صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۹۷۳۱۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۹ - ۲۶ دی ۱۳۹۰ - 16 January 2012

برادران محترم خودجوش! شما پیرو کدام ولایتید؟

سید عمار کلانتری در بازتاب امروز نوشت: یکی از دوستان لینک تصاویری را برایم فرستاد که ظاهرا از اقدامات تعدادی با عنوان "فداییان ولایت، عاشقان شهادت" گرفته شده بود؛ افرادی که مقابل منزل سردار حسین علایی جمع شده بودند و با در دست داشتن کاغذهایی یک شکل، این فرمانده دوران دفاع مقدس و دیوار منزل و احتمالا اهل خانه اش را مورد عنایت قرار داده بودند.

این که این افراد که بوده اند یا از کجا آمده اند و وارد شهرک شهید کلاهدوز سپاه شده اند یا سوالاتی از این دست، چندان محل بحث ما نیست. اما طبیعی است خانواده ایشان و هر که در روز اربعین اباعبدالله (ع) در آن خانه سکونت داشته، یکی از سخت ترین فشارها را در جایی که باید محل آرامش باشد، تحمل کرده است.  اما با توجه به شعارها و کاغذنوشته های در دست این افراد که بعضا حاوی اسامی مقدس امامان معصوم(ع) است، تلاش کردم از منظر اهل بیت(ع) اقدام آنان را مورد تحلیل قرار دهم. در ذهن خود مرور کردم و به موارد زیر رسیدم:

•    سال 8 هجری....مکه فتح شده و رسول خدا (ص) و مسلمانان پس از حدود بیست سال رنج و سختی، سرانجام به دشمن خود که همان کفار قریش هستند و در این سالها جان و مال و اعتقاداتشان را مورد تهدید قرار داده اند، دست یافته اند؛ از نظر بسیاری از مسلمانان اکنون وقت آن است که رسول خدا (ص) انتقام تمام شهدا را از ابوسفیان و همسرش هند جگرخوار بگیرد؛ اما کلام پیامبر متفاوت است. او می گوید: انتم الطلقاء (شما آزادشدگانید) و اتفاقا می گوید هر کس به خانه ابوسفیان پناه برد، در امان است و نه تنها با خانواده او، بلکه با خود او نیز کاری ندارد.

•    باز هم چند سال بعد...دوران امامت زین العابدین (ع) ؛ واقعه حره است و حدود هزار نفر از بنى امیه ، از مدینه رانده شدند و در چنین شرایطى مروان در صدد پناه دادن به خانواده اش برآمده است . او نخست به عبیدالله بن عمر روآورد و از او خواست تا در آن بحران و آشوب که علیه بنى امیه صورت گرفته بود به همسرش - عاشیه دختر عثمان بن عفان - پناه دهد و او را مخفى دارد تا اهل مدینه متعرض او نشوند ولى عبدالله بن عمر نپذیرفت .
امام سجاد (ع ) مى فرماید: اگر کشنده پدرم ، شمشیرى را که با آن پدرم حسین (ع ) را به شهادت رسانده نزد من به امانت گذارد، در امانت کوتاهى نکرده به او باز مى گردانم.
ناگزیر، مروان حکم – چهره بدنام و اخراجی از مدینه توسط پیامبر- از على بن الحسین (ع ) پناه خواست و تقاضا کرد که همسرش در میان خانواده امام جاى گیرد و امام سجاد درخواست او را پذیرفت .( تاریخ طبرى 7/409؛ تاریخ کامل ابن اثیر 4/112-113؛ احقاق الحق 12/93؛ انوار البهیه 100.)

***
اگر تاریخ را خیلی کوتاه مرور کنیم، به کرات از این نمونه ها خواهیم یافت. انواع کرامت و بزرگواری از سوی رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) حتی نسبت به خاندان دشمنانشان و اقسام نامردی و رفتارهای غیرانسانی طرف مقابل، حتی با خانواده امامان.

فارغ از قضاوت در خصوص مواضع و مطلب اخیر حسین علایی، پرسش اول این است که آیا این گونه حمله بردن به منزل او و تشویش اهل منزلش در روز اربعین حسینی، با کدام مرام و منطق سازگار است؟

چند ماه قبل شبیه چنین اقداماتی مقابل سفارتخانه یک کشور خارجی بدنام انجام شد و چه خوراک مناسبی برای جمیع رسانه های مخالف جمهوری اسلامی فراهم کرد و اندکی بعد هم دولت فخیمه! بریتانیا بعد از استفاده کافی و وافی، صورتحساب میلیاردی فرستاد که این خسارات ما را بپردازید.
شاید اگر کسی متعرض جوانان ظاهرا متشرع حمله کننده به آن سفارتخانه می شد که با کدام دلیل اخلاقی و شرعی چنین کاری می کنید؟ می گفتند: اینها کافرند و خارجی؛ اما اکنون دوستان حمله کننده چه دلیلی بر اقدام خود در تعرض به بیت یک سردار سپاه شیعه و ایرانی دارند؟ خدا کند دروغ باشد این نقل که برخی از عزیزان، از دیوار خانه او هم بالا رفته اند!

حسین علایی کیست؟
اکنون باید دید آیا افرادی که خود را "فداییان ولایت، عاشقان شهادت" می نامند، با سوابق حسین علایی آشنایند؟ این دانشجوی سابق مهندسی در تبریز، کسی است که هم در قیام 19 دی  ۱۳۵۶ و هم در قیام 29 بهمن تبریز که در چهلم شهدای قم برگزار شد، حضور داشته‌است. او علاوه بر ریاست ستاد قرارگاه جنگی کربلا، مهم‌ترین قرارگاه جنگی کشورمان در جبهه جنوب ، کسی بود که نیروی دریایی سپاه پاسداران را تاسیس و فرماندهی کرد و در کنار دلاورمردان غواص، حماسه ای چون فتح فاو را در والفجر ۸ رقم زد.  او جدی ترین فرمانده ای است که در معدود درگیری های ایران با آمریکا در خلیج فارس، مقابل آمریکایی ها قد علم کرد.

البته میزان حال فعلی افراد است. اما در حال حاضر نیز شاید همین تصاویر حمله دیروز برای خیلی ها این سوال را ایجاد کرد که خانه در همان شهرک شهید محلاتی یا شهرک دیگر در لویزان است که فرماندهان سپاه را در خود جای داده است؟
اما آنها که با علایی آشنایند، می دانند، او بر خلاف خیلی از هم ردیفانش حاضر نشده منزلش در نزدیکی افسریه – شهرک شهید کلاهدوز- را رها کند و جای دیگر برود.

البته اگر به مواضع و مطالب علایی هم ایرادی بوده، هم رزمان او در نامه خود شکوه ها و گلایه های خود را به رخ او کشیده اند و منطق خود را بیان کرده اند. آیا حرکت عجیب عناصر «خودجوش» حتی این عزیزان را زیر سوال نمی برد؟ این 12 فرمانده سپاه اگر سکوت کنند، چه بسا مدافع این حرکت تلقی شوند و اگر از آن انتقاد کنند، اثر نامه آنها علیه آقای علایی تضعیف خواهد شد.

اما مهمتر از همه این که فتوا و نظر رهبر انقلاب در این گونه موارد بارها علنا بیان شده و از قضا آسیب این گونه اقدامات بیش از همه متوجه ایشان می گردد؛ چرا که مرتکبان این گونه اقدامات خود را «فداییان ولایت» نام نهاده اند، هر چند هیچ گاه سراغ نداریم رهبری از این نحو اقداماتشان - که البته بارها نجام شده، از مقابل منزل هاشمی رفسنجانی، تا سید حسن خمینی و علمای قم و...- جمله ای تاییدی بر زبان آورده باشند.

رهبر انقلاب در سخنرانی در جمع بسیجیان (04/09/88) در پاسخ به شعار مرگ بر منافق و مرگ بر ضد ولایت فقیه از طرف حضار اظهار کردند: مراقب باشید، مواظب باشید، نمیشود هر کسى را بمجرد یک خطائى یا اشتباهى گفت منافق؛ نمیشود هر کسى را بمجرد اینکه یک کلمه حرفى برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلى باید مراقبت کنید.

ایشان همچنین حتی در واکنش به سخنان یک جوان دانشجو درباره «انتقاد از رهبری» گفتند:

"ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال می‌کنم؛ از انتقاد استقبال می‌کنم. البته انتقاد هم می‌کنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم می‌گیرم، دریافت می‌کنم و انتقادها را می‌فهمم."

خاتمه سخن را به بخش پایانی نامه امیر مومنان (ع) به عثمان بن حنیف اختصاص می دهم که فرمود:

«الا و ان لکل ماموم اماما یقتدی به و یستضیئی بنور علمه الا .. الا و انکم لا تقدرون علی ذلک و لکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد»

یعنی بدان که هر پیروی را پیشوایی است باید از او تبعیت نماید و از نور دانش وی کسب فیض کند. .. می دانم که شما تاب چنین زندگی زاهدانه ای را ندارید اما حد اقل می توانید با پرهیزگاری، تلاش، عفت و خود داری مرا یاری کنید.

امید که همه ما در ادعای پیروی از بزرگان دین صادق و در تشخیص وظیفه موفق باشیم.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200