انقلاب بحرین بارزترین مثال در این زمینه است. با وجود اینکه اسلامگرایان بحرینی ستون اساسی انقلاب را تشکیل داده و محوریت اعتراضات را بر عهده گرفته اند اما جنس شعارهایی که در این انقلاب داده می شود بیش از آنکه ایدئولوژیک باشد پراگماتیک است. به این معنا که مردم به دنبال دستیابی به نتایج عینی و ملموس هستند. تغییر ساختار قدرت و رفع تبعیض های حاکمیت نسبت به مردم مطالباتی هستند که مردم بحرین به دنبال تحقق آنها هستند.
در مصر، تونس، سوریه، لیبی و یمن نیز این انقلاب ها چنین خاصیتی داشته اند. فقدان یک گفتمان ایدئولوژیک باعث شده است که پس از تولد انقلاب، اسلامگرایان صرفنظر از گرایشات شان از فرصت به دست آمده حداکثر استفاده را برده و با وجود حضور جریان ها و نیروهای لیبرال در صفوف انقلاب، محوریت تحولات را بر عهده بگیرند. البته این اتفاق کاملا قابل پیش بینی بود. اسلامگرایان در کشورهای عربی همواره اصلی ترین گروه مخالف نظام های حاکم را تشکیل داده و ایدئولوژی خود را به عنوان گفتمان بدیل نظام های سکولار مطرح کرده اند.
ورود گفتمان ایدئولوژیک به فضای مطالبات پراگماتیک انقلاب های عربی باعث احیای شکاف هایی شده که از دیرباز در سطح این کشورها وجود داشته است. عمده ترین این شکاف ها، شکاف های مذهبی و طایفی است که پس از فعال شدن به عنوان عاملی علیه انقلاب وارد میدان شده است.
مصر برجسته ترین مثال در این زمینه است. آمارهای جمعیتی
نشان می دهد که مسیحیان قبطی در حدود 10 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند؛ با
این وجود نظام مبارک تبعیض های شدیدی علیه مسیحیان قبطی اعمال کرده بود بگونه ای
که حتی در مناطقی که اکثریت جمعیت آنها مسیحی بودند، مجوز ساخت کلیسا صادر نمی شد.
پس از آغاز انقلاب در 25 ژانویه2011 ، مسیحیان به همراه سایر مردم مصر به اعتراضات
و تجمعات پیوسته اند که این حضور تا لحظه سقوط مبارک ادامه داشت.
با این حال با وجود حمایت اولیه مسیحیان مصر از انقلاب این
کشور، در انتخابات ریاست جمهوری مصر، این اقلیت در کنار احمد شفیق که منتسب به
نظام سابق بود ایستاد و بطور جدی از او حمایت کرد.
بروز این رفتار کاملا طبیعی است چرا که تا کنون تنش های متعدد مذهبی میان سلفی ها و اقباط (مسیحیان قبطی) رخ داده است و این اقلیت مسیحی نگران است که در صورت روی کار آمدن اسلامگرایان، سیاست های سختگیرانه تری علیه آنها اعمال شود.
موضعگیری اقلیت ها نسبت به انقلاب در سوریه پیچیده تر است. تحلیل موضع کردها نسبت به تحولات این کشور نشان می دهد که با وجود محرومیت گسترده بخش هایی از این طایفه از ابتدایی ترین حقوق شهروندی (مانند داشتن کارت هویت ملی) قبایل کرد از ورود فعالانه به شورای ملی معارض نظام امتناع کرده اند؛ رویکردی که حتی با انتساب یک کرد به ریاست شورای ملی معارض مستقر در استانبول و یا تحریک روسای قبایل این طایفه توسط مسعود بارزانی نیز ادامه یافته است. گفته می شود در حال حاضر مناطق کردنشین از امن ترین مناطق سوریه به شمار می رود و شبه نظامیان کرد با حمایت و تشویق نظام، تا کنون اجازه ورود گروه های مسلح را به مناطق تحت کنترل خویش را نداده اند.
غیر از طایفه علوی که اکثریت آنها بطور طبیعی از نظام حمایت می کنند، طایفه مسیحی سوریه نیز که در حدود 10 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهد نیز از ورود به انقلاب امتناع کرده است. در آغاز انقلاب سوریه رئیس تحریریه یکی از روزنامه های معروف کویتی طی مقاله ای اظهار داشت که نظام بشار اسد حتی بدون ورود مسیحیان به عرصه انقلاب سقوط خواهد کرد پس لا حول و لا قوه للمسیحیین!
البته عدم ورود
مسیحیان به صفوف انقلاب به معنای این نیست که آنها خواهان تحول و تغییر در سوریه
نیستند و یا سرسختانه از نظام حمایت می کنند، نگرانی آنها هرج و مرج هایی است که
ممکن است پس از سقوط نظام ، سرنوشتی مشابه سرنوشت مسیحیان عراق برای آنها رقم بزند.
تا پیش از سقوط نظام صدام حسین تعداد مسیحیان عراق بالغ بر یک میلیون و 350 هزار نفر بود که پس از اشغال این کشور توسط نیروهای امریکایی و آغاز موج
گسترده نا امنی در شهرهای عراق، مسیحیان این کشور و مراکز متعلق به آنها به طور
گسترده مورد هجوم گروه های وابسته به القاعده قرار گرفتند به گونه ای که امروز جمعیت
مسیحیان عراق پس از مهاجرت های گسترده به سختی به 450 هزار تن می رسد.
اتخاذ چنین سیاستی از سوی طایفه مسیحی
در سوریه هزینه های سنگینی برای آنها به همراه آورده است. به گزارش روزنامه ساندی
تایمز چاپ لندن طی چند ماه گذشته فقط در منطقه حمص بیش از 50 هزار مسیحی توسط شبه
نظامیان سلفی وابسته به ارتش آزاد سوریه از مناطق خویش رانده شده اند و خانه
هایشان به عنوان غنیمت جنگی مصادره شده است.سلفی ها از سوی عربستان حمایت می شوند.
ساندی تایمز به نقل از مسئولین کلیسای روم ارتدوکس سوریه از حمله گسترده به کلیساهای مسیحیان و مصادره اموال آنها توسط این شبه نظامیان خبر داده و شرایط کنونی مسیحیان سوری را مشابه وضعیت مسیحیان عراق ارزیابی کرده است.
مسیحیان سوریه همانند اقباط مصر نگران هستند که با به قدرت رسیدن یک حکومت اسلامی متشدد در این کشور، عرصه برای آنها سخت تر گردد بنابراین آنها ترجیح می دهند که بجای پذیرش ریسک های ناشی از یک دولت دینی افراطی تحت سیطره یک حکومت سکولار زندگی کنند.
در بحرین نیز شرایط مشابهی بوجود آمده است. با وجود اینکه در اوایل خیزش مردمی بخشی از اقلیت سنی این کشور در میدان لوء لوء منامه مشارکت داشته اند اما با تحریک گسل شیعه-سنی از سوی نظام آل خلیفه، اکثریت این افراد صحنه را ترک کردند. با وجود اینکه این سیاست زمینه را برای سرکوب اعتراضات را فراهم کرده است اما در هر صورت نمی توان نگرانی بخش هایی از اقلیت سنی این کشور را نادیده گرفت، ترس از اینکه با روی کار آمدن یک دولت دارای گرایشات شیعی عرصه برای آنها سخت تر گردد.
به نظر من به ما هیچ ربطی نداره که انقلابی که داره مثلا" توی بحرین یا سوریه اتفاق میوفته ؛ پراگماتیک باشه یا ایدوئولوژیک باشه !!! دولتش دولت دینی افراطی باشه یا یه حکومت سکولار باشه !
این موضوع برمیگرده به ملت اون کشورها و خواسته هاشون و رایی که میندازن توی صندوقاشون .
اون چیزی که به ما ربط داره اینه که چرا مرغ شده کیلویی 6500 تومن و اجاره خونه یه آپارتمان 55 متری فکستنی شده ؛ 5 میلیون پیش ، ماهی 650 تومن .
اینکه شما صرفا" بخواهی از دنیای اطرافت آگاهی داشته باشی ؛ اشکال نداره . ولی اینکه بخوایی توی کارای اطرافیان دخالت کنی ، این نافی حق شماست .
یعنی شما می فرمایید چون قیمت مرغ رفته بالا از دنیا بی خبر شویم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
توی کشورهای بدبخت همیشه همینجور بوده .امریکا نیسنت که ماه محرم تو نیویورک خیبابون ها رو میبندن تا مردم عزاداری کنند