صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۲۱۳۵۶
تعداد نظرات: ۳۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۱ - ۱۱ تير ۱۳۹۱ - 01 July 2012
نقدی بر یک خصیصه رفتاری ما ایرانیان

بی خبری از حال همسایه ها!

بیایید از خودمان شروع کنیم
عصر ایران - خبر زیر را بخوانید:

منصوره حسینی ـ نقاش نوگرا ـ كه سال گذشته به دلیل بیماری قلبی و کهولت سن در بخش سی سی یو بیمارستان شهدای «تجریش» بستري شده بود، 17 روز پيش در منزلش درگذشت و از آنجا كه در تنهايي زندگي مي‌كرد روز پنج شنبه - هشتم تيرماه -  درست 15 روز پس از درگذشتش، توسط همسايگان جسد او به پزشكي قانوني منتقل شد. منصوره حسینی به هنگام مرگ 86  سال داشت.

خبر بسیار تاثر برانگیز است . چند سال پیش نیز پیکر حسین پناهی یکی از هنرمندان بنام کشورمان در شرایطی که چند روز از مرگش می گذشت ، در آپارتمان منزلش یافت شد.
جامعه ما را چه می شود؟

اگر قطعا چنین اتفاقاتی در یکی از کشورهای غربی روی دهد بسیاری از رسانه های خودمان فریاد " وا انسانیتا " سر می دهند و از مرگ عاطفه و خانواده در غرب سخن می گویند ، اما چنین اتفاقاتی در کشور ایران روی می دهد که یکی از ویژگی های بارز و تاریخی آن مهربانی ، صله رحم ، خانواده دوستی و ارتباطات عمیق عاطفی و انسانی است و یا شاید باید بگوییم "بود".

در این قضیه گفتنی فراوان است . ما همه به نوعی در پیشامد چنین وقایع تاثر باری مقصر هستیم . البته شاید عده ای بگویند باید به انتخاب فردی افراد در زندگی خصوصی شان احترام گذاشت و خانم منصوره حسینی خود تنها بودن را انتخاب کرده است و طبیعتا وقتی چنین شخص بیمار و مسنی تنهایی را انتخاب می کند باید این انتظار هم باشد که چنین شود و نظایر این ؛ اما سخن بر سر این موضع خاص نیست و درگذشت این هنرمند ، تنها مناسبتی برای باز کردن این بحث است که "چقدر از هم دور افتاده ایم!".
آیا واقعاً مطمئن شدن از اینکه نبض یک همسایه پیر ، بیمار و تنها همچنان شماره دارد یا نه خیلی سخت است؟

  همه ما البته در این باره ، بارها با یکدیگر سخن گفته ایم : " دو سال است در این مجتمع هستیم ، ولی هنوز همسایه مجاورمان را نمی شناسیم." و سخنانی از این دست!
البته روزمرگی ها و درگیری های همیشگی کاری و شخصی ، مساله ای است که نمی توان آن را کتمان کرد ولی نکته اینجاست که گویا همه ما با این وضعیت کنار امده ایم! نشانه این کنار آمدن هم این است که هیچ تلاشی برای تغییر ولو اندک این وضعیت نمی کنیم. مثلاً آیا نمی شود مایی که با ناراحتی از عدم شناخت همسایه ها حرف می زنیم ، یک بعد از ظهر برای صرف چایی دعوت شان کنیم و با یکدیگر آشنا و دوست شویم ؟ قطعاً می توانیم و این کاری است که ارائه دهنده این پیشنهاد ، قطعاً باید خود در اجرای آن پیشقدم باشد.

اشکال کار ما این است که منتظریم دیگران دنیا را تغییر دهند و ما هم در این میان ، بخشی از تغییر باشیم ولی هیچ کدام از ما ، آغازگر تغییر - ولو در پیرامون کوچک خود - نیستیم. بیایید از خودمان شروع کنیم ؛ هر انسانی کانون جهان است.  
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳۱
در انتظار بررسی: ۲۱
غیر قابل انتشار: ۴
ناشناس
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
شاید این پیرزن عزیزو مرحومه اهل مسجدرفتن نبوده چون پیر زنهای محله ما اگرکسی دوشب مسجدنره نگرانش میشن.
ایرانی با غیرت
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
خوش بحال اون روستائیانی که تموم اهل آبادی شون رو میشناسن و از هم خبر دارن
از شادی هم شاد
و از غم هم غمگین میشن
چه کرده با ما این زندگی ماشینی
بیایید خودمان شروع کنیم
به امید انروز
ناشناس
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
من در این مورد یه نظری دارم اگر رابطه ما بایستی یک طرفه باشه بهتره که نباشه من برا همسایه هر کاری که داشت انجام بدم و اون زمانی که کوچکترین احتیاجی به همسایه داشته باشم برآورده نکنه من یه همسایه دارم خیلی براش کار انجام دادم دیشب یه مهمون برام اومده بود میخواستم ماشینم رو توی پارکینگ اون که ماشین هم نداره پارک کنم اجازه نداد و پیش مهمون من سر افکنده شدم
سپهر
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
فک می کنم اگه می خواستیم از حال هم خبر دار باشیم اونوقت به فضولی متهم می شدیم و .......
ناشناس
۲۲:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
خیلی از مردم ما یک احوال پرسی ساده را هم سرک کشیدن تو زندگیشان می دانند و البته برخی از ما واقعا" هم دلمون می خواد از همه چیز مطلع شویم اگر بتوانیم در عین صمیمیت حریم خصوصی افرادرا حفظ کنیم ارتباطها خیلی بیشتر می شود و بی دغدغه تر
احسان
۲۰:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آمدیم تا فاصله شهر ها و کشور ها و کره ها و سیارات را کم کنیم خودمان را ببین چقدر دور افتادیم
کاش زمین برایمان فکری بکند.....
حسین
۱۹:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
این مسائل برای ما خیلی پیش پا افتاده است ما باید به مدیریت جهانی بپردازیم
کیان ایرانی
۱۸:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
هرروز یکی دیگر از ارزشهایمان را به بهانه های واهی فراموش می کنیم غافل از اینکه خودنیز مسافر این جاده ایم ....چه برسرمان آمد که اینچنین شده ایم؟آموزه های دینی وملیمان کجای دلمشغولی های روزمره مان قراردارد؟؟پروردگارا مرا به خودوامگذار...
ناشناس
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
اشکال کار اینه که بیشتر از اینکه به منافع ملی خود فکر کنیم به فکر دیگرانیم وملت خود را به این روز انداخته ایم که ذکر حال ملت شرم آور است
ناشناس
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
به نقل از کتاب ”همه آدمهاي شاه”
نوشته استيون کينزر
انگلستان در سال 1329 گروه تحقيقاتي را تشکيل مي دهد تا علت و زمينه هاي بحران در ايران را پيدا کند.
از جمله پژوهش در مورد روانشناسي ايرانيان بوده، که يک ديپلمات انگليسي بعد ازتحقيق اينگونه ايرانيان را توصيف مي کند :
· “ ريا کاري بدون دستپاچگي،
· اعتقاد به قضا و قدر،
· اهميت ندادن به زجر کشيدن …
· در مناقشات، حق را به طرفي مي دهند كه قدرتمندترند.
· ايرانيان عادي تو خالي و بي اخلاق وهميشه مشتاق قول دادن در قبال کارهايي اند که قادر به انجام دادنش نيستند ويا اصلاً قصد انجام دادنش را ندارند.
· اهل طفره رفتن،
· فاقد انرژي و استقامت،
· اما تابع قدرت و انضباطند.
· بالاتر از همه، از توطئه و تباني لذت مي برند
· و هر زمان که منافعشان حکم کند، به آساني از اعمال غير اخلاقي تبعيت مي کنند.
· ايراني دروغگويي ماهر است،
· اما انتظار ندارد که گفته هايش را باور کنند.
· ايرانيها در زمينه هاي فني به راحتي معلوماتي سطحي کسب مي کنند و خود را متقاعد ميسازد که به معلوماتي عميق
دست يافته اند.”
ناشناس
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
دوست من خیلی از مشکلات به دلیل تفاوت فرهنگی در زندگی آپارتمانی است.زمانی که ما اهواز بودیم،تمام محل را می شناختم.چون در یک محل همه تقریبا صاحب خانه بودند و از یک فرهنگ(همه خانه ها هم ویلایی بودند)،اما الان در زندگی آپارتمان نشینی تهران،در ساختمان ما 12 واحد با 12 فرهنگ کاملا متفاوت زندگی می کنند و نیمی از آنها هم مستاجرند.قبول کنید ارتباط برقرار کردن سخت است.
ناشناس
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
تذکر بجایی بود و لازم نیست در این روابط خیلی درگیر شویم . همین که از حال آنها با خبر باشیم کافی ست .
ناشناس
۱۵:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
اشکال کار ما این است که منتظریم دیگران دنیا را تغییر دهند و ما هم در این میان ، بخشی از تغییر باشیم ولی هیچ کدام از ما ، آغازگر تغییر - ولو در پیرامون کوچک خود - نیستیم. بیایید از خودمان شروع کنیم ؛ هر انسانی کانون جهان است.
ناشناس
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
این هم از ارمغان های فرهنگی دولت خدمت گذار است که آنقدر مردم را درگیر مسائل معیشتی کرده که همه به فکر خودشان هستند و بس
ناشناس
۱۵:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
چه بد مردماني شديم ما.
علي
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
در مملكتي كه عصا از كور مي دزدند محبت آرزو كردم.
ناشناس
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
همسایگی به کنار یعنی واقعا مرحومه فرزندی...اقوامی آشنایی نداشته که 15 روز پیکرش رو زمین مونده!؟
خدایا به هممون رحم کن
ناشناس
۱۴:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
بابا انقدر همه چیز رو ایرانی خارجیش نکنید دیگه .... اتفاقا هرچقدرم که ایرانی ها از همسایشون بی خبر باشن باز هم میانگین خبر داشتنشون بسیار بیشتر از متوسط جهانیه ...

اصلا یکی از سختی های زندگی در اکثر نقاط دنیا برای ما ایرانی ها اینه که مردمشون به خون گرمی ما نیستن و همسایه با همسایه کاری نداره ... این مقاله جو گیری که شما دیروز نوشتید دقیقا مثال بارزش مقاله امروز خودتونه ... بابا جو گیر نشین دیگه ... درسته که ایرانی ها چندتا عادت زشت اخلاقی دارن ... ولی دیگه قرار نیست در هر چیزی بدترین باشن!
ناشناس
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
بیایید دست از شعار دادن برداریمو یه فکر اساسی برا خودمون و این جامعه وانفسامون بکنیم.
مصطفی
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آیا خود ما نبودیم که از فرهنگ بالا سخن میگفتیم و اینکه در بالاشهر تهران کسی به کسی کاری ندارد
hamed hoseyni
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
motasefane in chiza kheyli ziyad shode.
رضا
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
من كاملا مخالفم. با اينكار مضرات بيشتري به همسايه مي رسد تارفايده! كه مي شود همان فضولي در كار همسايه كه ماشالله ما ايرانيها استاديم!!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۱:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
موافقم. از فضولی همسایه آسیب ها دید ه ایم. دوری و دوستی.ایرانیها با عرض معذرت فضول تشریف دارن.
ناشناس
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
انسانیت رخت بسته است و ما مردم مثل مسئولین فقط شعار می دهیم کافیست نگاهی به حال و روز جامعه فروپاشیده بیندازیم
javad
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
این هدیه رو آوردن به به زندگی ماشینی است .
ناشناس
۱۳:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
متاسفانه در جامعه کنونی بی خبر بودن همسایه ها از یکدیگر نوعی کلاس گذاشتن محسوب می شود و بعنوان امتیاز یک محل و یا آپارتمان محسوب می شود . البته از حال هم با خبر بودن بسیار خوب است ولی دخالت کردن نه
ناشناس
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
تمام خصیصه های خوب ایرانی درحال نابود شدنه. همه هم میدونیم علت چیه، ولی کاری از دستمون بر نمیاد.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۲:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
چرا میاد باور کنید ..
چراخودمان را باور نمی کنیم
ناشناس
| |
۲۲:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
با همش موافقم جز جمله آخر
ش ه ر ا م
۱۳:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
بسیار عالی و تاسف برانگیز. داریم از درون میپاشیم دوستان مطمین باشید...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
از اینهم پاشیده تر ؟؟!!
تعداد کاراکترهای مجاز:1200