صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۲۱۱۲۲
تعداد نظرات: ۶۰ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۸ - ۱۰ تير ۱۳۹۱ - 30 June 2012
نقدی بر یک خصیصه رفتاری ما ایرانیان

جو زدگی ایرانی ؛ از عهد دیرین تا عصر فیس بوک!

عباس رضایی ثمرین
 عصرایران - می‌گویند آن قدیم‌ها که بازار توزیع کوپن و ارزاق دولتی و امثالهم در کشور داغ بود، گاهی تب تشکیل صفوف مختلف در کوی و برزن چنان بالا می‌گرفت که خیلی‌ها به محض مشاهده هر صفی، پیش از آنکه فلسفه تشکیلش را بدانند، برای خود و حتی نزدیكانشان در انتهای آن نوبت می‌گرفتند.

امروزه پس از گذشت سال‌ها، اگرچه بساط کوپن از جامعه ایرانی برچیده شده اما همراهی غیرمنطقی با پدیده‌های هیجانی جمعی -یا همان «جوزدگی»-، هنوز هم بخش قابل توجهی از تجربیات روزمره ما را تشکیل می‎دهد.

هر یک از ما در طول روز به فراخور شغل و موقعیت‌ خود، موارد متعددی از این فرایند رفتاری را در میان اطرافیان خود مشاهده می‌کنیم؛‌ آدم‌هایی كه تاب مقاومت در برابر فضای پیرامون خود را ندارند و در کوچک‌ترین مواجهه با «جَو» در چشم‌به‌هم‌زدنی سپر می‌اندازند. تازه این جدای از موارد نه چندان كمی است كه خود ما هم در فضا هضم می‌شویم و به موج‌های هیجانی به وجود آمده، می‌پیوندیم.


طرح از وبلاگ هنر گرافیک

اگر کمی با خودمان صادق باشیم، حتما به یاد می‌آوریم مواردی را كه بی هیچ استدلال، صرفاً به پیروی از جمعی خاص، مرتكب کنشی خاص شده‌ایم.
تعدد مصادیق و فراگیری آنها حاكی از این است كه جوزدگی تا مغز استخوان جامعه ایرانی نفوذ کرده، در حدی که رواج اپیدمیک آن را هیچ کس نمی‌تواند انکار کند. از نمونه‌های ساده و پیش پا افتاده همچون بوق‌‌زنی دسته‌جمعی پشت چراغ قرمز بگیرید تا سطوح رفتاری کلان‌تر از جمله کنش‌های جمعی سیاسی و اجتماعی، همه و همه موید درستی همین گزاره هستند.

اندکی غور در ادبیات و فرهنگ ایرانی و تامل در سرنوشت جنبش‌های اجتماعی و سیاسی، حداقل در چند سده اخیر نشان می‌دهد که جوزدگی، نه یک معضل نوظهور که آسیبی دیرپا در سپهر فرهنگ ایران‌زمین است و جایگاه رفیع و خدشه‌ناپذیر ضرب‌المثل «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» در فرهنگ شفاهی و مکتوب ما هم شاید از همین مسئله نشات گرفته باشد.

پیشینه «جوزدگی ایرانی» هر چه که باشد، قطعاً پیدایش فیس‌بوک و رواج آن در میان ایرانیان، نقطه عطفی در تاریخ آن است، هر کس که فقط یک بار گذرش به این شبکه مجازی افتاده باشد، در درستی این گزاره لحظه‌ای تردید نمی‌کند که رفتارهای ایرانی‌ها در فیس‌بوک به شکل دراماتیکی متاثر از «جو» است؛ چه آن که تنها اگر ایرانی باشید می‌توانید یک روز از خواب برخیزید و در کمال تعجب ببینید بسیاری از دوستانتان عکس‌های پروفایل خود را به تصویر گوسفند تغییر داده‌اند و این همه برای اعتراض به کشتار حیوانات در عید قربان انجام شده است. نه اشتباه نکنید! اینکه همین اعتراض‌کنندگان همیشه، گوشت قرمز می‌خورند و همین عید قربان را در زندگی واقعی خود، به نزدیکانشان تبریک می‌گویند، به شما و هیچ کس دیگر ربطی ندارد، اینگونه چون‌وچراتراشی‌های منطقی و جستجوی روابط علی-معلولی در گفتمان جوزدگی هیچ جایگاهی ندارد.

واکنش‌های فیس‌بوکی ایرانیان به واقعه درگذشت بنیانگذار شرکت کامپیوتری اپل نیز، نمونه‌ تمام‌عیار دیگری از جوزدگی مجازی ایرانی بود. در آن روزها نقل قولی به مطایبه، دهان به دهان می‌گشت که« طرف فرق آیفون در خانه‌اش را با Iphone نمی‌داند اما عکس پروفایل خود را به عکس استیو جابز تغییر داده است»، این شوخی به اعتبار شوخی بودنش، رگه‌هایی از اغراق هم با خود داشت اما کیست که نداند، اندوه مجازی ایرانی‌ها برای مرگ استیو جابز، تنها در گفتمان جوزدگی ایرانی بود که می‌توانست قابل تعریف و تفسیر باشد. 

نمونه‌های جوزدگی مجازی ایرانی‌ها، به دو موردی که ذکرش رفت محدود نمی‌شود. برشمردن تک تک مصادیق این مسئله در رفتار فیس‌بوکی ایرانیان، به مثنوی هفتادمنی ختم می‌شود که نه گفتنش در توان نگارنده هست و نه شنیدنش در حوصله مخاطب. مرگ فلان نویسنده، توهین فلان خواننده، پوشش فلان بازیگر، رای دادن فلان سیاست‌مدار، خاطره گویی از فلان رخداد سیاسی وغیره، همه و همه مصادیق همین فرایند رفتاری آزاردهنده هستند.
حدیث جوزدگی ایرانی در عرصه مجازی و خصوصاً فیس‌بوک بسی بغرنج‌تر از عرصه واقعیت است و این شاید در مسئولیت‌گریزی ذاتی که وب برای اهالی هزاره سوم به ارمغان آورده،‌ ریشه داشته باشد.

از مصادیق که بگذریم، در این خصوص نکاتی وجود دارد که شایسته تامل و تدقیق است؛ جوزدگی-چه از نوع مجازی و چه از نوع واقعی‌اش- هر چه که باشد با توسعه‌یافتگی فرهنگی و اجتماعی نسبت عکس دارد. شاید یک مقایسه سرانگشتی با کشورهای دیگر، قضاوت در این باره را آسان‌تر ‌کند. کافی است رفتار فیس‌بوکی ایرانیان در دو واقعه مرگ استیو جابز و ازدواج مارک زاکربرگ-صاحب فیس‌بوک- را بررسی کنیم و آن را با رفتار آمریکائی‌ها که در واقع هموطنان دو فرد ذکر شده هستند، مقایسه کنیم. در خصوص مورد اول نه آمریکائی‌ها که بعید است حتی خود خانواده جابز هم به اندازه ایرانیان حاضر در فیس‌بوک، برای جابز شیون و زاری کرده باشند. در خصوص مورد دوم هم که در میان تبریک‌ها و شادمانی‌های دیگران، کمپین سنجش اندازه دماغ همسر زاکربرگ و اعلام انزجار از زشتی نامبرده در فیس‌بوک ایرانی شکل گرفت و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. 

ظریفی از استادش نقل می‌کرد که «حماقت وقتی جمعی شود، ناپدید می‌شود.» در پارادایم جوزدگی ایرانی اما، گاهی نه تنها وجه حماقت‌بار برخی کنش‌ها نادیده انگاشته می‌شود، که در کمال ناباوری آن کار واجد ارزش‌ تلقی می‌شود، به طوری که شخصِ "به‌ جَو نپیوسته" چنان مغبون و مطرود می‌شود که انگار از مهم‌ترین قافله روشنفکری عالم جا مانده است!

در این فضا منطق به شکل بی‌رحمانه‌ای مورد تعرض قرار می‌گیرد و قضاوت‌ها به شدت کاریکاتوری و مضحک می‌شود. بیش از آنکه ماهیت و معنای ذاتی کنش‌ها مهم باشد،‌ وجه نمایشی آنها اهمیت می‌یابد و بدین ترتیب دیوار واقع‌گرایی روزبه‌روز کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود.

کمرنگ شدن حس مسئولیت‌پذیری یا به تعبیر بهتر تقویت روحیه مسئولیت‌گریزی از دیگر پیامدهای محتوم جوزدگی است. این پدیده فضایی را فراهم می‌کند که در آن  هر کسی با انتساب عواقب کار خود به دیگران،‌ از پذیرفتن مسئولیت می‌گریزد و این با ایجاد نوعی آنارشی، در دراز مدت مناسبات انسانی جامعه را غیرمسئولانه می‌کند.

فراتر از این مسئله، امواج هیجانی، همیشه موج‌سواران خاص خود را هم تربیت می‌کند، در جامعه‌ای این چنین مستعد برای جوزدگی، خیلی‌ها –از رسانه‌داران و سیاسیون گرفته تا کارتل‌های بزرگ اقتصادی- برای استفاده از این پتانسیل اغوا می‌شوند.

 اینگونه است که در بزنگاه‌های مهم، افکار عمومی به ساده‌ترین شکل ممکن منحرف می‌شود و در این میان بیش از کسی که آدرس غلط می‌دهد، جامعه‌ای که مترصد دریافت آدرس غلط است اهمیت دارد.

آسیب‌های منتج از جوزدگی را می‌توان بیش از این نیز به شمارش و بررسی نشست اما چه چیزی مهم‌تر از این که جوزدگی دقیقاً در تقابل با مفهوم «گفت‌وگو» قرار می‌گیرد و چه چیز غم‌انگیزتر از این که در جامعه‌ای اینچنین امکان گفت‌وگو سلب و عرصه بر گفت‌وگران تنگ شود.

فضای هیجانی از آنجا كه ضداستدلال است، با گفت‌وگو نسبتی نمی‌تواند داشته باشد و این نکته‌ای است برای اهل نظر؛ خصوصاً آن دسته كه می‌خواهند بفهمند چرا این روزها جامعه ایرانی بیش از همیشه از گفت‌وگو رویگردان است.  


ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۶۰
در انتظار بررسی: ۱۴۵
غیر قابل انتشار: ۹
امیر
۱۰:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
نويسنده محترم اگر با فلسفه پيدايش و کاربرد شبکه هاي اجتماعي آشما باشند کمي منصفانه تر قضوات خواهند کرد.
اسماعیل
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
من دانشجوی ارشد ارتباطات هستم به نظرم ایرانی ها فقط براساس دو پارادایم در زندگیشان تصمیم گیری می کنند (جو و لج). یعنی کنش های اجتماعیشان یا براساس جوگیری است ویا بر اساس لج بازی. و این باعث شده هیچ دلیل منطقی و عقلانی برای رفتار های آنها پیدا نشود. به خصوص در انتخابات ها که افراد به دو دسته جو گیر و لجباز تقسیم می شوند که هرکدام بیشتر باشند کاندیدای آنها رای می آورد.
کالک
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
الان تو چرا ناراحتی؟ خب تو عکستو گوسفند نکن ! تو هم که الان جو گرفتت داداش ، گفتی حالا که همه ایراد میگیرن ما هم روش ! خمع کن کاسه کوزتو بابا !
چغندر
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
ببخشید یه سوال دارم؟
این فیس بوک که مییگید چی هست؟
من که هر چی سرچ میکنم میگه غیر مجازه.
یعنی شما دارید حرف غیر مجاز میزنید؟
توبه کنید مفسدان ............توبه
ناشناس
۰۸:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
اصلا اشاره نكردي كه چرا و به چه طريق ما اينگونه گشتيم ؟
ناشناس
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
ناقلا چحوری رفتی فیسبوک ؟!
محمد
۲۱:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
واقعأ که حقیقت مطلب رو بیان کردی منم از اینجور آدما حالم به هم میخوره.تا کِی میخوایم اینجور باشیم :((
جو زده
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
ما باید همه همراه با هم به هم کمک کنیم که دیگه هیچ کدوم از این همه خیلی بزرگ جو زده نشیم!!!!!!!
احمد
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
لطفا جو زده نشوید مطلب واقعا سطحی و غیر کارشناسی است از نمونه مثالها می شود فهمید ولی واقعیت جامعه ایرانی غیر این است.
ناشناس
۱۸:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
خداییش همینه که گفتی
امير جان
۱۸:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
طنازانه ي واقعي- غم بار خنده دار- حقيقت تلخ يا از همين چيزا. به هر حال آقايوني كه پسوند فرهنگي دارن اعم از فرهنگ دوست يا فرهنگ ساز يا فرهنگي خالي با دقت بيشتر بخونن. در هر صورت حال كرديم بسي.
ناشناس
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
گاهی اوقات این احساس به من دست میده که اینها رو خودم نوشتم و از عصرایرن درخواست کردم اینا رو چاپ کنه.واقعا مرسی‌.فکر می‌کردم همه روی موج هستند و فقط من بی‌چاره و چند تا از نزدیکانم داریم حرص می‌خوریم.مرسی‌
ناشناس
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
بهتر بود به عوامل اين جو زدگي هم اشاره اي ميشد
ایمان
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
واقعیته محض و حقیقتی تلخ هست.

ایرانی همیشه سوار بر موج میشه.
ناشناس
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
یک نمونه ناجور جوزدگی، موج کوروش پرستی بود که حتی به عصرایران هم کشیده شد!!
ناشناس
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
تعداد منفی و مثبتها، تقریبا یکیست
اینهم نمونه جالب همین جو زدگی است که اشاره شده
واقعا مقاله زیبایی بود
ابراهیم رحیمیان
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
مردم از رسانه های جو گرفته این مملکت یاد گرفته اند که اینگونه در شبکه های اجتماعی رفتار کنند و تقصیری به گردن انها نیست . وقتی یک عده به اصطلاح خردمند جامعه در رسانه های جمعی به یکدیگر فحاشی می کنند و عیوب یکدیگر را بزرگنمایی می کنند و رسانه ای اش می کنند از مردم چه توقعی است ؟ مردم در صفحات اجتماعی به دنبال طرح نظرهای خود هستند که هیچ جا درج نمی شود ، دردهای خود را می گویند ، گله های خود را طرح می کنند ، و بازخوردهایش را هم به صورت حقیقی و واقعی می بینند . نه مثل سایتهای ایرانی که کامنت های مردم را به صورت سلیقه ای و بر اساس نظر سر دبیر یا نویسنده مقاله ، درج می کنند یا درج نمی کنند ! در سایتهای وطنی به کرات دیده ایم که امکانات صفحه از قبیل پاسخ به نظر یا درج موافق یا مخالف بسته شده است ! خنده دار نیست که مردم نتوانند حتی حرفشان را که عاری از اهانت است را هم بزنند ؟ فقط به اسامی و ایمیل افراد دقت کنید تا ببینید رفتار مردم با سایتهای ایرانی چقدر محتاطانه است و از درج اسم واقعی و ایمیل حقیقی خود اجتناب می کنند ولی در شبکه های اجتماعی بصورت راحت تر و بدون واهمه تری مشارکت دارند . دردها را بفهمید و بجای توهین به مردم به مشکلات واقعی بپردازید و اجازه دهید همه نظرات مردم در شبکه های ایرانی درج شود و با امنیت خاطر نقطه نظراتشان را ارائه دهند تا بتوانید در اصلاح اشباهات مردم آنان را یاری دهید .
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
لایک
sara
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
آقا امین خ
شما نظر شخصی ات رو بنویس؛ جو مثبت و منفیهای دیگران نگیردت.
محمد
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
نویسنده ی عزیز مطالب زیبا و تلخ شما از فضای اجتماعی ذهن را به این موضوع سوق میدهد که شمای بزرگوار از این پدیده تنها با دیدی متقابل روبرو شده اید و اگر این متن کمی با زیبایی های این اجتماع نو ظهور پرداخت می شد بر غنای مطلب افزوده می شد.
در ضمن "امواج هیجانی، همیشه موج‌سواران خاص خود را هم تربیت می‌کند، در جامعه‌ای این چنین مستعد" تربیت نقش اساسی ایفا می کند.
تشکر از متن زیبا
ناشناس
۱۵:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
شهید آوینی در بیان " مشهورات زمانه" این جو زدگی و یا همرنگ جماعت شدن را بسیار زیبا موشکافی کرده بود . روحش شاد و راهش پر رهرو باد
امين خ
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
همه نظرات منفي و مثبت هاشون تقريبا نزديكه همه...موندم چي بنويسم كه همه راضي باشن....
زيبا بود اما اين چيه نوشتي نويسنده...!:)
پاسخ ها
محسن
| |
۱۶:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
امین جان تو هم خواستی رسوا نشی همرنگ جماعت شدی، خصلت ما ایرانیاست دیگه میخواهیم دو طرف رو همیشه راضی نگه داریم وقتی نسبتشون برابره
منم
| |
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
شما نظر خودتو بگو !!

چه احتیاجیه همه رو راضی نگه داری ؟؟؟
ناشناس
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
بعد از مطالب دم دستي از قبيل سگ فلاني و دختر بهماني اين مطلب جاي تقدير دارد.
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
متن بی سر و تهی بود
ابراهيم
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
از ارائه اين نظر تقدير و سپاس بيشتري لازم است و ما بايد نقاط ضعف خود را در اين دهكده جهاني بشناسيم ودر صدد رفع آن براييم تا بتوانيم رشد يابيم و از كسي كه چنين مسائلي را باز مي كند نهايت سپاسگذاري را مي نماييم و اميدوارم هر روز حداقل يكي دو مطلب در اين راستا مطرح گردد و دوستان اظهار نظر نمايند.
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
واقعا برای نویسنده ی این متن متاسفم. برادر من مشکل جو زدگی ایرانیان نیست مشکل شرایطحال حاضر مملکت است که فرصت هر گونه اظهار نظر ازادانه در فضای ازاد را ازجوانان گرفته است
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
شدیداٌ موافقم
تبریز
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
عصر ایران...
.
.
.
آفرین، تبارک الله
این تحلیل های منطقی و ریشه ای شما می تواند خیلی مؤثر باشد و انشاالله جامعه اصلاح شود.
برای اصلاح ... ابتدا باید خودمان را اصلاح کنیم.
آفرین
beh
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
شما هم جوزده ايد. جو زده در حرف زدن و راه حل ارائه ندادن مثل همه ما ها ايراني ها.
كجاست ارگان حزب و يا روزنامه آزاد كه من نوعي حرف هايم را آنجا بزنم و به فيس بوك و امثال آن متوسل نشوم. اين هم از مصاديق جو زدگي است . سخنراني ،مطاب نويسي انتقاد، انتقاد ، انتقاد و انتقاد...
ناشناس
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
كلا ما تو هر موضوعي زود جو گير ميشيم
ناشناس
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
آنچه را مطرح کردید که سالهاست در مخیله ام میگذرد .
ممنونم
ناشناس
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
جامعه ای که مردمش انواع و اقسام بیماری های روحی و روانی رو دارند واقعا فکر میکنید مردمش باید چه شکلی باشند؟ یک روز میگین چرا مردم نمیخندن ... یک روز میگین چرا جو گیرن ... عزیز من اینا رو که خودمون هر روز داریم توی کوچه خیابون میبینیم و در واقع همه اینها معلول یک علت بزرگتر هستند .. شما جایی که بیای بگی مردم چه شکلی هستند بگو چرا مردم ایران این شکلی شدن و چی کار باید کرد که جامعه ای سالم داشته باشیم!
ناشناس
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
نویسنده جان...راضی ام ازت

به نکات ظریفی اشاره کردی....

همه چیز ما یه مشکلی توش هست....

" اگر دردم یکی بودی، چه بودی!"
ناشناس
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
خیلی مقاله زیبایی بود. شاید کامنت گذاشتن من و باقی دوستان بر مقاله زیبای شما هم ناشی از همان حس جوگیری ای است که فرموده اید و البته مثبت و منفی زدن ماها و لایک کردنهایمان در فیسبوک. ملت جوگیری داریم ما و این نکته ای است که به قول فرمایش شما مستمسک خیلی ها در طول تاریخ شده است. صبح به نفع مصدق شعار میدهیم و بعداز ظهر به دنبال عزلش از صحنه سیاست هستیم. به ورزشگاه آزادی بروید. مسابقه تیم ملی با یک کشور را تماشا کنید. عشقهای ما، کسانی که قلبمان برایشان میتبپد، و تا قبل از شروع مسابقه چه جانها که فدایشان نمیکنیم، در پایان مسابقه ای که احتمالا منجر به شکست شده است، چه فحشهای خواهر و مادری که از ما نمیخورند.
ما در کنار جوگیر بودنمان، چقدر هم منافق هستیم. چه کسانی را قهرمان پنداشته ایم که سالها در نگاهمان دزد و فاسد بوده اند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۳:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
جمله ی آخرت بی نظیر بود

نداشتن حافظه ی تاریخی چون نخواستیم در واقع نخواستن حذب وجود داشته باشه تو ایران
آزاد
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
با تشکر از نوشته شما .

جامعه ای که به طور عمومی عقل گرا نباشد ، قاعدتا با هر موج هیجانی به سمتی کشیده می شود . با وجود مذهبی بودن جامعه ی ایران اعمال هیجانی مذهب نیز بیشتر مورد اقبال است .
متاسفانه این هیجان گرایی حتی در بین قشر روشنفکر و متفکر نیز رسوخ کرده وبدین ترتیب مساله بغرنج تر گشته ، چه قشر پیشرو جامعه است که امکان تغییر رفتار ها و عقاید را فراهم می کند.
به امید روزی روشن برای جامعه ی ایران .
ناشناس
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
جالب بود .ممنون
سام ایران باستان
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
سپاس
امير
۱۳:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
متن بسيار زيبايي بود فقط اميدوارم اين فرايند بيدار سازي اجتماعي هم كه شما در پيش گرفتيد بر اساسِ جو خاصي نباشه و انتظار دارم به عنوان يك رسانه پر مخاطب به همين يك مقاله بسنده نكنيد بلكه تلاش شما حداقل نمودي عيني پيدا بكنه.... من به عنوان كسي كه از شما حمايت ميكنه اين متن رو در صفحه فيسبوكِ خودم به اشتراك ميذارم.
ناشناس
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
مردم تشنه حقیقت گمشده هستند. سرگردان. فقط همین.
درست میشه ...
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
دقت کردید که هر روز چقدر خبر در مورد فیس بوک در سایت های معتبر خبری و روز نامه ها و حتی رادیو و تلویزیون منتشر می شود، اما اصل قضیه در ایران فیلتر است؟!
اگر چیز بدیه، چرا مدام راجع بهش می نویسید و می نویسند؟ اگر خوبه، چرا فیلتره؟
حسین
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
ممنون از مطلب بسیار زیباتون
واسه من هم همیشه سئوال بود وقتی این همه آدم با مسئولیت و با احساس داریم که اواسه انواع بچه های سرطانی لایک جمع میکنند و نسبت به تولد و مرگ ،محیط زیست ،سیاست ،خلیج فارس ،جدایی نادر از سیمین و...حساس و علاقمند هستند پس اینایی که دارن تو خیابان اینجوری رانندگی میکنند و تا جایی که میتونند حق هم و ضایع میکنند ،پشت سر هم حرف میزنند،دختر مردم رو اذیت میکنندو.......کین؟؟؟؟
پاسخ ها
سعید
| |
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
تاثیر عقده هست . جوان ها عقده ای شده اند میخوان جلب توجه کنند .
ايمان
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
داداش من ناراحتي نرو فيس بوك .
ناشناس
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
لاقل چیزایی بنویسید که خودتون قبول داشته باشید. یه جوری مطلب نوشتی انگار تا حالا فیسبوک نرفتی.
ناشناس
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
به شدت موافقم ... و از این مجمل حدیثهای مفصل دیگری بخوانید از جو زدگی در زنده باد و مرده باد گویی ، تقلید در احساس و بیان آن ، نمایش ایمان و اعتقادات و .... ،
ناشناس
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
حماقت وقتی جمعی شود، ناپدید می‌شود
ناشناس
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
خیلی زیبا ، راه حل بدبد ! سال هاست این بیماری توسط اشخاص مختلف شناسائی شده و صدها مقاله نوشته شده ، برای درمانش راه حل بدبد ! راه حل بدبد ! راه حل بدبد ! راه حل بدبد ! ...... و باز هم راه حل بدبد !
رضا
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
چونکه جوونها دنبال هویتی میگردند که بهش افتخار کنند.
اینور پیدا نکنند میرن کشور دیگه پیداش میکنند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
حرفتون درسته اما ربطی نداره به این مسئله بنظر من!
ناشناس
| |
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
چه ربطی داره
ناشناس
| |
۱۶:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
پیدا میکنند.ولی موج فعلا روی هویت غرب مآب شکل گرفته.
ناشناس
| |
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
فقط ایران این تعداد جوون داره؟؟؟!!!!!
ناشناس
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
زیبا بود
ناشناس
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
حرف حق تلخ است .................
حميدرضا
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
فيسبوكي ها اكثرا جوان هستن و چون جوانان بيكارن ، هر روز يه چيزي رو علم ميكنن و گرفتار جو زدگي ميرن!!
ناشناس
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
هزار هزار آفرین بر نویسنده...............
ناشناس
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
متشکر از بیان زیبای شما
تعداد کاراکترهای مجاز:1200