عصرایران ؛ علی قادری - امروز در ایران نمی توان کسی را پیدا کرد که نسبت به عربستان سعودی نگرش مثبتی داشته باشد.البته این احساس تا حدود زیادی متقابل است به این معنا که در عربستان سعودی نیز عمدتا نگرش منفی نسبت به ایران وجود دارد.
ریشه این بدبینی متقابل به غیر از عوامل تاریخی به اختلاف نظر های گسترده ای باز می گردد که ایران و عربستان در بسیاری از موضوعات منطقه ای با یکدیگر دارند.این اختلافات باعث ایجاد تنش های گسترده در روابط میان دو کشور شده است به گونه ای که در نتیجه انباشت اختلافات فیما بین، شاهد دیواری بلندی از بی اعتمادی میان ایران و عربستان هستیم.
سابقه اختلافاتبا وجود اینکه محمد رضا پهلوی باعث جدا شدن بحرین از ایران شد اما تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بواسطه اینکه وی ژندارم غرب در خلیج فارس بود حاکمان سعودی عربستان هیچگاه به خود اجازه بروز دشمنی علیه ایران را ندادند.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و امضای معاهده کمپ دیوید میان مصر و اسراییل در سال 57 فرصت مناسبی برای افزایش نفوذ منطقه ای عربستان ایجاد کرد اما این خوشحالی باعث پنهان شدن نگرانی بزرگ خاندان سعودی از صدور انقلاب اسلامی ایران نشد.البته گفتمان رایج دولت ایران نیز در آن سال ها صدور انقلاب بود.
حمایت های گسترده مادی عربستان سعودی از رژیم صدام در جریان جنگ تحمیلی نیز واقعیت پنهانی نیست که کسی از آن خبر نداشته باشد. ریاض در هشت سال جنگ یکی از متحدان اصلی بغداد علیه تهران بود و بی تردید معنای این حمایت های عربستان چیزی جز دشمنی آشکار با ایران نبود.
شاید کشتار زائران ایرانی در بیت الله الحرام می توانست با هماهنگی هایی مانند آنچه که امروز در مراسم حج شاهد آن هستیم، رخ ندهد اما هر چه بود این اقدام سعودی ها در ایران، اقدامی خصمانه بود.
روابط ایران و عربستان در دهه هفتاد از یک آرامش نسبی برخوردار بود، آرامشی که بعدها بسیاری متوجه شدند که نشانه یک طوفان بزرگ بود. پیشرفت های ایران پس از جنگ و سقوط صدام حسین زمینه لازم برای افزایش قدرت و نفوذ ایران در خاورمیانه را فراهم کرد.
از این رو به سرعت چالش های تهران-ریاض شکل منطقه ای به خود گرفت و در بیشتر پرونده های منطقه سایه این چالش ها ظاهر شد.
در همه این سال ها عربستان، ایران را متهم کرده که در مسایل مرتبط به جهان عرب دخالت می کند و یا تهران به دنبال توسعه تشیع در خاورمیانه است.ایران نیز سعودی ها را متهم به فتنه انگیزی مذهبی در منطقه می کند و معتقد است که سیاست های عربستان، امنیت خاورمیانه را تهدید کرده است.
لیست اتهامات میان طرفین بسیارطولانی است، اتهاماتی که نشان دهنده اختلافات ریشه دار طرفین است.
در حال حاضر عمده ترین اختلافات ایران و عربستان در حاضر شامل موارد ذیل است:
الف) مساله فلسطین
ب) آینده سیاسی عراق
ج) بحران سوریه
د) لبنان
ه)بحرین
و)...
البته با وجود دخالت های گسترده عربستان در پرونده هسته ای ایران، می بایست این پرونده و پرونده امنیت انرژی در خلیج فارس را خارج از دستور کار ریاض دانست چرا که طرف مقابل ایران در این پرونده ها بطور مستقیم ایالات متحده امریکاست.
این دو پرونده، به خاطر ویژگی های منحصر بفردی که دارند در اشل های جهانی در حال بررسی هستند.ویژگی هایی که از یک سو تهدیدات بزرگ و از سوی دیگر فرصت های بی نظیری برای ایران فراهم می کنند.
ریشه های اختلافاتبگذارید ابتدا دو واژه عرب و عربستان سعودی را از یکدیگر جدا کنیم. با وجود اینکه خاندان حاکم بر عربستان سعی می کند وکالت تام الاختیار واژه "عرب"را بر عهده داشته باشد اما چنین وکالتی هیچگاه مورد پذیرش بسیاری از عرب ها قرار نگرفته است.
به عنوان مثال در مصر ، عربستان سعودی پس از اسراییل بدترین جایگاه را در میان افکار عمومی این کشور دارد و یا در عراق بسیاری از شهروندان این کشور، عربستان سعودی را به عنوان عامل اصلی انفجارهای تروریستی این کشور می دانند.
بسیاری معتقدند که این اختلافات ناشی از رقابت های منطقه ای ایران و عربستان است اما نمونه های متعددی می توان یافت که نشان می دهد که اساساً ساختار تعامل طرفین مدت هاست که از الگوی رقابت خارج شده و عملا به تقابل رسیده است.
به عنوان مثال تلاش گسترده عربستان برای تحریم نفتی ایران بطور کلی خارج از چارچوب رقابت است و با توجه به اهمیت نفت در صادرات ایران، آشکارا یک اقدام خصمانه تلقی می شود.
عدم وجود منافع مشترک میان ایران و عربستان در بسیاری از پرونده ها نیز باعث تشدید اختلافات میان طرفین شده است.
به عنوان مثال با وجود اینکه ایران و ترکیه در برخی از پرونده های منطقه ای مانند بحران سوریه یا پرونده عراق اختلاف نظر جدی دارند اما منافع مشترک مانع از این می شود که سطح تعامل تهران-آنکارا به تقابل برسد.
اما در رابطه با ایران و عربستان موضوع کاملا متفاوت است چرا که در الگوی تقابل آنها، معادلاتی با حاصل جمع جبری صفر مشاهده می شود؛برد تهران باخت ریاض و بر عکس.
شکاف عمیق مذهبی میان ایران و عربستان (شیعی-وهابی)نیز یکی از عوامل اصلی اختلافات طرفین است.
نمی توان ریشه اختلافات ایران و عربستان را به دخالت های بیگانه ارتباط داد.البته تردیدی نیست که این دخالت ها نقش مهمی در تیره شدن روابط دو کشور دارند اما اختلافات طرفین ریشه دار تر از این است که با برطرف شدن دخالت های بیگانه حل و فصل شود.
به عنوان مثال، حتی اگر امریکایی ها یک ایران هسته ای را بپذیرند، سعودی ها از اعصاب لازم برای تحمل این واقعیت برخوردار نیستند.
آینده اختلافاتدورنمای روشنی در روابط میان ایران و عربستان دیده نمی شود و حتی باید به صراحت گفت که این روابط در آینده تیره تر نیز خواهد شد.هر چند به نظر می رسد شیب تحولات منطقه ای و جهانی بیشتر به ضرر سعودی ها به جلو می رود.
واقعیت این است آنچه که امروز از عربستان در خاورمیانه می بینیم بالاتر از وزن منطقی آنها است. وزنی که به نظر می رسد با بازگشت مصر و عراق به معادلات منطقه ای تعدیل شود،بازگشتی که نیاز به زمان دارد.
روشن است که عربستان به دنبال ساقط کردن نظام کنونی سوریه است. نه به این خاطر که عربستان به دنبال دموکراسی در شام است(!) بلکه ریاض می خواهد با کنار زدن بشار اسد، عدم تعادلی که پس از سقوط مبارک در برابر ایران بوجود آمد را جبران کند.
در هر صورت تا زمانی که آشوب های کنونی خاورمیانه به ثبات نرسیده روابط تهران ریاض نیز روی آرامش را به خود نخواهد دید.
در نظام آینده منطقه ای و جهانی، رابطه ایران با غرب و به طور مشخص با امریکا نیز به لحاظ منافع مشترک طرفین تیره و تار باقی نخواهد نماند. بهبود این روابط نیز تا حدود زیادی عربستان و ایران را به وزن واقعی خویش بازخواهد گرداند.
واقعیت این است که در نهایت میان تهران و ریاض، بالاخره باید یکی پرچم سفید را بالا ببرد این قاعده همه معادلات با حاصل جمع جبری "صفر" است.