صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۹۶۰۴۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۰ - ۱۶ دی ۱۳۹۰ - 06 January 2012

مطهری: دولت قبح قانون‌شکنی را ریخت

به نظر من دولت فعلی با ادبیات و سیاستی که به‌کار برد، حرمت اصل نظام و خیلی از سابقه‌داران نظام را شکست. به تعبیر دیگر اعتماد مردم نسبت به نظام مخدوش شد.
همشهری ماه در گفت‌وگویی با علی مطهری نوشت:

* من ابتدا یک‌ سلسله اصول و مبانی را پذیرفته‌ام، بعد می‌خواهم بر اساس آنها حرکت کنم، لذا می‌بینید که گاهی موضع‌گیری من به نفع اصولگراها تمام می‌شود و گاهی به نفع اصلاح‌طلب‌ها. گاهی هر دو گروه ناراحت و گاهی هردو خوشحال می‌شوند.

*در دولت نهم وضعیت آزادی بیان در مجموع قابل قبول بود. ولی بعد از انتخابات سال 88 به نظرم دولت مایل بود به بستن فضاها و تا به امروز آزادی بیان مطلوب وجود ندارد، و این نقصی است در اصولگراها که به آزادی بیان به اندازه کافی بها نمی‌دهند و از این جهت رقبایشان نگاه بهتری دارند.

* آزادی‌ اجتماعی یعنی اینکه افراد در رفتار و عمل اجتماعی آزاد باشند. این را قبول دارم که گروه موسوم به انحرافی یا اصلا خود دولت (چون ما نمی‌توانیم آقای مشایی را از آقای احمدی‌نژاد جدا کنیم، خودشان هم می‌گویند طرز تفکرمان یکی است) در آزادی‌های اجتماعی با تسامح وتساهل بیشتری رفتار می‌کند. مثل بحث ورود بانوان به ورزشگاه‌ها یا نوع برخوردشان با قانون عفاف و حجاب که خود آقای رئیس‌جمهور گفت اصلا دولت وظیفه‌ای در این زمینه ندارد و فقط باید کار فرهنگی کرد. یا فیلم‌های سینمایی‌ که امروزه اکران می‌شود و تفاوتی با فیلم‌های دوره اصلاحات ندارند و در برخی موارد بدتر هم هستند. یکی از انتقادات ما در دوره اصلاحات به حاکمیت همین نوع نگاه به آزادی‌های اجتماعی بود که به آزادی‌های غربی گرایش داشت.

*موضع‌گیری دولت درباره بازنشستگی استادان یا تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها، به عقیده من بیشتر جنبه سیاسی دارد و الاّ خود این آقایان کاملا در جریان امر هستند. مخصوصاً درباره استادان دانشگاه، بعد از آنکه بسیاری از استادان بازنشسته شدند، مسوولان می‌آیند و می‌گویند که ما مخالفیم. از نظر تحمل انتقاد شاید دولت قبل کمی بهتر بود؛ البته من معتقدم شخص رئیس‌جمهور خیلی نسبت به انتقاد حساس نیست، اما اطرافیان و طرفداران ایشان خیلی تعصب دارند و تحمل انتقاد را ندارند.

*اساسی‌ترین ضربه‌ای که در این دوره به کشور وارد شده است، مخدوش شدن حرمت، قداست و جایگاه بلند نظام جمهوری اسلامی است. یعنی تا قبل از دولت کنونی، پردة حرمتی بین ملت و حکومت وجود داشت. به نظر من دولت فعلی با ادبیات و سیاستی که به‌کار برد، حرمت اصل نظام و خیلی از سابقه‌داران نظام را شکست. به تعبیر دیگر اعتماد مردم نسبت به نظام مخدوش شد. مردم احساس می‌کردند که سابقه‌داران و کسانی که در پیدایش این انقلاب نقش داشتند، آدم‌های برجسته و مهذبی هستند، ولی یک‌دفعه اتهام‌زنی‌هایی مثل این که فلانی دزد است و...، باب شد. پرده حرمت‌ها دریده شد. این، آسیب بزرگی بود که البته باید جبران بشود.

* آسیب دیگر مساله قانون‌شکنی و قانون‌گریزی است. دولت قبح قانون‌شکنی را ریخت چون به صراحت اعلام کرد که من فلان قانون را قبول ندارم و اجرا نمی‌کنم. یا گفت مجلس در رأس امور نیست یا خیلی‌جاها اصلا کاری به قانون نداشت و کار خودش را کرد. وقتی که دولت بگوید که من فلان قانون را اجرا نمی‌کنم، در واقع راه استبداد را باز می‌کند. مخصوصا اگر مجلس هم سکوت کند، معنی‌اش این است که ما داریم راه استبداد را هموار می‌کنیم. علت اینکه ما بر سوال از رئیس‌جمهور تأکید داریم، همین است که راه استبداد باز نشود.

*اگر امثال من در این مجلس نبودند، قطعا تندروی‌ها خیلی بیشتر بود. همین موضع‌گیری‌ها باعث شد که اینها در خیلی‌ از جاها کوتاه بیایند و عقب‌نشینی کنند یا نتوانند مثلا در مجلس میدان‌دار باشند. ما معتقد به کار جمعی حساب‌شده هستیم. البته توفیق در این راه تا حد زیادی بستگی دارد به اینکه ترکیب مجلس نهم چطور باشد. به‌هرحال من به این موضوع اعتقاد دارم و عملا هم دنبال این کار هستم. حتی تشکیلاتی مانند حزب هم می‌تواند در دستور کار باشد.

* قدرت دولت برای انجام کارهای پرسروصدایی که چه بسا کلی متخصص هم با آن مخالف هستند، از پایگاه اجتماعی خود آقای احمدی‌نژاد در تیپ فقیر و روستایی ناشی می شود. ایشان اساساً سیاست¬شان همین است، خودش هم می‌گوید که ما توده مردم را داشته باشیم، کاری به بقیه نداریم، کاری به نخبگان نداریم، مگر تعداد نخبه ها چقدر است؟ روش دولت هم بیشتر توزیع پول است. اما این، روش بسیار غلطی است، چون مردم را عادت می‌دهیم که بیایند پول بگیرند و بروند. برای دولت‌های آینده هم مشکل ایجاد می‌کند. اصلا عادلانه نیست. عامل دیگر جسارت و تهوری است که شخص رئیس¬جمهور دارد.

 * حضور اصلاح طلبان در انتخابات به نفع نظام است. اشکال ندارد، آنها حرف خودشان را بزنند. تنور انتخابات هم گرم بشود. آنها که مخالف نظام نیستند. واقعیت این است که اصلاح‌طلب‌ها هم که نمی‌خواهند نظام سرنگون بشود. با توجه به شرایط دنیا و شرایط کشور آیا الان ما نباید از نظام دفاع کنیم؟ آیا نباید ما مشارکت را به هر قیمتی شده بالا ببریم؟ باید مسائل را از هم تفکیک کرد. اگر گروهی مطالباتی از حوادث انتخابات گذشته دارند، نباید انتخابات را به آن مطالبات مشروط کنند. می‌توانند کرسی‌های بیشتری از مجلس را بگیرند و از این طریق هم مطالبات¬شان را دنبال کنند. ما برای تقویت و دفاع از نظام در برابر دشمن، وظیفه داریم که کمک کنیم مشارکت بالا برود. به نظر من شرکت نکردن اصلاح‌طلبان در انتخابات اشتباه بزرگی‌ است چراکه اگر اینها شرکت نکنند و مشارکت هم در حد قابل قبولی باشد، این امر موجب انزوای آنها می‌شود.

*به نظر من سیاست کلی جریان‌های دولت این است که فضا یکدست بشود. ولی من معتقدم که باید مصلحان جامعه با این سیاست مقابله کنند و اجازه ندهند که این کار انجام بشود. همین که اعلام شده درصورتی‌که اصلاح‌طلب‌ها توبه کنند و به اشتباهشان اعتراف کنند، آزادند در انتخابات شرکت کنند، سیاست غلطی است، چرا که برخی از آنها اعتقاداتی دارند که نمی‌توان به آنها گفت از اعتقادتان درباره برخی وقایع دست بردارید. تفسیرشان از فلان واقعه، به شکل خاص است، نمی توان گفت آقا تو واقعیت را طور دیگری ببین، همانطورکه من می‌بینم.

* بخش کوچکی از اصلاح طلبان ساختارشکن بودند یعنی به دنبال تغییر چارچوب نظام بودند. اینها اغلب در خارج کشورند. یک عده‌شان که اصلا امکان ورود برایشان نیست چون در زندان‌اند. من معتقدم که مابقی اینها باید کاندیدا بشوند. فرض کنید که رد صلاحیت بشوند. اما آنها به وظیفه خودشان عمل کرده‌اند. آنها فردا در مقابل تاریخ و در مقابل مردم، پاسخگو هستند و در واقع با مردم و تاریخ اتمام حجت کرده‌اند.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200