عصر ایران- روزنامه اعتماد، در سرمقاله امروز خود با عنوان "خوش به حال اصلاحات"، به سالگرد دوم خرداد پرداخته و نوشته است:
- سه روز پيش روزنامه جمهوري اسلامي سرمقالهيي منتشر كرده بود با عنوان بيچاره اصولگرايي. نويسنده محترم اين سرمقاله به شرح دروغها، قانونشكنيها و افتراهايي پرداخته بود كه با نام اصولگرايي انجام ميشود. در واقع اين نوشته گوياترين توصيف از وضعيت بخشي از اصولگرايان بود. اما من امروز در پانزدهمين سالگرد دوم خرداد اگر بخواهم به همين سياق وضعيت اصلاحطلبي را توصيف كنم بايد بنويسم خوش به حال اصلاحطلبي.
- جريان اصلاحطلبي از همان روز نخست با دو گروه و جريان مخالف جدي طرف بوده است. در يكسو كساني قرار گرفتهاند كه هر نوع اصلاحي را اعتراف به وجود نقصي در سيستم ميدانند. آنها در تمام طول اين سالها تمام توان و سابقه و قدرتشان را صرف انكار اين نقايص كردند و هر گاه اصلاحطلبان عزم پر كردن شكافي را كردند و رفع لغتي، آنها خود را سپر بلاي آن شكاف ساختند. در سوي ديگر مخالفاني قرار دارند كه از فرداي پيروزي جمهوري اسلامي منتظر فروپاشي آن هستند؛ كساني كه جمهوري اسلامي را در تاريخ ايران پرانتزي ميدانند كه دير يا زود بسته خواهد شد. اين عده نفي جمهوري اسلامي را اصليترين هدف خود ميدانند و طبيعي است هر آن چيزي كه موجب بقاي آن شود را عامل فناي خود ميدانند. براي اين عده هر گونه اصلاحطلبي به مثابه نقش گل و بته كشيدن بر ديواري است كه در حال ويراني است.
- حالا با گذشت 15 سال از دو خرداد چه بر سر اين دو گروه آمده است؟ آنها كه هرگونه نقصي در سيستم را انكار ميكردند امروز به آن معترفند.انواع مشكلات و اختلافات و قانونشكنيها آنها را به اين نتيجه رسانده است كه براي حل اين مشكلات چارهيي جز اصلاحطلبي وجود ندارد. آنها امروز ناچار شدهاند اين نقايص را شناسايي كنند و براي رفع آن تلاش كنند و قدم در راهي بگذارند كه پيشتر رد پاي اصلاحطلبان بر آن نقش بسته است. آنها سوم تير 84 قدرت را از اصلاحطلبان گرفتند اما همين قدرت به منزله معلمي سختگير آنها را به راهي جز آنچه ميخواستند كشاند.
- همين افتراقي كه هر روز بيشتر از ديروز در جبهه اصولگرايي عيان ميشود، همين شكافي كه ديگر كسي نميتواند آن را پر كند، همين دايرهيي كه روز به روز تنگتر ميشود، از نتايج ناخواسته همان قدرتطلبي است. امروز خواست تحزب از زبان رييس مجلس شنيده ميشود، پورمحمدي از متمركز بودن قدرت شكايت ميكند و محسن رضايي از دولت رانتير انتقاد ميكند. همه اينها سرفصلهاي اصلاحطلبي بود. امروز مخالفان باهنر، مطهري و توكلي آنها را به اصلاحطلبي متهم ميكنند كه اين خود اتهام غرورآفريني است. در واقع عقلاي اصولگرايان به اصلاحطلبي متهمند و افراطيون آنها همچنان بر طبل لجاجت ميكوبند.
-
در سوي
ديگر اپوزيسيون برانداز در چه حالند كه در تمام دوران اصلاحات تلاش اصلاحطلبان و مقابله
محافظهكاران با آنها را جنگ زرگري توصيف كردند و تمام مدتي كه اصلاحطلبان زير
انواع فشارها و مضيقهها به سر ميبردند هر تلاش آنها براي گشودن روزنه و گشايشي
در فضا را صحنه خيمهشب بازي ميديدند كه مدام نقابها در آن عوض ميشود؟
-
اين دو
گروه در تمام اين سالها همچون دو لبه قيچي در دو جهت مخالف اما به سمت يك هدف
مشترك حركت كردهاند با اين همه اصلاحطلبي در ايران سر پا باقي مانده است و اگر
با تسامح تولد آن را دوم خرداد 76 بدانيم، امروز جوان برومندي است كه همه اميدها
به او بسته شده است.
- شايد حالا شما هم با من همراي شده باشيد كه خوش به حال اصلاحطلبي. به اين دليل كه زلفش را با نام هيچكس گره نزد و آرام آرام به قلب سربازان رقيبش هم رسوخ كرد. امروز سر اصلاحات از زبان ديگران هم شنيده ميشود؛ از زبان كساني كه روزگاري به دشمني با اصلاحات شهره بودند. اين خود مايه مباهات نيست؟...
یکی نغز بازی کند روزگار که بنشاندت پیش آموزگار
روزگار معلم سخت گيري است
یادباد آن روزگاران یادباد
خوش بحال اصلاحات !
افسوس که بزرگان خیلی دیر پوست می اندازند و بسیار پرهزینه تجربه میکنند