مساله خليج فارس مساله ديروزها نيست، بلکه مهمترين مساله امروز و فرداست، فردايي که تعلق به ما ندارد بلکه مربوط به آيندگان است. اگر خاورميانه را قلب جهان به شمار بياوريم، بدون شک خليج فارس قلب خاورميانه است و خاورميانه اصولاً بدون خليج فارس معني ندارد.
به گزارش تابناک، ادعاهاي واهي و بدون پايه و اساس مطرح شده توسط اماراتيها در مورد جزاير ايراني تنب و بوموسي تمامی ندارد و گذشته نشان داده که آنها همچنان بر اين ادعاي غيرقانوني خود پاي خواهند فشرد. اما شيوخ اماراتي در طول سالهاي گذشته به اين ادعاها بسنده نکردهاند بلکه با درک بيشتر نسبت به اهميت موضوع وارد عرصههاي مختلف به صورت عملي شده و در حوزههاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، تاريخي و حتي نظامي و امنيتي فعالتر شدهاند.
امارات و تاسیس موسسه «مرکز الخليج للابحاثات»آنها در حوزه فرهنگي و تاريخي در سال 2002 موسسه معظمي را با هزينه چند ميليون دلاري در اميرنشين دبي با نام «مرکز الخليج للابحاثات» يا همان مرکز مطالعات خليج (فارس) تاسيس کردند. اين مرکز با استفاده از ظرفيت نويسندگان و مورخان عرب در تمام کشورهاي عضو شوراي همکاري خليج فارس و در بعد وسيعتر خود اتحاديه عرب و حتي بهره گرفتن از اساتيد مربوط به اين حوزه در کشورهاي اروپايي و آمريکا، اقدام به تاريخ سازي و تاريخ نويسي در حوزههاي مختلف مطالعاتي مربوط به خليج فارس کردهاند.
نشستهاي هفتگي، ماهيانه و سالانه آن محلي براي تحريف تاريخ و در بعد بزرگتر و وسيعتر آن تاريخ سازي براي کشورهاي بيهويت و کم هويت اطراف آن است. علاوه بر اين مساله، مرکز مطالعات خليج فارس در دبي وظيفه مهم و راهبردي ديگري هم دارد و آن نيز خريد مورخان و پژوهشگران در مراکز دانشگاهي و پژوهشي اروپا و آمريکا است. اين اقدام به صورت سيستماتيک و منظم صورت گرفته و با تزريق پول به اين مراکز آنها را وادار به تحريف تاريخ به خصوص در عنوان خليج فارس و تاييد ادعاهاي ارضي اماراتيها عليه ايران ميکنند. برگزاري نشست هاي سالانه با دانشگاههاي اروپايي و آمريکايي، حمايت از رسالههاي دکتري و کارشناسي ارشد در حوزه خليج فارس، چاپ و ترجمه کتابهاي مربوط به اين حوزه به دو زبان انگليسي و عربي از ديگر فعاليتهاي اين مرکز است که با انتشار يک ماهنامه تکميل ميشود.
اما در اين سوي آب چه خبر است؟اما در اين سوي آب چه خبر است، با اين همه دفاعي که از نام خليج فارس ميشود و آن همه شعاري که هر ساله توسط مسولان داده ميشود، آيا فکري به حال اين موضوع شده است؟ آيا ما در ايران چنين مرکزي داريم؟ در کشوري که بيشترين ساحل را با خليج فارس دارد و مرگ و زندگياش بسته به اين آبراهه است موسسه ای وجود دارد که بتواند در اين زمينه نقش اصلي را ايفا کند و مصدر امور خليج فارس باشد؟ آيا در کشوري که به هر بهانهاي ميلياردها تومان هزينه ميشود هزينه چندصد ميليون توماني براي ايجاد يک موسسه ملي مطالعات خليج فارس خيلي زياد است؟ آيا در کشوري که بيشترين درآمد خود را از خليج فارس دارد، نبايد مرکزي به همين نام وجود داشته باشد تا زير و بم اين دريا را روشن کند؟
همانگونه که پيشتر هم آورده شد، خليج فارس و مسايل مرتبط با آن تنها به گذشته باز نميگردد که ما ثابت کنيم خليج فارس، نامش همين است و جزاير سهگانه متعلق به ماست، خليج فارس، خليج فارس است و ما هم در هر سه جزيره حضور قدرتمند داريم و اما بايد براي آينده خليج فارس فکر کرد.
80درصد صادرات و واردات ما از خليج فارس است، بزرگترين سرمايهگذاري صنعتي ما در حوزه نفت و گاز در اين منطقه قرار دارد و اگر اغراق نباشد 80درصد درآمد ايران هم به اين منطقه وابسته است، خليج فارس يکي از بزرگترين ذخاير دريايي جهان را دارد به عنوان يک خليج کوچک زندگي ميليونها ايراني وابسته به آن است.
از لذا به نظر می رسد مطالعه تاسيس يک بنياد خليجفارس شناسي و يا مرکز و موسسه ملي مطالعات خليج فارس باید هر چه زودتر در دستور کار قرار گیرد چرا که موضوعات گسترده مربوط به اين حوزه چنان بسيار است و مورد مراجعه است که با متولي داشته باشد.
تشکيل چنين مرکزي ميتواند مرکزي براي ارائه مشورتهاي راهبردي به مراکز عالي تصميمگيري در مورد خليج فارس باشد، امروز بزرگترين تهديدي که ايران با آن مواجه است تهديد درياپايه است و شناختن اين دريا و معرفي آن بايد در اولويت مسايل باشد اما مشخص نيست چرا در اين کشور به همه چيز فکر ميشود، به جز تاسيس چنين مرکزي!