده است؛ یعنی چیزی که هماکنون ایالات متحده از آن برخوردار است. هرچند در آغاز به نظر میرسد که چین چیز زیادی به دست نمیآورد، حقیقت این است که این دو موضوع از اهمیت زیادی برخوردارند.
هیوز میگوید: «آنان میخواهند خود را با غیرمتعهدها متحد کنند، چرا که متحد شدن با مصر و گرفتن آن از چنگ آمریکا، برای چین پیروزی به شمار میرود.
بر کسی پوشیده نیست که پس از چین، مرسی به ایران، یعنی یکی از مخالفان اصلی آمریکا سفر خواهد کرد. با توجه به تنشهای موجود میان ایران و غرب بر سر برنامه هستهای، این موضوع اقدامی برانگیزنده برای آمریکا به شمار میرود. در عین حال، میان ایران و چین نیز احساسات مشترک وجود دارد.
به باور هیوز، نقطه پیوند ناگفته در رابطه ایران و مصر، اسرائیل است. مصر خواهد توانست از روابط خود با ایران به منزله ابزار فشاری بهره گیرد تا اسرائیل را به متوقف کردن اظهارات مکررشان درباره حمله به ایران وادارد.
وی میافزاید: «حلقه اتصال اینجاست، زیرا مرسی دارد مانند یک نابغه ژئوپلیتیک عمل میکند. اگر او بتواند به راه خود ادامه دهد و اگر بتواند اسرائیل را مجبور کند، از این همه صحبت درباره حمله به ایران عقبنشینی کند، چنین چیزی بسیار جالب توجه خواهد بود».
وی همچنین ادامه داد: «پس از هر چیز، اگر مصر ایران را شریک خود بشناسد، مجبور نخواهد بود بر ایالات متحده یا اسرائیل متکی باشد و این دو میتوانند پادشاهیهای خلیج فارس را متعادل کرده و در مقابل آنها موازنه ایجاد کند».
از نظر هیوز، چنین کاری بسیار جالب توجه خواهد بود؛ هرچند اخوانالمسلمین سنی است و ایران شیعه. آنها نقاط مشترک بسیاری در تقابل با پادشاهی عربستان سعودی دارند.
افزون بر این، آشتی مصر با ایران موجب خشم اسرائیل میشود. ایالات متحده نسبت به وقوع خشونتها در منطقه مرزی سینا نگران است و هیلاری کلینتون، وزیر خارجه این کشور در پی برقراری گفتوگو میان دو طرف است.
هرچند آهسته، اما اخوان المسلمین در پی فاصله گرفتن از ایالات متحده است و در پایان، اسرائیل نیز درخواهد یافت باید در این زمین بازی کند. در بلندمدت، اسرائیل درک خواهد کرد که همه ابزارها در اختیار مصر است و این رژیم به گونهای حیاتی وابسته به معاهدات موجود با مصر است. این امر تا حد مرگ تل آویو را میترساند.
سرانجام، هیوز اظهار میدارد که به نظر وی، ایران و مصر در مقابل عربستان سعودی و آمریکا تعادل ایجاد خواهند کرد.