عصرایران - "ساعت 18 و 45 دقيقه نخستين روز سالجاري مردمي كه از بلوار اصلي تهرانسر رد
ميشدند، ناگهان صداي فريادهاي دختري را شنيدند كه مرتب تكرار ميكرد:
«سوختم سوختم.» اين دختر در يكي از آلاچيقهاي بلوار روي زمين افتاده بود و
از درد به خودش ميپيچيد. او دقايقي بعد به بيمارستان شهيد مطهري منتقل شد
و پزشكان بعد از معاينه اوليه متوجه شدند، دختر 18 ساله كه «شيرين» نام
دارد، قرباني اسيدپاشي شده است و مايع سوزاننده روي چشمان و صورت او ريخته
شده است... ."
این اولین باری نیست که دختران کشورمان قربانی جنایت هولناکی به نام " اسیدپاشی" می شوند و احتمالاً آخرین مورد نیز نخواهد بود. اسید پاشی در سال های اخیر رواج رعب انگیزی داشته است و علاوه بر قربانیان اصلی که عمدتاً از ناحیه سر و صورت و چشم آسیب می بینند ، جامعه نیز جریحه دار می شود.
برغم این ، هنوز قوانین موجود در جامعه ما برای مقابله با اسید پاشی بسیار ناکارآمد و قدیمی است و این "عقب ماندن قانون از وضع موجود" باعث تشدید این جرم شده است.
طبق قوانین موجود ، برای جرم اسید پاشی ، حبس تا 5 سال و دیه و یا قصاص قابل طرح است. با این حال ، عملاً قصاص در اسید پاشی منتفی است زیرا طبق فقه و قانون ، قصاص باید دقیقاً با جنایت برابر باشد و از آنجا که هیچ تضمینی وجود ندارد که در قصاص اسیدپاشی ، فرد مجرم به اندازه قربانی آسیب ببیند ، حکم به قصاص اسیدپاش داده نمی شود.
نتیجه این وضعیت نیز مشخص است: فرد اسیدپاش ، بعد از این که قربانی خود را برای ابد از زندگی متعارف انسانی ساقط کرد ، چند سالی را به زندان می رود و سپس با پرداخت چند میلیون تومان به زندگی عادی برمی گردد ؛ انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشد! و این در حالی است که قربانی ، تا پایان عمر ، در عذابی دائمی به سر خواهد برد.
آمنه ، یکی از دخترانی که قربانی اسید پاشی شد بنابراین تشدید مجازات اسیدپاشی به عنوان یک "جرم مستقل" ، از الزامات گریزناپذیر جامعه ماست. البته بسیاری از کارشناسان بر لزوم کار فرهنگی و ریشه یابی علل اسیدپاشی و درمان ریشه ها تأکید می کنند که قطعاً نظرات آنها محترم و صائب است اما در کنار عمل به توصیه های آنان - که ضمانت اجرایی هم ندارد - باید قانون نیز در این باره محکم و قاطع باشد.
بدیهی است که "پول" و "زندان" نتوانسته است اسیدپاشی را در جامعه ما از بین ببرد و شاید همین خفیف بودن مجازات باعث شده است افراد با خوف کمتری دست به اسید شوند.
بنابراین باید به سطوح بالاتری از مجازات اندیشید ، آن هم نه صرفاً برای مجازات مجرم که برای بازدارندگی.
در این خصوص دو سطح مجازات بالاتر برای این جرم قابل تصور است: اعدام ، مقابله به مثل.
از آنجا که اعدام سالب حیات است و نیز در مواردی مجرم دست از زندگی هم شسته ، بدان ناامید شده و حتی مرگ را رهایی از زندگی نکبت بار و شکست آلود خود می بیند ، مجازات اعدام توصیه نمی شود. به علاوه باید کوشید تا حد امکان از قوانین اعدام زدایی کرد.
طاهره ، یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی اما "مقابله به مثل" می تواند بازدارندگی قابل توجهی در قبال تصمیم فرد برای اسید پاشی داشته باشد ؛ علت نیز کاملاً مشخص است: فرد اسیدپاش ، سوختن با اسید را فلاکتی بزرگ می داند و درست به همین دلیل است که از میان جنایت های مختلف ، اسید پاشی را انتخاب می کند و به صورت طرف مقابلش اسید می پاشد. حال اگر او بداند که این فلاکت بزرگ گریبانگیر خودش نیز خواهد بود ، در تصمیم خود برای اسیدپاشی مردد خواهد بود و ای بسا به خاطر "حراست از خودش در برابر اسیدپاشی" ، این کار را مرتکب نشود.
ذکر این نکته ضروری است که قانونگذار باید "مقابله به مثل" را نه از باب قصاص که به عنوان یک "مجازات مستقل" ، در نظر بگیرد چرا که در جرم اسیدپاشی ، تساوی آسیب در قصاص میسر نیست.
یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی که جواب رد یه خواستگارش داده بود شاید در نظر برخی ، مقابله به مثل در جرم اسید پاشی ، هولناک و غیرانسانی به نظر برسد ؛ طبیعتاً این مجازات مخوف است و اتفاقاً درست به همین دلیل است که قدرت بازدارندگی دارد.
نکته مهم این است: اگر قانون مقابله به مثل در اسید پاشی تصویب شود ، ممکن است چند "جنایتکار" با این روش مجازات شوند ولی قطعاً تعداد بسیار بیشتری "انسان بی گناه" که با ادامه شرایط فعلی ممکن است قربانی اسیدپاشی شوند ، نجات خواهند یافت و وجودشان در اسید ذوب نخواهد شد.
وانگهی وقتی مجازات مالی و زندان عملاً بازدارنده نیست و قصاص نیز قابلیت اجرا ندارد ، چه باید کرد؟ آیا باید دست روی دست گذاشت و منتظر ماند که کدام انسان بی رحم بر سر و صورت کدام دختر بی گناه اسید می پاشد و او را به خاک سیاه می نشاند؟
اگر اعلام شود که از این پس ، هر کس اسید بپاشد ، خود نیز به همین سرنوشت دچار می شود ، حتماً کاهش قابل ملاحظه این جنایت در جامعه را شاهد خواهیم بود زیرا هیچ کس دوست ندارد با سر و وصورت سوخته با اسید زندگی کند چه آن که در اغلب موارد ، این زندگی ، حتی از مرگ هم بدتر است.
کسانی که بر کرسی های سبز قانونگذاری تکیه کرده اند ، باید بدانند که اگر می توانند با تصویب این قانون ، زندگی افرادی را نجات خواهند داد ، ولی این کار را نکنند ، در جنایات بعدی شریک گناه محسوب می شوند.
واقعاً تا کی باید مجرمان اسید بپاشند ، دختران بسوزند ، رسانه ها تیتر بزنند و دادگاه ها به همین قوانین موجود بسنده کنند و دوباره و چندباره همین چرخه تکرار شود؟ آیا زمان اقدام فرانرسیده است؟!
در مورد تجاوز هم قطع آلت تناسلی . مطمئن باشید که هر دوی این موارد جواب صد در صد خواهد داد
بايد اين افراد اسيد پاش رو دو تا تير توي پاهاشون شليك كرد و بعد رهاشون كرد تا از شدت خونريزي بميرن.
كسايي كه فكر ميكنن من خيلي احساسي هستم، فقط و فقط 5 ثانيه خواهر خودشون رو تصور كنن كه اين اتفاق براش افتاده و حالا ميخوان يه عمر صورت خواهرشون رو ببينن.
افراد اسيد پاش رو بايد زجر كش كرد تا درس عبرت بشن نه با يه ديه سوري و ساختگي تنبه شون كرد
اصلا چرا این ماده که بیشتر مصرف آزمایشگاهی داره باید اینقدر سهل الوصول باشه؟ واسه گرفتن یه شیشه کوچیک الکل سفید داروخانه چی کلی نیگانیگات میکنه میگه شاید بخوای بری بخوریش اما به این راحتی باید اسید تو خیابونا بریزه و بعد دنبال قوانین مجازاتی واسه استفاده کننده اش بگردیم؟
بهتره قبل از هر چیز این ماده از دسترس عموم خارج بشه.
برای دزدی سه هزار میلیارد در روز روشن چه حکمی پیشنهاد می کنید؟
عکس ها تکان دهنده بود
اسید = اسید
نکنه تا اصلاح این قانون هوس اینکار به سر خیلی ها بزنه!!!
بنده دکترای حقوق دارم و باید خدمتت عرض کنم:
اولا طبق چه دلیلی می فرمایید طبق موازین حقوق بشری شایسته نیست اسید پاش خود گرفتار چنین مصیبتی شود؟ (چون موازین باید مدون باشد)
ثانیا اصل اولی در مجازات جرایم موجب ورود ضرر قصاص است (العین بالعین) منتها با توجه به جریحه دار شدن وجدان عمومی قانونگذار باید مجازاتی را به مثابه حکم ثانوی به مجازات قصاص بیافزاید؛ مثل اعدام
ثالثا آسیب شناسی جرم چه ارتباطی با میزان مجازات آن جرم دارد؟ به عبارت بهتر چون باید جرم ریشه یابی شود پس جنبه ارعابی مجازات را تعطیل کنیم؟
لطفا در ارائه نظر دقت کن
هیچ به درصد جرم و بزه هایی که اتفاق یافتد دقت فرموده اید که به تناسب جمعیتی در کجای جداول جهانی قرار داریم؟؟؟
براستی چرا ؟؟ ریشه ی این بیماریها در کجاست ؟ بزه به خودی خود علت نیست بلکه معلول است شما اگر به علت نپردازید با هیچ حکم و قانونی قادر به رفع معلول نخواهید بود . قصاص ،اعدام ،حبس و... هرگز عامل بازدارنده نخواهد بود نیاز به ارایه شاهد نیست ....
جنایت و بزه زمانی اتفاق میافتد که اخلاق سقوط کرده باشد
قبول بکنیم یا نکنیم فرقی نمیکند اما جامعه ما دچار انحتاط اخلاقی شده نگاهی به اطراف کنیم خواهیم دید که جو جامعه ی ما چگونه است اسید پاشی فقط نمود بارزتری است که بیشتر بچشم میاید وگرنه دیگر جرمها کم نیست
اگر عاملی توان بازدارندگی داشته باشد همان مکارم و فضیلتهای اخلاقی است که فلسفه بعثت پیامبران را شکل میدهد مگر نه این است که فرمود مبعث شدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم .......
واینکه چرا چنین شتاباک (میسقوتیم!!) ؟؟؟
شاید عده ایی نویسنده را به ارتجاء ارجا دهند ، اما به هزار و یک دلیل عقلی و حدیث نقلی لقمه های ( از هر طریق ممکن و...!) منشاء بسیاری ازنابسامانی ها و در درجه بعد بی تفاوتی خانواده ها در تربیت فرزندان و ملوکی که راهبرد های مهمتری !!! دارند .
خدایا سرزمین مارا از خشکسالی های اخلاقی ، دروغ و ..... مصون بدار
شاید بهتر باشد برای اینکه کمی منصفانه قضاوت کنیم خودمان را در دو طرف قضیه قرار دهیم. یعنی یک بار فرض کنیم که این دختر خانم خواهر ماست که به این صورت و به عمد کسی او را مورد ظلم قرار داده. و از طرف دیگر فرض کنیم که ظالمی که این کار را انجام داده برادر ماست که حال به یک هیولا تبدیل شده. من یکی به این نتیجه رسیدم که خواهرم هنوز از نعمت راز و نیاز با خدا برخوردار است.و دوست نداشتم برادرم را اعدام کنند تا هنوز فرصت بازگشت به آدم شدن و بنده خدا شدن را داشته باشد. واز طرفی با مجازات او دیکرانی که هنوز نه قربانی اند ونه مجرم نجات می یابند. بنابر این قصاص با اسید به نظر منصفانه تر است تا اعدام.
به نظر من حبس ابد بهترین گزینه است
اسید در مقابل اسید تنها حکم عادلانه ست. خیلی ها که میگن این حکم وحشتناک و غیر انسانیه ، چرا فکر نمی کنند که این بلا سر اون دختر اومده؟؟ این وحشتناک نیست؟
اما کسانی که با مهریه کلاه برداری می کنند و با ایجاد دید بد در مردان اسید پاشی را دامن می زنند چگونه باید مجازت شوند......
دست بردارید از این تیر زدن های یکطرفه و مقرضانه
اما در واقع باید گفت ما چیزی به عنوان جانیان بالفطره نداریم. هیچ انسانی از اغاز تولد نمی تواند جنایت کار باشد. این فرهنگ دستپرورده بسترهای جامعه است.
اما این جنایات با این قوانین از بین نرفته اند.
آنچه جامعه کمبودش را دارد در لایه های دیگری است. یک انسان چطور تربیت شده است که می تواند به خود اجازه چنین کاری را دهد.
نظارت در نهادهای آموزشی نظارت و آموزش بر سلامت تربیت کنندگان نسل آینده در بلند مدت می تواند مشکل گشا باشد.
در یکه جامعه در صورت معتاد بودن والدین بچه ها را از خانواده ای که صلاحیت داشتن فرزند را ندارد می گیرند در خانواده دیگر پدر معتاد از گدایی فرزندانش ارتزاق می کند.
این شکل برخورد در مقابل جمله اسید = اسید.
دو نگاه متفاوت به یک مساله اجتماعی است. اسید = اسید راحت ترین و عجولانه ترین و ساده ترن تصمیمی است برای اینکه خودمان را از مسئولیت های اجتماعی مان مبرا کنیم.
هیچگاه با انتقام گیری، هیچگاه با مجازات درد آسیب دیدگان از بین نمی رود.
به امید حوصله رسیدگی ریشه ای به مسائل اجتماعی.
فرهنگ غلط بر جامعه ما حاکم هست .
جامعه مرد سالاری و ( لوطی گری ) یا بعبارت صحیح تر ؛ عضلات قوی داشتن به معنی حاکم بودن بر سرنوشت دیگران .
این نامردانی که اقدام به عمل شنیع می کنند ؛ خود کاملا دچار عقده های فردی هستند که لابد لاک این عقده ها ؛ طاقت شنیدن جواب منفی از سوی جنس مخالف را ندارند . بقول خودشان می گویند حال که من از دیدن چهره زیبای تو محروم میشوم ؛ کاری میکنم که تو هم از دیدن دنیا محروم بشوی . حتی می گویند تو یا مال من هستی یا مال خاک . معلوم نیست این نامردان ضعیف و ناتوان و سست اراده ؛ به کدامین صفت این حق را بخود میدهند . قلدرانی که نه تنها به جامعه نامحرم هستند ؛ حتی بهخ محارم خویش نیز نا محرم اند .
چاره درد این نوع قلدر بازیها تنها از طریق کار فرهنگی که بدبختانه ما به آن اهمیت نمیدهیم کمی قابل حل میباشد .باید به این نامردان قلدر حالی بشود که اگر دختری به تو جواب رد داد ؛ برو خودت را اصلاح کن چرا که لیاقت و شآن آنرا نداری که مورد علاقه این دختر باشی . مجازات این افراد باید حبس ابد و بدون هر گونه تخفیفی باشد که چون زندگی یکی را نابود کرده ؛ خود نیز از زندگی محروم شود و گرنه بحث دیه و نمیدانم از این حرفها چاره ساز مشکل نیست .
یک قانون سه فوریتی در مجلس و مجازات زندان ابد برای نامردان نامردم .
اينقدر بحث و جدل فقهي و علمي نياز نداره.
مقابله به مثل : يعني به همان مقدار اسيد با همان غلظت بر صورت مجرم پاشيده شود. قابل ذكر است اعدام ممكن است جوابگو نباشد زيرا وحشت پاشيده شدن اسيد بر روي صورت در بعضي موارد از اعدام بدتر است .
من با نظر عصر ایران در این مورد مخالفم.قانونگذار در اعمال قانون محذورات خاصی دارد و شخص مجرم نیز از دیدگاه قانون دارای حداقلی از حقوق می باشد و بزه انجام شده از طرف شخص خاطی ناشی از ضعف در خصوصیات اخلاقی وی می باشد،لذا مقابله به مثل تعمیم ضعف اخلاقی مجرم به قانونگذار می باشد. لذا قانونگذار برخلاف مجرم موظف است در همه موارد اخلاق حداقلی را رعایت کند.
برای حل مشکل اسیدپاشی باید ریشه ای تر فکر کرد و در تقویت اخلاق پایه در جامعه نهایت کوشش را به خرج داد.
خداوند شیطان رو از همه دور کنه و خودخواهی ها رو کم
وقتی بخشیدش همه براش هورا کشیدن ....
حالا می بینم که دوباره عده ای به فکر قصاص افتادن ....
عجبم از این روزگار .
ترسش بيشتر از مرگه و بازدارندگيشم عاليه
دی پی ارامش روانی و فرهنگ سازی باشید
مگر با اعدام این همه قاچاقچی ، امار قاچاق کم شده؟
مردم همه عصبی هستند ، فشار زندگی بیداد می کند ، محدودیتها برای جوانان فراوان است و جوانان یادنگرفته اند با جنس مخالف ارتباط برقرار کنند
کسی که اسید می پاشد کارش از تهدید گذشته
مثلا 40 یا 50 سال.
تمام کشورهای دنیا این کارو میکنن و جواب داده
حبس طولانی مدت بدون امکان مرخصی و عفو.
طرف 25 ساله باشه وقتی آزاد میشه 75 سالشه و عملا عمرش تباه شده.
خیل مسخرست .
در صورتیکه از این افراد میتوان در کارهای عمرانی سخت استفاده نموده وشبها به زندان یا گمپها برگرداند حداقل مجازات این زندان با اعمال شاقه هم 30سال باشه
ترحم بر پلنگ تیز دندان، خیانت است بر گوسفندان
و اعدام مجرم منطقی است باز باید علما نظر فقهی اسلام را بیان کنند.
به نظر می رسد اسید در برابر اسید قابل اجراء نباشد و کیفیت مسئله قابل بحث باشد
راي مجازات مجرمين اسيد پاشي، با روشهاي مهندسي پزشكي مي توان تا حد زيادي يكسان سازي و معادل سازي كرد. به اين صورت كه دو عامل را مي توان در معادل سازي در نظر گرفت : اول ميزان يا شدت سوختگي و دوم مساحت و محل سوختگي .
مورد اول يعني ميزان اثرگذاري اسيد و شدت سوختگي به چند عامل بستگي دارد كه عمدتاً شامل نوع اسيد- غلظت اسيد – زمان تاثير و ... مي گردد كه ابتدا براي آن مي توان جدولي بر اساس كتب مرجع، مشاهدات باليني و اطلاعات كسب شده از مصدوم تهيه نمود كه با توجه به حالت مصدوم بتوان به اطلاعاتي در خصوص موارد فوق پيدا نمود وشرايط را مجدداً تكرار نمود.
مورد دوم يعني مساحت و محل سوختگي را راحت تر مي توان اعمال نمود و براي عدم تجاوز از حد مقرر مي توان روي بدن مجرم جداسازي يا ايزولاسيون پوششي در نظر گرفت تا سوختگي از محدوده مورد نظر بيشتر نگردد.
تحقيق براي موارد فوق مي تواند بعنوان موضوعي جهت تحقيق و پژوهش دانشجويان رشته هاي مهندسي پزشكي، شيمي و ... و يا حتي يك تحقيق مستقل دولتي انجام گيرد تا جداول دقيق وخوبي براي اجراي اين حكم الهي (قصاص) تهيه گردد.
عزيز دل كسايي كه از اين عناوين استفاده ميكنن به نظر من از يه جور عدم اعتماد به تفس رنج ميبرن وگرنه تو معرفي خودشون از اين عناوين استفاده نميكنن
دوم خدمت برادر ناشناس خودم بگويم كه بهتر است هيچگاه وارد اين مسايل حاشيه اي نشويم و به اصل موضوع توجه نماييم.
سوم بنده حقير اينبار و فقط براي اينكه بدانيم كه بدون دليل نبايد به ديگران انگ و تهمت زد (هر چند اين روزها حسابي عادي و فراگير شده است) بگويم كه استفاده از عنوان مهندس را صرفاً براي اين نوشته ام كه مشخص شود اين نظر يك كارشناس مي باشد ومي تواند شروعي براي يك روند باشد و گرنه بعد از 14 سال كار مهندسي اين اولين استفاده از اين عنوان مي باشد و ...
عافیت طلب نباشند که در آخرت به عافیت طلبها بهایی نبخشند
اما کسی که اسید میپاشه زندگی خودش رو دوست داره وگرنه خودکشی میکرد و چون زندگیش رو دوست داره اگه بدونه ادامه زندگیش رو باید با ظاهر سوخته بگذرونه شاید از عاقبتش بترسه!