عصرایران - "چگونه باید انقلاب های عربی را درهم شکست؟" ؛ این پرسشی بود که بندر بن سلطان بلافاصله پس از نشستن هواپیمای حامل زین العابدین بن علی در جده از خود پرسید.
رئیس دستگاه امنیتی سعودی ها که مدت ها به دلیل برنامه ریزی برای کودتا از ریاض متواری بود پس از عفو پادشاهی برای تمرکز بر پرونده عراق - و روی کار آوردن دشمنان تهران در بغداد - به عربستان بازگشته بود ، اکنون باید برای متوقف کردن دومینوی سقوط محافظه کاران عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا تلاش می کرد چرا که مقصد نهایی این دومینو جایی نبود جز خاندان سعودی!
استراتژی عربستان سعودی در مرحله اول جلوگیری از سقوط نظام های هم پیمان و در صورت عدم موفقیت "جلوگیری از خروج نظام های جایگزین از مدار محور سازش و ورود به مدار محور مقاومت در منطقه" است.
اگر در بحرین و به لطف سکوت جامعه جهانی نیروهای سپر جزیره به فرماندهی عربستان اقدام به سرکوب تظاهرات مردم کردند و امروز کماکان به این سیاست آشکار در مقابله با خواسته های مشروع اکثریت مردم این کشور ادامه می دهند، در یمن با طرح سازش شورای همکاری خلیج فارس میان نظام علی عبدالله صالح و ائتلاف احزاب مخالف،تظاهرکنندگان را به خانه ها بازمی گردانند،نظام همان نظام است فقط به جای صالح در یک انتخابات تک نامزده،معاون دیکتاتور برمی گردد،چه کلاهی گشاد تر از این می تواند بر سر انقلابیون گذاشته شود؛الشعب یرید اسقاط النظام!
در مصر و پیش از سقوط مبارک،سفیر عربستان در واشنگتن همه تلاش خود را کرد که کاخ سفید را به حمایت از مبارک قانع کند اما کار از کار گذشته بود،اکنون فقط میدان تحریر در قاهره نبود که خواهان کناره گیری دیکتاتور شده بود،همه مصر یک صدا می گفت:مبارک باید برود.العربیه دیگر نمی توانست "المشاهدین الکرام" خود را قانع کند که رئیس جمهور نیز هواداران زیادی دارد!
پس از سقوط مبارک، عربستان سعودی سیاست مهار دوگانه انقلاب را آغاز کرد که همچنان ادامه دارد.
از سویی سعودی ها از لیبرال های وابسته به ریاض و همچنین بازمانده های نظام فاسد حمایت نمودند و با فشار به طنطاوی و دولت موقت و دستگاه قضایی سعی کردند از محاکمه انقلابی موثر این بازماندگان جلوگیری نمایند.
خارج کردن سرمایه های عربی از بانکهای مصری و همچنین اخراج کارگران مصری از بازار کار عربستان و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله تهدیداتی است که ریاض متوجه قاهره نمود.
این تهدیدات باعث اعتراض گسترده احزاب مخالف و جوانان در میدان تحریر و همچنین سفارت عربستان در قاهره شد.
گام دوم عربستان در تلاش برای مهار انقلاب مصر،وارد کردن سلفی ها به صفوف انقلابیون بود؛ جریانی که اتفاقاً برخی از رهبران آن پیشتر تظاهرکنندگان در میدان تحریر را تکفیر کرده بودند،اکنون آماده شده اند که به عنوان اهرم فشار وهابیون در صورت لزوم مسیر انقلاب را منحرف کنند.
با وجود اینکه جریان سلفی با حضور اسلامگرایان کهنه کاری تحت عنوان اخوان المسلمین،پایگاه اجتماعی سازمان یافته ای در مصر ندارند اما دلارهای نفتی 60 میلیونی ، خیل گسترده طبقه فقیر و بی سواد در این کشور و صد البته ظاهر بی آلایش سلفی ها باعث شد که حزب النور سلفی در انتخابات پارلمانی پس از سقوط مبارک بیش از 25 درصد آراء را کسب کند و پس از اخوان المسلمین - که 47 درصد آراء را کسب کرد - در مکان دوم قرار گیرد.
گفته می شود اعضای این حزب سلفی، کمیته سیاست خارجی پارلمان را تهدید کرده بودند که در صورت تصویب طرح بررسی از سرگیری روابط دیپلماتیک با ایران در این کمیته ، اقدام به عملیات شهادت طلبانه خواهند کرد: ما بمب ساعتی در برابر این طرح هستیم!
این استراتژی عربستان بسیار شبیه استراتژی این کشور در عراق و لبنان بود. در عراق، سعودی ها برای مقابله با دولت این کشور به طور همزمان از بازماندگان بعثی ها و لیبرال های وابسته به ریاض از یک سوی و تروریسم القاعده استفاده می نمایند و در لبنان نیز با وجود حمایت از جریان 14 مارس در برابر حزب الله و متحدینش از جریان سلفی در صیدا و طرابلس بهره برداری می کنند.استراتژئی که حتی پس از شکست نیز به دنبال ایجاد بی ثباتی و ناآرامی است و از اختلافات مذهبی و طایفه ای بیشترین سوء استفاده را می نماید.
در شرایطی که تقریبا پس از یک ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری مصر برگزار می شود،سعودی ها تلاش گسترده ای برای تغییر سرنوشت واقعی انقلاب این کشور آغاز کرده اند.
با وجود اینکه کمیته عالی انتخابات مصر صلاحیت عمر سلیمان،رئیس دستگاه امنیتی رژیم مبارک و حازم ابو اسماعیل از حزب سلفی النور که هر دو مورد حمایت عربستان بودند را رد کرده است اما منوط کردن وعده کمک اقتصادی به مصر از جمله کمک بودجه ای سه میلیارد دلاری به نتایج انتخابات ریاست جمهوری نشان دهنده این واقعیت است که مهره اصلی عربستان هنوز دست نخورده باقی مانده است؛ این شخص کسی نیست جز عمرو موسی دبیر کل سابق اتحادیه عرب،دیپلماتی که در زمان تصدی اش بر وزارت خارجه مصر به دلیل چند اظهار نظر ضد اسراییلی یک پایگاه نسبی در میان مردم به دست آورد.
عربستان سعودی به دنبال بازآفرینی نظام مبارک در قالب یک "ضد انقلاب نرم" در مصر است خطری که با توجه به اختیارات رئیس جمهور می تواند تاثیراتی بسیار بیشتر از حضور حزب النور در پارلمان این کشور به همراه داشته باشد.
البته سعودی ها این برنامه ریزی را نیز کرده اند که حتی در صورت عدم موفقیت در انتخابات مصر و در صورت لزوم صحنه سیاسی و اقتصادی این کشور را دچار بی ثباتی و هرج و مرج نمایند،سیاستی که دستگاه امنیتی عربستان در آن تبحر دارد.
مصر در میان همه کشورهای عربی علاوه بر همه ویژگی های استراتژیکش دارای یک ویژگی برجسته دیگر نیز هست و آن ویژگی برجسته این است که اگر مصر فاسد شود،بوی فسادش همه کشورهای عربی را فرا می گیرد ؛ منبع فساد و انقلاب وارونه نیز جایی نیست جز خاندان سعودی!
ولي اين كه ما پيشرفت نكرده ايم دلايل بسياري دارد. ضعف و فساد سران اين كشور در دو سده گذشته دليل مهمي بوده كه دشمني هاي غرب آنرا تكميل كرده است. ما نمي توانيم انتظار داشته باشيم خرابيهاي دويست سال را در 30 سال برطرف كنيم. كما اينكه (ده سال اول انقلاب هم فقط توانستيم موجوديت انقلاب و نظام اسلامي را حفظ كنيم )در بيست سال گذشته واقعاً خيلي پيشرفت كرديم كه دشمن هم نگران شده و با شهيد كردن دانشمندان ما مي خواهد جلوي اين پيشرفت را بگيرد.
میدان التحریر فعلا" محل تقابل با حکومت نظامیان است واین عمده مسئله مردم آن دیار را نشان می دهد
انتخابات هم به رای مردم و هر نتیجه ای که از صندوق در آید. اگر عربستان بتواند بر این آرا اثر بگذارد که می گذارد این نه قدرت امپریالیستی یا
عضویت در کنفدراسیون قدرتهای امپریالیستی است ونه به سبب شبه پراکنی در انجام غلط انتخابات .بل این امر به حرکت صحیح سیاسیون آن کشور در حمیت ممتد در زمان از منافع خود است که ما کمتر چنین واقع بینی وآینده نگری را در اقدامات سیاسی خود دیده ایم.آقای قادری آیا منظور شما از محاکمه انقلابی یعنی اینکه در جلسات شبه محکمه ای یکی دو ساعته همه را به جوخه اعدام بسپارند؟عجیب است هنوز هم بعضی تجربه آموز نیستند وهنوز هم معنی بعضی اقدامات را پس از این مشق توان تشخیص ندارند.
آقای قادری نظرت در باره حکومت سوریه چیست؟ آیا محق است؟حال نظرت در باره مردم بهرین چیست آیا محق اند؟اگر جواب آرای بدهی مرد ومردانه خود به تناقض خود نخواهی خندید،وجدانا" ان وقت خود را به چه هیبت می توانی قبول کنی؟
یک میهن پرست
دنیای غرب ( امریکا ) همش 200 سال قدمت داره !!!
اونموقع شما چی جوری ؛ 3000 سال مقابلشون ایستادی ؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عدد 3000 سال رو از کجا اوردی ؟
تو دیگه مثل اینکه خیلی جو گیر شدی !
عزیزم ! دنیای غرب ؛ اینقدری که شما میگی قدمت نداره :-)
3000 سال !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چه خوب بود هم 3000 سال ( البته به قول شما ) مقابل دنیای غرب می ایستادیم و هم جزء 20 کشور قدرتمند دنیا بودیم . این کار نشدنی نیست و اینکه با وجود ذخایر عظیم نفتی و گازی در کشورمان ، جایگاه اقتصادی مطلوبی نداریم ؛ به صرف اینکه ، 3000 سال ( البته به قول شما ) مقابل دنیای غرب ایستاده ایم ؛ نکته جالب نیست .
عربستان ؛ دارای بزرگترین ذخایر نفتی دنیا است .
نفت = ثروت = بحران اقتصادی و فقر مالی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
منم با تو هم عقیده ام .
مارادونا رو ول کردن ؛ چسبیدن به غضنفر !!!!!!!!!