مرتضي حيدري آل کثير متولد 1362 و از شاعران شهر حر (بيت چريم) از توابع شهرستان شوش دانيال در خوزستان است.
آل کثير را بيشتر به خاطر اشعار فارسي اش مي شناسند. او بيشتر در قالبت آئيني مي سرايد. اما در سرايش شعرعربي نيز بين شاعران عرب شناخته شده است.
اين شاعر تاکنون چندين بار موفق به شرکت در جلسات شعر با حضور رهبر انقلاب بوده است. حيدري آل کثير کارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي است که شعر را از سال 77 به طور جدي شروع کرد و از 81 وارد عرصه حرفهاي ادبيات فارسي کشور شد و توانست پنج مجموعه شعر فارسي به چاپ برساند.
اولين کتابش در سال 1386 چاپ شد. وي توانست در خلال شرکت در کنگره هاي ادبي مقامهاي متعددي را کسب کند. در سال 1386 در جشنواره بين المللي شعر فجر رتبه برتر را در بخش آئيني کسب کرد و در جشنواره شعر نبوي که در سال 1385 در مشهد برگزار شد جز برگزيدههاي اين جشنواره انتخاب شد. آل کثير در جايزه قدس و کنگره دفاع مقدس و جايزه سراسري شعر جوان نيز رتبه اول را کسب کرده است.
در کارنامه شعري او علاوه بر چاپ آثار فراواني در نشريات، مجموعه شعرهاي کتاب «خورشيد در عباي تو پيچيده است» که در سال 86 جز هفت کتاب برتر جايزه قيصر امين پور بود، «دير آمدي بهار»» که گزيده اي از سه کتاب قبلي به علاوه 180 صفحه شعر منتشر نشده است که گزيده شعرهاي او است. يک کتاب ديگر در قالب نثر ادبي به نام «تشنه در ابر» که در سال 88 منتشر شد. «سرفه خونين تفنگي در باد» نيز از ديگر کتاب هاي چاپ شده آل کثير است.
اين شاعر توانست جايزه کتاب سال دفاع مقدس سال 86 را کسب کند. او همچنين مجموعه شعري به نام «پايتخت جهان» که مجموعه اي از غزلها و شعر سپيد که رويکردي اجتماعي دارند را به چاپ رسانده است.
با او درباره شعر آئینی و تجربه شعرخوانی در محضر مقام معظم رهبری گفتگوی انجام شده که از زیر آمده است.
مرتضي حيدري را در کدام گونه از شعر طبقه بندي کنيم؟من در خلال شعرهايي که در زبان عربي سرودم بيشتر موفق شدم نوحهها و مرثيههاي خود را در دو کتاب به نام دموع و دماع يک و دو که در بازار هست و مداح ها از آن استفاده مي کنند را به چاپ برسانم. اما اشعار عربي جدي من با موضوع آزاد و اجتماعي هم به لهجه محلي عربي و هم به زبان فصيح هنوز موفق به چاپشان نشدم.
من در دو حوزه کار مي کنم اما بيشتر تخصص و درسم در زبان فارسي است و بيشتر موفقيتهايي که کسب کردم در شعر فارسي است.
اما هنوز اشعار جدي عربي شما به بازار نيامده است.به اين دليل است که اشعار فارسيم خيلي من را مشغول و سرگرم کردند و مرتب به دنبال اين هستم که مجموعه اي را بتوانم چاپ کنم که فضايي جديدي از شعرهاي من را به ديگران معرفي کند. دغدغه من بيشتر در شعر فارسي است؛ به خاطر اينکه حرکتي را شروع کردم و همگام با ديگر هم نسلان خودم يک رسالتي را بر دوش داريم و شنونده من بيشتر در ايران است. اما عربي مطئناً مخاطبش بيشتر است و اگر بخواهيم جهاني فکر کنيم مي بينيم که مخاطب شعر عرب در جهان بيشتر است به همين خاطر براي چاپ کتاب شعر عربي وسوسه و دقت من بيشتر مي شود.
البته اين به آن معنا نيست که چون چهار کتاب در فارسي چاپ کردم نشان از وسوسه کمتر دارد. به خاطر اينکه حجم بيشتري از مطالعه و اشعار من در زبان فارسي بوده به همين جهت حجم کارهاي چاپ شده به زبان فارسي از من بيشتر است. اما در زبان عربي هنوز در فضايي قرار نگرفتم که واقعاً احساس کنم بايد يک مجموعه را چاپ کنم با اينکه تعداد اشعار عربيم مي توانند يک مجموعه را تشکيل دهند.
گفتيد که بيشتر شاعر فارسي هستيد اما بارها نزد رهبر انقلاب به عنوان شاعر عرب حضور پيدا کرده بوديد.بله من از سال 1386 تا کنون نزديک به هفت يا هشت مرتبه توفيق پيدا کردم که در محضر رهبر باشم و دو بار توفيق شعر خواني را داشتم. بار اول در سال 86 و بار دوم در سال 90 بود اما بار دوم بيشتر رسانهاي شده و حتي به کشورهاي عربي همچون لبنان هم رسيده و کشورهاي عربي ديگري که علاقمند به رهبري هستند اين تصوير را ديده اند.
جديداً از من به عنوان شاعر عرب نيز استفاده و ياد مي کنند يا براي گفتن مرثيههاي عربي و چه براي سرودن در محافلي مثل بيداري اسلامي که از شاعران عرب دعوت مي شود از من نيز دعوت به عمل مي آورند. من از اين قضيه خيلي خوشحالم، به هر حال فرصت پيدا مي کنم که در زبان مادري خودم ذوق خود را امتحان کنم و فرصتي است تا بتوانم فضاهاي جديدي را در شعر تجربه کنم.
از مشاعره خودتان با رهبر انقلاب بگوييد؟اين ديدار يعني شعرخواني من و صحبتهاي رهبر حدود پنج دقيقه طول کشيد اما چيزي که در رسانه ديده مي شود در حد يک دقيقه است و ايشان مستقيم جواب ندادند. ايشان بعد از شنيدن شعرهاي من کمي در مورد قالب «ابوذيه» براي حضار توضيح دادند. شعر من به امام زمان (عج) تقديم شده بود و يک فضاي شعر آئيني فارسي در جلسه ايجاد شده بود.
در جلسه فضاي بسيار زيباي عرفاني حکم فرما بود و همه دوست داشتند شعر آئيني بشنوند و حتي ممکن بود يک شعر متوسط نيز جاي خودش را در بين شنوندهها باز کند و واقعا آن فضا ايجاد شد و من هم به واسطه اينکه دوستان اطلاع داشتند که شعر فارسي مي گويم منتظر بودند که شعر فارسي بسرايم اما قبل از جلسه مجري به من گفته بود که دوست داريم شعر عربي شما را بشنويم و من هم از اين موضوع استقبال کردم و تنها نگران اين بودم که نکنه حضار بدليل عربي بودن شعرم متوجه شعر نشوند، در نهايت به خدا توکل کردم و شعرم را خواندم اما قبل از آن توضيح دادم که اين شعر در قالب «ابوذيه» است و مي دانستم رهبر از اين قالب اطلاع دارد.
قبل از مراسم هم با اساتيدي مثل استاد عباس حزباوي مشورت کردم و آنها گفتند که اگر «ابوذيه» بخواني بهتر است. وقتي شروع به شعر خواني کردم از همان اول حضار جلسه همراه من بودند و حس مي کردم که حضار گوش مي دهند و لذت مي بردند نه از معنا بلکه از موسيقي کلمات و با توجه به تجربه خودم در شعر ميدانستم که حضار به خاطر اينکه اهل ذوق بودند با من همراه هستند و رهبر از باقي حضار بيشتر همراهم بود چون قبلا اين قالب را شنيده بودند و حتي ابوذيهها اي را حفظ بودند، بعد از اينکه شعر خوانيم تمام شد، مورد استقبال و تشويق رهبر قرار گرفتم. بعد از آن رهبر به توضيحاتي درباره اين قالب شعر پرداخت و گفتند که اين قالب در خوزستان و در آن منطقه بيشتر جريان دارد و اهالي آنجا در محافل و مجالس از اين قالب استفاده مي کنند که داراي چهار مصرع است که سه مصراع اولش از سه جناس تام تشکيل شده و هر کدام يک معناي خاص دارد و در آخر هم به يک مصرع تمام مي شود که در همه اين قالب اين قانون رعايت مي شود و سپس گفتند که من در سال 42 با تعدادي از شاعران عرب خوزستان زنداني بودم و اين ابوذيه را از شاعران عرب خوزستاني شنيدم و خيلي از آن خوشم آمد.
رهبر از اين شعر استقبال کرد به خاطر اينکه ايشان خودشان شاعر و اهل ذوق هستند و چند ابوذيه را حفظ کرده اند و در خلال صحبت هايشان اين ابوذيه عاشقانه عرفاني را مي خوانندكه باعث بهت همه جلسه شد:
»إلبدر شع ابجبینك والله لیله
إلبرد بشفاك یدعج والله لیله
مضت لیله ابوصالك والله لیله
عثربیها الدهر واحواك لیه
ماه كامل در حسن تو تابید و نمایان شد
و دانههای باران بر لبان تو به گوهرهای گرانبها میمانست
در وصل تو شبی بر من گذشت كه با همهی شبها تفاوت داشت
شبی كه روزگار حواسش نبود و تو را نصیب من كرد
و من واقعا شگفت زده شدم که رهبر اينقدر کامل و دقيق از قالب ابوذيه با خبر باشند و ديگر اينکه ابوذيه اي با اين عنوان و اين مذمون در جواب من بدهند و از ابوذيه لذت بردم، چون اين ابوذيه تا حدودي عاشقانه بود.
گفتيد که بيشتر اشعار شما فارسي و آئيني است. چرا برخي فکر مي کنند استقبال از اين سبک شعر پايين است؟اگر شما در عمق ادبيات کشور و در عمق جريان سرايش شعر باشيد متوجه مي شويد که اين موضوع عکس است يعني ما فکر مي کنيم که استقبال از شعر آئيني کم است و وقتي استقبال از هيئتهاي مذهبي را ببينيد متوجه مي شويد که خيل عظيمي از مردم مخاطب مستقيم شعر آئيني هستند.
ما در هر شهر حداقل 100 مداح داريم و اينها همه از اشعار آئيني شاعران جوان استفاده مي کنند و اين نشان مي دهد که خيلي از شاعران جوان به اين گونه ادبيات ميل دارند و دوست دارند شعر آئيني بگويند. انگيزههاي زيادي وجود دارد براي اين موضوع. البته قبول دارم در جاهايي کم استقبال مي شود. فضاي ادبي فکر مي کند که شعر آئيني کمتر استقبال مي شود ولي واقعا شعري که مردم بيشتر گوش مي دهند آئيني است.
چرا اين فضا وجود دارد؟بايد به تاريخ برگرديم. ببينيد من با اسم شعر آئيني مشکل دارم. ما يک نوع شعر مذهبي داريم که اين شعر زير مجموعه شعر آئيني است. وقتي شما راجع به خدا شعر عاشقانه بگوييد خود به خود زير مجموعه شعر آئيني مي شود.
شعري که کمتر مورد استقبال قرار گرفته شايد شعر مذهبي باشد و شعرا فکر مي کنند که اگر به اين شعر بپردازند شعرشان ضعيف مي شود. در صورتي که اينطور نيست و ضعف و قوت شعر به خود شاعر بر مي گردد و نه به موضوع شعر.
بله همينطور است، مثلا «الجواهري» شاعر مذهبي اي نيست اما مي گويند قوي ترين شعري که سروده در وصف امام حسين (ع) است. نظر شما چيست؟درسته. در تاريخ کسايي هستند در شعر عربي که کسي نمي تواند منکر آنها شود و شعر آئيني گفتهاند. مثلا «دعبل خزاعي» از شعراي بزرگ عرب بود که شعر آئيني مي گفت. يا فرزدق شاعري که در جواب هشام در دفاع از امام سجاد (ع) شعر معروفش را سرود که از بزرگان شعراي عرب در جهان عرب است.
حسان بن ثابت که درباره موضوع غدير شعر مي گويد و همه در تاريخ ثبت شده اند. «الحميري» و «کميت» اينها شاعراني هستند که در جهان شناخته شده هستند که به شعر آئيني پرداختند، حتي کسي مثل «نزار قباني» که يک شاعر مسيحي - سوري است و اصلا از دور به اسلام مي نگرد باز هم شعرهايي در وصف امام حسين (ع) و امام علي ( ع) سروده است که از بهترين قصايد ايشان هستند. بنا بر اين شعر هيچ مرزي و حصاري ندارد و هر آدمي با هر فکر مي تواند شعر آئيني بگويد. و اگر استقبال کم شده اين پنداره در فضاي شعر وجود دارد و در واقع اينچنين نيست.
وضعيت شعر آئيني را در خوزستان چگونه مي بينيد؟بعد از انقلاب اسلامي يک عده از شاعران رويه شعر سبک نيمايي را ادامه دادند، البته شاعران بزرگي بودند که از فضاي شعر آئيني محروم بودند مثل اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، نيما يوشيج و سهراب سپهري اينها به لحاظ سبک هنري واقعا بالا هستند. اما کمتر به شعر آئيني پرداختند و کساني که ادامه دهنده آنها بودند خواسته يا ناخواسته تحت شعاع اين جريان قرار گرفتند و کمتر به اين نوع شعر پرداختند.
اما بعد ازانقلاب شاعراني همچون موسوي گرمارودي، طاهره صفارزاده، عليرضا قزوه، علي ميرشکاک و بسياري از شعراي ديگر در قالب شعر نو ادبيات آئيني را بيدار و برجسته کردند. گرمارودي در وصف امام علي(ع) آثار فاخر زيادي دارد يا سيد حسن حسيني يک شعر بسيار زيبا در وصف امام حسين (ع) سروده است.
اما شعر خوزستان چند جريان و طيف دارد و طيفي که کمتر به شعر آئيني مي پردازد از نظر کمي بيشتر از طيف مقابل هستند. شاعراني مثل حبيب الله معلمي را داشتيم که آئيني مي سرودند و اشعارش ماندگار است. اما حالا اين وضعيت تعديل شده و غالب جوانان شعر آئيني مي سرايند.
اما در شعر عربي خوزستان هيچ شک و شبيه وجود ندارد و من به جرات مي گويم که صد در صد شاعران عرب خوزستان ذاتاً شاعر آئيني - مذهبي هستند و افتخارشان به اين است که يک قصيده براي حضرت ابوالفظل (ع) بسرايند.
اين موضوع نيز دليل دارد. شاعر منتقل کننده احساسات مردم است و وقتي وارد زندگي مردم عرب خوزستان بشويد، متوجه عشق وافر آنها به اهل بيت مي شويد و اين مردم نمي توانند اين علاقه را پنهان کنند و هميشه آن را ابراز کرده اند و آن را يکي از افتخارات خود مي دانند. پس کسي که از بين اين مردم شعر بگويد از همين مردم است و احساسات همان مردم را بر زبان مي آورد.
اما شاعران فارسي چون بيشتر به ادبيات غرب نگريستند کمتر به شعر آئيني مي پردازند اما باز هم مي گويم که بعد از انقلاب اين موضوع تعديل شد و بواسطه جنبش شعر هيئتي و آئيني جوانان بيشتر به شعر آئيني مي پردازند. در نهايت اميدوارم گفتگوهاي اين چنيني باعث آسيب شناسي شود و شعر آئيني شعري پيشرو قرار گيرد که شاعران زيادي را تحت لواي خودش قرار دهد.