عصر ایران ورزشی، هومان دوراندیش - شکست ایران در برابر چین در جام جهانی والیبال، شایعاتی سیاسی را در گوشه و کنار جامعه ایران برانگیخت. بر اساس این شایعات، تیم ملی والیبال ایران عمداً و با دستور از بالا، به تیم والیبال چین باخت تا در کش و قوس تقابل سیاسی جمهوری اسلامی و جهان غرب، دولت چین که قاعدتاً از باخت 3 بر صفر تیم ملی والیبال ایران به تیم والیبال خودش مشعوف شده، در شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، تسلیم فشار غربی ها برای تصویب قطعنامه های گوناگون علیه جمهوری اسلامی ایران نشود و حتی بیش از پیش از ایران حمایت کند!
این ذهینت دایی جان ناپلئونی، که همه چیز را محصول توطئه های پشت پرده می داند، در سال 1380 نیز در قبال باخت تیم ملی ایران به بحرین شکل گرفته بود. توطئه اندیشی، میراث حضور دول غربی در مناسبات سیاسی جامعه ایران در دوران قاجار و پهلوی است.
مطابق این نگرش، ما ایرانی ها از صدر مشروطه تا به امروز، همواره بازیچه دست نیروهای خارجی بوده ایم و کمابیش در هر ماجرای ناخوشایندی که در کشورمان رخ می دهد، باید در جستجوی رد پای دولت های خارجی باشیم. حتی اتقلاب اسلامی ایران هم نتوانست چنین توهمی را از ذهن بسیاری از ما بزداید؛ انقلابی که کمترین دستاوردش استقلال سیاسی چشمگیر برای دولت ایران بود.
زمانی که محمدرضا شاه برای تصمیمات مهمش با سفیر آمریکا مشورت می کرد، چنین نگرشی در ایران رواج داشت و بعد از انقلاب هم که نیروهای انقلابی سفارت آمریکا را تسخیر کردند، باز چنین نگرشی در جامعه ایران رواج داشت! گویی هر اتفاقی در این کشور بیفتد، ریشه درخت " توهم توطئه " از بیخ کنده نمی شود که نمی شود.
نکته جالب در باب توطئه اندیشی در سال های اخیر این است که این نگرش اکنون در ورزش ایران نیز جای خود را باز کرده و به عنوان ابزاری تحلیلی برای حلاجی علل حصول نتایج ورزشی گوناگون متجلی می شود. باخت ایران در برابر بحرین در سال 1380، یکی از موارد توطئه اندیشی علیه دولت ایران بود. تساوی های پرسپولیس و استقلال در چند سال اخیر نیز مشمول چنین قاعده ای شد و خیلی ها معتقد بودند که این نتایج مساوی، محصول تبانی و توطئه ای در پشت پرده میادین ورزشی است.
بارها نیز شاهد بوده ایم که مربیان فوتبال ایران، شکست های خود در زمین فوتبال را به سر دست های پنهان پشت پرده نسبت داده اند. قطع برق ورزشگاه آزادی در بازی پرسپولیس در نیمه نهایی جام حذفی دو سال قبل نیز مشمول چنین تحلیلی شد.
اینک باخت 3 بر صفر تیم ملی والیبال ایران در برابر چین در جام جهانی والیبال این گونه تحلیل می شود. عاقلی باید پیدا شود و به کسانی که چنین تصورات و توهماتی دارند، بگوید دولت چین برای ایستادگی در برابر جهان غرب در مسائل مرتبط با جمهوری اسلامی ایران، اگر هم بهایی از ایران طلب کند، آن بها برد تیم ملی کشورش – که در رده آخر جدول جام جهانی والیبال قرار دارد – در برابر تیم والیبال ایران نیست.
کسانی که باخت ایران در برابر چین را سیاسی می دانند، ظاهراً پیروزی چند ماه پیش ایران در رقابت های قهرمانی آسیا را در برابر همین تیم چین فراموش کرده اند. همچنین فراموش کرده اند که پیش از رقابت های قهرمانی آسیا، یکبار دیگر هم به چین باخته بودیم. پس باخت ما به چین چندان هم عجیب نیست. بردمان هم امری ممنوع ( در اثر ملاحظات سیاسی ) نبوده است.
ایران با برزیل نیز روابطی حسنه دارد؛ به نحوی که برزیل در مساله فعالیت های هسته ای ایران، به همراه ترکیه در نقش میانجی مذاکرات ایران و غرب ظاهر شد و رئیس جمهور این کشور برای مذاکره با رئیس جمهور ایران وارد تهران شد. آیا باخت 3 بر صفر ما به برزیل نیز باختی سیاسی بوده است؟
اما از همه این ها که بگذریم، کسانی که چنین تحلیلی را ظاهراً از سر ناراحتی از شکست تیم ملی والیبال ایران مطرح می کنند، بیش از هر چیز به بازیکنان و مربیان تیم ملی توهین می کنند. این توهم اندیشان والیبال دوست، ظاهراً به تیم ملی ایران و بازیکنانش علاقه دارند ولی والیبالیست های ایرانی را عملاً برده های مطیع و گوش به فرمانی می دانند که به کلی از غرور ملی خالی اند و به محض رسیدن دستور فلان مقام ورزشی، اطاعت امر می کنند و 3 بر صفر به چین می بازند!
علاقه این افراد به ستاره های والیبال ایران، چیزی است در مایه های دوستی خاله خرسه! یعنی بدترین ضربه را به محبوبشان می زنند ولی همچنان مدعی دوستی با او و دوستداری او هستند. به امید روزی که چنین پچ پچه های غیر قابل دفاعی، آبرو، اعتبار، شرافت و غرور ملی ورزشکاران شایسته کشورمان را هدف نگیرد.
وانگهی 90 % کارهای کشور ما اصلا سیاسی است
باخت به آمریکا چطور؟