صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۱۹۹۹۶
تعداد نظرات: ۱۶ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۰۱ تير ۱۳۹۱ - 21 June 2012

اداره نا مناسب کشور و فشارهای وارده بر مردم، آگاهی آنان را افزایش می دهد

در كشور ايران ما با يكسري روشنفكر منتقد مواجه هستيم كه رويكردي سلبي به سياست دارند و وضع موجود را نفي مي‌كنند، اما در وجه اثباتي براي اداره جامعه حرفي براي گفتن ندارند. در عرصه سياست و حكومت هم كساني اداره امور را برعهده دارند كه از تخصص لازم برخوردار نيستند. ايران به‌شدت به يك نسل دولتمرد فرهيخته، آموزش ديده و كار آزموده نيازمند است.

دکتر محمد جواد اطاعت در گفتگو با روزنامه اعتماد، به بررسی موانع توسعه سیاسی ایران پرداخته است. در بخش هایی از این گفتگو آمده است:

- رشد علمي در يك نظام سياسي واپسگرايانه و سنتي نمي‌تواند باعث توسعه و پيشرفت كشور‌ها شود. مثلا كوبا در پزشكي و نانوتكنولوژي بعد از آلمان و امريكا سومين قدرت جهان است ولي كشوري فوق‌العاده عقب‌مانده است. عواملي نظير ساختار سياسي، نظام سياسي و فرهنگ سياسي كه از اين آموزش‌ها استفاده مي‌كنند به اضافه ساير مولفه‌ها بايد دست به دست هم دهند تا پديده توسعه شكل بگيرد.

- تقريبا در دنيا كشوري وجود ندارد كه به لحاظ سياسي توسعه يافته باشد ولي از نظر اقتصادي يا ساير حوزه‌ها توسعه نيافته باشد. چون رويكرد دموكراتيك به توسعه اقتصادي و توسعه در ساير حوزه‌ها هم كمك مي‌كند. اگر كشورهاي دموكراتيك را با كشورهاي اقتدارگرا مقايسه كنيم، كشور دموكراتيك توسعه‌نيافته يا عقب‌مانده نداريم. اگر شاخص‌هاي مختلف را هم رصد كنيم به همين نتيجه مي‌رسيم. مثلا اگر درآمد سرانه را به عنوان مبنا در نظر بگيريم، كشورهايي كه درآمد سرانه بالايي دارند، كشورهاي دموكراتيكي هستند. هرچند استثنا‌هايي هم در اين زمينه وجود دارد، مانند كشور كويت كه درآمد سرانه بالايي دارد اما اين درآمد حاصل از فروش منابع خام است كه اصطلاحا به آنها دولت‌هاي تحصيلدار يا رانتير گفته مي‌شود (rentier state). اما اگر آلمان غربي و آلمان شرقي را با هم مقايسه كنيم اين تفاوت را به خوبي حس مي‌كنيم، چرا كه اين دو از ابتدا يك كشور بودند اما وقتي رويكرد اقتدارگرايي بر آلمان شرقي حاكم شد و آلمان غربي به شيوه دموكراتيك اداره شد، آلمان غربي توسعه يافت و آلمان شرقي به يك كشور عقب‌مانده تبديل شد. همين‌‌طور مي‌توان كوبا را با پاناما و كره جنوبي را با كره شمالي مقايسه كرد.

- فرهنگ سياسي مردم بايد ارتقا پيدا كند و مردم بايد بدانند كه اداره كشور يك تخصص پيچيده است. مردم همان طور كه مي‌پذيرند براي درمان بيماري خود بايد به پزشك و براي ساخت يك ساختمان به مهندسان مربوطه مراجعه كنند بايد بياموزند كه اگر مي‌خواهند كشورشان سامان بيابد بايد آن را به دست اهلش بسپارند. به‌طور عام‌تر از ميان كل فعالان عرصه سياست در ايران چند نفر عالم علم سياست هستند؟ به عقيده من همان‌طور كه يك نفر با داشتن دكتراي جامعه‌شناسي نمي‌تواند مطب پزشكي داير كند، يك پزشك يا يك مهندس هم نمي‌توانند در نظام سياسي يك كشور به عنوان سياستگذار ايفاي نقش كنند؛ بلكه تنها در حوزه تخصصي خود مي‌توانند امور را اداره كنند.

- در كشور ايران ما با يكسري روشنفكر منتقد مواجه هستيم كه رويكردي سلبي به سياست دارند و وضع موجود را نفي مي‌كنند، اما در وجه اثباتي براي اداره جامعه حرفي براي گفتن ندارند. در عرصه سياست و حكومت هم كساني اداره امور را برعهده دارند كه از تخصص لازم برخوردار نيستند. ايران به‌شدت به يك نسل دولتمرد فرهيخته، آموزش ديده و كار آزموده نيازمند است. اين اتفاق نمي‌افتد مگر اينكه فضاي سياسي رقابتي شود و رابطه تنگاتنگي بين مراكز علمي و دستگاه‌هاي سياستگذار و اجرايي برقرار شود.

- اينكه يك كشور از علم سياست براي توسعه استفاده مي‌كند و كشوري هم نمي‌تواند از اين علم در جهت توسعه استفاده كند به نخبگان و حاكمان بازمي‌گردد، اما در عين حال فرهنگ سياسي توده‌ها هم كه اجازه مي‌دهد چه كساني بر آنها حكومت كنند تاثير زيادي در تداوم اين شرايط دارد.

- تنها راه چاره افزايش آگاهي عمومي مردم است. البته ممكن است اداره نامناسب كشور و فشارهاي وارد بر آنان هم اين آگاهي را افزايش دهد. عملكرد نخبگان هم تعيين‌كننده است تا فرآيندهاي دموكراتيك به رسميت شناخته شود چراكه علم سياست در كشورهاي دموكراتيك مي‌تواند كارآمد باشد. چون در اين كشورها همه امور مبتني بر اصل رقابت است. همان‌‌‌طور كه در اقتصاد يا فعاليت‌هاي ورزشي رقابت تعيين‌كننده است، در سياست و حكومت هم رقابت اصلي اساسي است. شما اگر رقابت را از عرصه سياست حذف كنيد اين اتفاق همان تاثيري را دارد كه حذف رقابت از عرصه‌هاي ورزشي روي اين عرصه‌ها خواهد گذاشت. علم سياست در كشوري كه رويكرد دموكراتيك دارد و اصل رقابت را پذيرفته است مي‌تواند رشد كند.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۱۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
ممنونم از سایت بخاطر درج مقالات مفید. اینم بگم که در جوامع پیشرفته تا اونجایی که من اطلاع دارم و بررسی کردم اکثر سیاستمداران در رشته های علوم انسانی از جمله اقتصاد- حقوق- جامعه شناسی و علوم سیاسی و ...تحصیل کرده اند و کمتر رشته های فنی و پزشکی. سپاسگزارم.
مهرزاد
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
حال قوه مجریه به ریاست رئیس جمهور تشکیل میشود و کار این قوه اجرای قوانین می باشد حال کسی که مسئول اصلی اجرای قوانین میباشد نباید علاوه بر اشراف و تسلط بر قوانین و مقررات موضوعه مملکتی ،برفن استنباط و تفسیر قوانین مسلط باشد؟
در ممالک مترقی همانند فرانسه و آمریکا تا کنون کلیه رووسای جمهور یا حقوق دان بوده یا دارای تحصیلات حقوقی نیز علاوه بر سایر تحصیلات بوده اند
برای مهندسین و پزشکان احترام زیادی قائلم ولی علم مملکت داری را فارغ التحصیلان حقوق وفن دیپلماسی را فارغ التحصیلان علوم سیاسی در کورس دانشگاهی خود می اموزند و در دروس آن رشته های معظم فن تقنین و اجرای قوانین و دیپلماسی آموخته نمیشود
مهرزاد
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
در همه جای دنیا نمایندگان پارلمان یا باید حقوقدان باشند یا حداقل بر قانون اساسی کشور تسلط کافی و وافی داشته باشند تا صحبتی برخلاف قانون نکنند زیرا کسی که باید امر تقنین را انجام دهد که بر فن قانون نویسی و تقنین مسلط باشد و اینگونه است که در کشورهای مترقی حقوق بیش از 200 گرایش دارد مثل حقوق مهندسی حقوق پزشکی و...واینکه روسای پارلمان و سنا هر دو حقوق دان هستند
حال در ایران از اول انقلاب تا کنون ما یک رئیس مجلس دارای تحصیلات حقوقی نداشته ایم
محمد حسین علیخانی مهرجردی
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
انشاالله روزی برسد اگاهی مردم کار بزرگ انسانهای بزرگ میخواهد
پيروز پارسي
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
در جامعه تك صدايي رقابت نه تنها معنا نداره بلكه وجود نداره تولد رقابت زمانيه كه احزاب شكل بگيره . بنابراين، در حكومتهاي دموكراتيك، اين احزاب مختلف است كه منجر به رقابت و مهمتر از آن افزايش آگاهي مردم مي شه.
شهاب
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
از آنجا که روش انتخاب مسئولین فارغ از میزان اثربخشی و افزایش راندمان دستگاه تحت نظر نهاست لذا اینکه گفته شود "ايران به‌شدت به يك نسل دولتمرد فرهيخته، آموزش ديده و كار آزموده نيازمند است. اين اتفاق نمي‌افتد مگر اينكه فضاي سياسي رقابتي شود و رابطه تنگاتنگي بين مراكز علمي و دستگاه‌هاي سياستگذار و اجرايي برقرار شود" خطاست . در واقع جای علت و معلول عوض شده است . اگر صلاحدیدهای علمی و کاربردی در انتخاب مدیران رعایت شود بصورت خودکار رابطه تنگاتنگ ایجاد می گردد و نه بالعکس.
ناشناس
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
خدا رحمت کند دکتر شریعتی را که می گفت تامیتوانی بخوان ،بخوان ،بخوان وبخوان
ناشناس
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
یعنی باید سیاستمداران حتما باید دکترای جامعه شناسی یا علوم سیاسی باشند؟ به نظر من حکومت و سیاست زیاد تابع مدرک نیست و بیشتر به تجربه و قدرت فرد و نحوه مدیریت او بستگی دارد نه واحدهایی که شخص در دانشگاه پاس کرده.
پاسخ ها
امید
| |
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
بله
حتما باید در علوم انسانی درس خوانده باشد. باید تاریخ، جغرافیا و جامعه شناسی بلد باشد. تاریخ بلد باشد مبادا ملت خود را حقیر کند، جغرافیا بداند تا از سرزمین خود به بهترین شکل بهره ببرد و جامعه شناسی را آشنایی داشته باشد تا بداند که جامعه و نیروهای اجتماعی چه هستند... شما فکر می کنید باید درباره‌ی انواع بیماریهای کیسه ی صفرا و انگلهای روده بخواند و باز بیاید و بخواهد کشور را نجات دهد؟ شاید در کوتاه مدت بتواند اما در دراز مدت برای یک سرزمین فاجعه است.
مدیریت سرزمین نتیجه‌ی علوم انسانی است، همان چیزی که در کشور ما دارد رنگ می بازد.
ناشناس
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
به نظر من یکی از مهمترین فاکتور ها می تونه آزادی بیان باشه که می تونه کشور رو بسمت مسئولیت پذیری ، عدالت و در نتیجه توسعه ببره
ناشناس
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
توضیحات کاملا واضح و قابل قبول است. بیشتر از ایشان مطلب منتشر کنید.
ناشناس
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
در پزشکی انگلیس هم بسیار قوی است. اما شما از امریکا و المان و کوبا نام برده اید؟ ! تحلیل جامعی نمی توان از شما انتظار داشت
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
در بحث فوق در مورد سطح دانش پزشکی در کشورهای مختلف که صحبتی نشده است که شما چنین نظری می دهید و بعد به استناد نظرتان میگویید نویسنده توانایی تحلیل ندارد
من
| |
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
فزیزم کلی گفتن.حالا که نباید به ترتیب نام ببرند که
مهر
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
همانطورکه استاد فرمودندتنها راه چاره افزایش آگاهی عمومی است
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
آگاهی بخشی رمز موفقیت است
تعداد کاراکترهای مجاز:1200