عصر ایران ورزشی، هومان دوراندیش - رسول خادم چند روزی است که به عنوان مدیر تیم های ملی کشتی آزاد و فرنگی ایران منصوب شده است.
او در آخرین اظهار نظرش درباره مسئولیتی که به عهده گرفته است، تلویحاً به این نکته اشاره کرده است که به دلیل اقتدار و کارآمدی محمد بنا در راس کادر فنی تیم کشتی فرنگی ایران، کار چندانی با امور فنی این تیم ندارد؛ آنجا که می گوید: " خوشبختانه کشتي فرنگي ايران در حال حاضر فعال است و سرمربي و مربيان کار خود را به صورت جدي دنبال ميکنند که ما از آنها حمايت ميکنيم. آقاي بنا مجموعه خوبي دارند و ما کمک ميکنيم تا اين روند رو به رشد تا المپيک ادامه داشته باشد. "
بنابراین خادم می خواهد بر کشتی آزاد متمرکز شود تا در المپیک نتایج قابل قبولی بگیریم. این تصمیم خادم عقلانی است زیرا او بهترین آزادکار ایران در سی سال اخیر بوده و بدیهی است که اگر بخواهد در امور فنی تیم های ملی کشتی ایران مداخله کند، باید به کشتی آزاد بپردازد. از طرفی محمد بنا سال گذشته بهترین مربی کشتی فرنگی جهان شد و باز هم بدیهی است که با حضور او، دیگر دلیلی ندارد خادم به امور فنی تیم کشتی فرنگی ایران بپردازد.
اما رسول خادم به عنوان مدیر تیم های ملی مجدداً وارد عرصه کشتی شده است. او سرمربی تیم کشتی آزاد ایران نیست و اگر بخواهد نقش سرمربی را در این تیم بازی کند، این کار او از چند جهت قابل انتقاد است.
نخست اینکه، حکمی که به رسول خادم داده اند، حکم سرمربیگری تیم کشتی آزاد نیست. بنابراین نمی توان نگاهی انتقادی به این سخن رسول خادم نداشت: " از اين پس مسئوليت امور فني تيم ملي کشتي آزاد بر عهده من است و علاوه بر چهار مربي دعوت شده در آينده نيز مربيان ديگري به اردو دعوت خواهند شد. " مسئولیت امور فنی تیم کشتی آزاد بر عهده سرمربی این تیم است نه بر عهده مدیر تیم های ملی آزاد و فرنگی.
دومین نقد وارد بر خادم این است که مدیریت تیم های ملی آزاد و فرنگی، کار چندان سهلی نیست که خادم بخواهد سرمربیگری تیم کشتی آزاد را نیز به آن اضافه کند. اگر قرار است سرمربی و مدیر یکی باشند، اصلاً چرا این دو سمت از یکدیگر تفکیک شده اند؟
سومین نقد وارد بر رسول خادم را بدین صورت می توان بیان کرد: سرمربیگری غیررسمی تیم کشتی آزاد ایران، مانع از آن خواهد شد که خادم مدیر خوبی برای تیم تیم کشتی فرنگی ایران باشد. آخر چطور می توان هم مدیر تیم کشتی فرنگی بود و هم با آزادکاران بر روی تشک سرشاخ شد و به آنها تمرین داد؟
نقد چهارم بر رسول خادم، تکثر مسئولیت های وی در کشتی ایران است. مگر در کشتی ایران نیروهای لایق و کارآمد دیگری وجود ندارد که مدیریت تیم کشتی آزاد، مدیریت تیم کشتی فرنگی و سرمربیگری تیم کشتی آزاد باید بر عهده یک نفر باشد؟
نقد پنجم، به شفاف نبودن مسئولیت رسول خادم در تیم ملی کشتی آزاد بازمی گردد. رسول گفته است " از اين پس مسئوليت امور فني تيم ملي کشتي آزاد بر عهده من است و علاوه بر چهار مربي دعوت شده در آينده نيز مربيان ديگري به اردو دعوت خواهند شد. " او به صراحت نمی گوید که سرمربی تیم کشتی آزاد کیست بلکه فقط می گوید مسئولیت فنی این تیم با من است. آیا رسول مسئولیت فنی تیمی بدون سرمربی را پذیرفته است؟ اگر نه، پس سرمربی این تیم کیست؟ و اگر آری، چرا این تیم سرمربی ندارد و چرا رسول چنین سمتی را پذیرفته است؟ شاید رسول خادم به عنوان مدیر تیم های ملی شان خودش را فراتر از این می داند که بگوید سرمربی تیم کشتی آزاد است. به هر حال مسئولیت وی در تیم کشتی آزاد شفاف نیست.
نقد ششم به تکثر شغلی خادم بازمی گردد. رسول خادم عضو شورای شهر تهران است. یک عضو شواری شهر تهران، که باید به مسائل کلان شهر پرمشکل یکی از بزرگترین پایتخت های جهان رسیدگی کند، چگونه می تواند مدیر تیم های ملی مهمترین ورزش کشور خودش باشد و علاوه بر آن، سرمربی یکی از آن دو تیم هم باشد؟ تا المپیک زمان زیادی باقی نمانده است. خادم چطور می تواند به وظایفش در شورای شهر برسد و در عین حال مهمترین ورزش ایران را برای مهمترین رویداد ورزشی جهان آماده کند؟ آیا جز این است که بین شورای شهر و مدیریت تیم های کشتی ( در کنار سرمربیگری کشتی آزاد البته )، یکی باید قربانی دیگری شود؟ بدیهی است که اکنون همه نگاهها به مسئولیت رسول در کشتی دوخته شده است و رسول نه مدیریت کشتی بلکه نمایندگی مردم در شورای شهر تهران را باید قربانی کند. سئوال اساسی این است که چرا خادم شورای شهر را رها نمی کند تا بر مدیریتش در کشتی متمرکز شود؟ دلیل این کار هر چه باشد، به عالم کشتی مربوط نمی شود بلکه از عالم سیاست نشات می گیرد. ولی آیا مدیر تیم های ملی کشتی، باید به دلایل سیاسی وقت و مسئولیتش را در کشتی تنظیم کند و سر و سامان دهد؟