صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۱۴۶۱۱
تاریخ انتشار: ۲۱:۴۳ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۱ - 15 May 2012

ساعت برج میلاد قجری (+تصویر)

 
در تاریخ آورده‌اند که ناصرالدین شاه پس از سفرهای مکررش به فرنگ و دیدن بناهای سر به فلک کشیده و آسمان‌خراش‌های تراشیده، هوس بنای مرتفع در ممالک محروسه‌اش می‌کند. ناصرالدین شاه فکرش را به سال 1282 با دوستعلی خان نظام الدوله معمیر الممالک، بلند در میان می‌گذارد تا با صرف 40 هزار تومان، 2 سال بعد قدم در عمارتی به بلندی 35 متر بگذارد و به جهت طلوع خورشید نامش را بخواند «شمس‌العماره»

بر فراز برج میانی این عمارت، ساعتی قرار می‌گیرد که تاریخ می‌گوید هدیه ملکه ویکتوریا به ناصرالدین شاه بوده است. ساعتی که طنین ناقوسش در گوش شهر می‌پیچیده و از سوی دیگر صدای کاخ‌نشینان را هم در می‌آورده است تا جایی که به دلیل نبودن ساعت‌ساز به دستور پادشاه، عده‌ای مأمور می‌شوند که صدای ساعت را کم کنند اما دست زدن به ساعت همانا و خراب شدن ساعت همان.

قریب 100 سال می‌گذرد و عمارت شمس‌العماره می‌ماند و یک قاب ساعتی که چرخ‌دنده‌ای از موتورش هم باقی نمانده، ساعتی که در این سال‌ها عقربه‌اش بین 5 دقیقه به 6 یا 6 و 5 دقیقه در شک و تردید است.

 

 

سال 1389 محمد ساعتچی همدانی که وارث حرفه پدرش بود پس از آمدن و رفتن‌های بی‌ثمر ساعت‌سازان بر بالین این قاب ساعت بدون قلب، قول راه انداختن آن را می‌دهد. مدیر کاخ گلستان هم در واپسین روزهای سال 1390 از پیچیدن طنین ناقوس ساعت در نوروز 1391 می‌گوید، بلندترین برجی که از فراز آن کوه‌ها و دره‌‌ها و آبشارهای تهران معلوم بود.

نوروز 1391 می‌آید اما صدایی از این ساعت به گوش نمی رسد نه از همهمه شلوغی شهر بلکه از زیادی کمبودها.

همزمان با خداحافظی خورشید از رأس عمارت شمس‌العماره با صدای بلند تیک تاک ساعت به محل احیای یک ساعت تاریخی می‌رویم یک اتاق 40 متری در زیرزمین عمارت شمس‌العماره، اتاقی که تنها نور طبیعی‌اش را به مدد درهای چوبی باز ورودی زیرزمین می‌گیرد.

 

 

استادکاری که گردش عقربه‌های روزگار، گرد سپیدی بر سر و رویش ریخته، سرگرم جابجا کردن چرخ دنده‌ها و پیچ و مهره‌ها روی میز کارش است.

استاد محمد ساعتچی همدانی؛ همان ساعت‌سازی که قول داد ساعت شمس‌العماره را به حرکت درآورد برای معرفی خودش خیره به 4 ستون 60در60 موتور ساعت می‌شود و می‌گوید: 78 ساله‌ام، از 12 سالگی پیش پدرم که ساعت‌ساز بود کارم را شروع کردم، پدرم جزء اولین واردکنندگان قطعات ساعت از اروپا و یکی از بزرگترین ساعت‌سازان زمان خودش بود از 1325 از همدان به تهران آمدم و تا الآن این حرفه‌ را ادامه می‌دهم.

وی که دیپلم ساعت‌سازی‌اش را از کشور سوئیس دریافت کرده با شوقی که در چشمانش موج می‌زند از ارتباطی که با ساعت شمس‌العماره برقرار کرده است، می‌گوید.

استاد یادآوری می‌کند که "ساعت سازان بسیاری این ساعت را دیدند و ناامیدانه گفتند چون اجزای آن گم شده و نقشه‌ای هم از ساخت آن وجود ندارد دیگر نمی‌توان آن را احیا کرد اما من قول دادم این ساعت را راه بیندازم این ساعت هیچ وسیله‌ای نداشت تمام اجزای آن را بر اساس تجربه‌ای که در طی این چندین دهه با تعمیر ساعت‌های متعدد به دست آورده بودم ساختم که خوشبختانه در حال حاضر صدای تیک‌تاک آن با صدای ضربان قلب من شنیده می‌شود."

 


 

ساعتچی از حس و حال تجربه ساخت موتور یک ساعت تاریخی که فقط شاسی آن باقی مانده بود می‌گوید. او 7 سال پیش هم ساعت مسجد سهپسالار را بعد از 50 سال راه می‌اندازد ساعتی که به قول ساعتچی تا به امروز یک لحظه هم از نفس نیفتاده است.

ساعتچی که طی 14 ماه روزی 2 ساعت را در این زیرزمین سپری کرده است بیماری قلبی‌اش را هم مانع احیای این ساعت تاریخی نمی‌‌داند.

ناقوس درد سر ساز

قلب ساعت شمس العماره امروز در زیرزمین این عمارت گذر 100 ساله زمان را نجوا می‌کند اما هنوز وقت آن نرسیده است که به بالاترین نقطه عمارت منتقل شود. ساعتچی علت تعلل در انتقال ساعت به جایگاه اصلی‌اش را نبود ناقوس برنجی برای آن عنوان می‌کند.

ساعتچی که حساسیت بسیاری در طنین خاص ناقوس تاریخی دارد، می‌گوید: برای پیدا کردن ناقوس از جنس برنج جستجوهای زیادی کردم حتی کلیساهای ایران هم دیگر از زنگ اصلی ناقوس استفاده نمی‌کنند وسایلشان الکترونیکی شده است.

او برنامه‌اش برای ناقوس برنجی ساعت شمس‌العماره را موکول به رایزنی‌های مسئولان کاخ گلستان با دانشگاه صنعتی شریف کرده است.

جبار آوج؛ معاون کاخ گلستان به دنبال مکاتباتی با دانشگاه صنعتی شریف است تا بخش متالوژی دانشگاه، ساخت این ناقوس را بپذیرد.

ناقوسی که به گفته آوج هزینه ساخت آن حدود 25 میلیون تومان می‌شود، بودجه‌ای که صرف آن برای یک مرکز دانشگاهی مطمئن‌تر به نظر می‌رسد.

ساعتچی ارتفاع ناقوس لازم برای ساعت شمس‌العماره را نیم متر اعلام می‌کند و می‌گوید: "اگر این ناقوس هم تهیه شود دیگر کار من با این ساعت تمام می‌شود صدای این ناقوس در گذشته تا یک کیلومتر از میدان ارک فعلی آن طرف‌تر می‌رفته است. تمام تلاشم بر این بوده که موتور این ساعت را به گونه‌ای بسازم که آسان تعمیر شود، اگر من باشم یا نباشم."

این ساعت‌ساز کهنه‌کار اطمینان می‌دهد که ساعت شمس‌العماره صدها سال دیگر کار خواهد کرد.

این ساعت 4 روزی یک بار باید کوک شود 15 روزی یک بار روغن‌کاری و 2 ماه یک بار شستشو شود.

 


صدای ساعت؛ صدای زندگی

ساعتچی صدای ساعت را صدای زندگی می‌خواند. صدای چرخ‌دنده‌های ساعت شمس‌العماره، چندین برابر صدای ساعت‌های معمولی است که تمام سکوت این زیرزمین را پر کرده است. اما ساعتچی می‌گوید: "این صدا با من حرف می‌زند اگر اشکالی در این ریتم ایجاد شود حتماً از ساعت می‌پرسم که چرا با من حرف نمی‌زنی؟"

وی که به حال ساعت‌ها گریه هم می‌کند خبر از ساعت از کارافتاده و قدیمی مسجد مشیرالسلطنه خیابان مولوی در یک اتاق زباله‌دانی می‌دهد.

ساعتچی می‌گوید: این ساعت 120 ساله را که دیدم گریه کردم وقتی می‌شود که این ساعت‌ها دوباره گردش زمان را نشان دهند چرا باید در چنین شرایطی باشند؟

ساعتچی که روزگاری به دعوت شرکت‌های سوئیسی برای همکاری پاسخ رد داده همچنان تجربه‌اش را ارزانی وطنش می‌کند و امیدوار است تا ناقوس ساعت شمس‌العماره هم تهیه شود و صدای حرکت این ساعت در گوش شهر بپیچد.

 


برج خرافات

بنای شمس‌العماره که ساعت آن در بلندای آن جا دارد اولین کاخ بلند تهران قدیم و نخستین کاخ ایرانی است که به سبک اروپایی ساخته شده است. این برج قجری به گواه تاریخ، رای مردم تهران قدیم بویژه منطقه بازار (منطقه 12 شهرداری) منشأ شایعات و خرافات بوده است به طوری‌که جعفر شهری در کتاب تهران قدیم درباره شمس‌العماره این‌گونه می‌نویسد: «کلاه فرنگی ساعت شمس العماره که همیشه بیرقی بر فراز آن می جنبید، دارای عجایبی بود که تهرانی‌ها، از آن حرف می زدند، یکی این که در زوال حکومت محمد علی شاه، روزی کلاغ ها بر بیرق حمله ور می شوند و با منقارشان آن را ریزریز می‌کنند. دو روز بعد محمد علی شاه می گریزد و سلطنت تغییر می‌کند.»

در بخش دیگری این‌گونه آورده است که «دو جغد نر و ماده بودند که در محفظه این ساعت لانه داشتند و شایع بود که هر بار ظاهر شوند، سلطنت تغییر می کند. می گفتند در موقع کشته شدن ناصرالدین شاه، سه روز از لانه بیرون آمده بودند که روز سوم شاه تیر می‌خورد. آنچه این شایعه یا حقیقت را بر سر زبان ها انداخت، بیرون آمدن و ظاهر شدن این دو جغد در شهریورماه 1320 بود. جغدها که بیرون آمدند مردم می‌گفتند خدا عاقبت پیداشدن جغدها را به خیر کند، که متفقین به ایران حمله کردند، قحطی، کشتار و نا امنی همه جا را گرفت.»

خانه خالی جغدهای شوم!

اتاقکی که خرافه‌ها آن را خانه جغدهای شوم می‌خواندند، امروز خالی است و چشم‌انتظار نصب قلب ساعت شمس‌العماره.

مسعود شریفی؛ مدیر کل کاخ گلستان با تأکید بر اینکه کار ساخت موتور ساعت شمس‌العماره به پایان رسیده است، می‌گوید: به محض اینکه ناقوس مورد تأکید ساعت‌ساز این ساعت را بتوانیم پیدا کنیم این ساعت نصب می‌شود.

او ابراز امیدواری می‌کند که تا یک ماه آینده صدای ناقوس ساعت شمس‌العماره بر فراز بلندترین عمارت قجری پایتخت که می‌توان از آن به عنوان برج میلاد قجری یاد کرد در تهران بپیچد.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200