اظهارات ضد اسراییلی رییس جمهور ایران، بار دیگر خبرساز شده و اعتراضات آمریکا، چند کشور اروپایی و برخی گروه های سیاسی در لبنان را به دنبال آورده است. در اسپانیا، سفیر ایران احضار شد و مراتب اعتراض دولت این کشور به سفیر ایران ابلاغ شد. کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا، سخنان احمدی نژاد را در حکم حفر گودالی عمیق تر برای ایران دانست و "14 مارس"ی های لبنان، از تهران خواستند که در تضاد خود با اسراییل، از کیسه لبنانی ها هزینه نکند.
احمدی نژاد، در جمع مهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم ارتحال امام (ره) گفته بود که ملت لبنان، هیمنه رژیم صهیونیستی را در هم شکست و کلید شمارش معکوس برای نابودی این رژیم را زد و انشاءالله بزودی شاهد نابودی آن خواهیم بود.
حال این پرسش مطرح است که چرا احمدی نژاد، تا بدین اندازه علاقمند به ادبیات صریح و البته تند ضد اسراییلی است و به مناسبت های مختلف، سخن از نابودی رژیم حاکم بر تل آویو مي گويد؟
او ، پيش از اين نيز در کنفرانس "جهان بدون صهيونيسم" خواستار محو اسرائيل از نقشه جغرافيا شده بود .
در پاسخ به پرسش بحث حاضر ، تحليل هاي متعددي وجود دارد که بدون پيشداوري در باره آنها ، مي کوشيم همه آنها را به طور خلاصه و منسجم گردهم بياوريم تا خوانندگان فرهيخته عصر ايران ، در اين باره ، خود ، قضاوت کنند و به جمع بندی برسند:
گروهي برآنند که احدي نژاد ، ديدگاه هاي شخصي خود را مطرح مي کند؛ او متعلق به طيف فکري اسلامگراياني است که هرگز با موجوديت رژيمي به نام اسرائيل در قلب سرزمين هاي اسلامي کنار نمي آيند ؛ بنابر اين ، احمدي نژاد ، چه رييس جمهور باشد و چه يک شهروند عادي ، مدام بر طبل نابودي اسرائيل خواهد کوبيد هر چند که نواي اين طبل ، بيانگر مواضع تهران نباشد .
نقدي که بر اين مساله وارد شده ، اين است که احمدي نژاد در جايگاهي نيست که بتواند نظرات شخصي خود را بيان کند . او ، حتي اگر پيش از گفتن جمله اي ، تصريح و تأکيد کند که نظر شخصي اش را مي گويد ، با هم اين نظر ، تحت الشعاع رياست جمهوري اش خواهد بود ؛ بنابر اين ، او مي بايست نظرات شخصي خود را ، دستکم تا وقتي که عنوان "رئيس جمهور" را دارد ، نزد خود نگه دارد .
در مقابل نظريه اول ، گفتم مي شود که آنچه احمدي نژاد مي گويد ، در واقع ، موضع رسمي تهران است که از زبان عالي ترين مقام اجرايي ايران بيان مي شود .
اين گمانه به ويژه هنگامي تقويت مي شود که رييس حمهور ايران ، بارها و بارها بر موضع نابودسازي اسرائيل تأکيد مي کند .
نقد وارد شده بر اين ديدگاه چنين است:
اختلاط مباني ايئولوژيک و آرمانگرايانه با واقعيت هاي سياسي ، امري خطاست چه انکه اعلام چنين موضعي به نام جمهوري اسلامي ، در دنياي امروز چنين تفسير مي شود که ايران خواستار محو يکي از اعضاي جامعه ملل است (اسرائيل عضو سازمان ملل متحد است) و چنين تفسيري نه تنها موجبات جلب ديدگاه هاي مثبت را به ايران فراهم نخواهد آورد بلکه چهره اي ستيزه جو از ملت ايران ، نزد افکار عمومي ترسيم مي کند .
از اين رو ، حتي اگر محو اسرائيل در زمره آمال نيز باشد، تصريح به آن ، به ويژه در شرايطي که چنين امکاني عملاً ميسر نيست ، نمي تواند در راستاي منافع و امنيت ملي باشد .اين نکته اي است که اعراب ، سالهاست بدان رسيده اند و اکنون کمتر گروه عربي در دنيا وجود دارد که خواستار نابودي اسرائيل باشد؛ حتي سوريه نيز که نزديک ترين کشور عربي به ايران محسوب مي شود ، سخن از نابودي اسرائيل نمي زند بلکه صرفاً خواستار آزادي اراضي اشغالي خود(ارتفاعات جولان) و سپس همزيستي مسالمت اميز با اسرائيل به عنوان يک "همسايه" است .
پس از اظهارات احمدي نژاد راجع به نابودي اسرائيل و حذف آن از نقشه جغرافيا ، سخنگويان رسمي کشور و از جمله سخنگوي وزارت خارجه ، اين سخنان را اينگونه تفسير کردند که منظور از "نابودي رژيم صهيونيستي" نابودي حاکميت ظالمانه اي است که در فلسطين اشغالي جريان دارد همان طور که وقتي در زمان رژيم نژاد پرست آفريقاي جنوبي ، ايران سخن از نابودي ان به ميان مي آورد ، هدفش نابودي آفريقاي جنوبي و مردمانش نبود بلکه صرفاً خواستار برچيده شدن سيستم ستمگرانه اي بود که در آن ديار حاکم بود .
بديهي است اگر سياست رسمي جمهوري اسلامي ايران ، نابود سازي اسرائيل بود ، سخنان احمدي نزاد به همان صراحت ، تکرار و تأييد مي شد ، نه تفسير .
موضع رسمي جمهوري اسلامي ايران در باره مساله فلسطين ، پيشتر توسط مقامي بالاتر از رييس جمهور اعلام شده است .
طبق طرح رهبر انقلاب ، ايران از خواست مردم فلسطين حمايت مي کند و از اين رو ، براي مشخص شدن خواسته مردم آن سرزمين ، پيشنهاد همه پرسي با حضور همه مردم آن اعم از مسلمان، مسيحي و يهودي را مطرح کرده است .
گروهي با بررسي اوضاع منطقه ، به ويژه با ارزيابي وضعيت تقابل "اسرائيل - حزب الله لبنان" معتقدند که ارتش اسرائيل در صدد يک حمله ديگر به متحد شيعي ايران در منطقه ، يعني "حزب الله" است .
در چنين وضعيتي (که تشريح آن مجالي مستقل مي طلبد) اتخاذ مواضع صريح و بي پروا عليه اسرائيل ، مي تواند هزينه بازي و ضريب ريسک را براي اسرائيل بالا ببرد و هشداري باشد مبني بر اينکه اگر اسرائيل بخواهد متحد ايران را حذف کند ، بايد منتظر هزينه هاي گزافي باشد.
از اين رو ، اظهارات احمدي نژاد ناظر به مورد خاصي است و بيش از هر چيز ، هشدار به اسرائيل است ، آن هم با زباني که تل اويو آن را مي فهند ، يعني زبان زور و صداي بلند .
نظريه چهارم ، سخنان احمدي نژاد را مقدمه اي بر استراتژي کلان جمهوري اسلامي درباره مساله فلسطين مي داند .
بر اين مبنا ، ايران به عنوان کشور قدرتمند و تأثير گذار خاورميانه، سرانجام طرف مذاکره قدرتهاي منطقه اي و فرامنطقه اي براي حل مساله فلسطين خواهد شد همان طور که آمريکا ناگزير شد نقش ايران در حل مساله عراق را به رسميت بشناسد و کتباً از همان ايراني که "محور شرارت" ناميده بودش ، درخواست مذاکره نمايد .
طبيعت مذاکره نيز ، "بده - بستان" است ، بنابر اين ، هرچه ايران ، موضع تندتري در قبال مساله فلسطين داشته باشد ، قدرت چانه زني بيشتري در مذاکرات خواهد داشت و به عنوان مثال مورد بحث ، در مقطعي مي تواند دست برداشتن از شعار نابودي اسرائيل را به عنوان امتياز به طرف مقابل بدهد و در ازاي آن ، امتياز بگيرد .
از تحليل شما استفاده كردم . اما واقعا" شما دليل ديگري براي اينكار سراغ نداريد. مثلا" استراتژي جلوگيري از انتشار مشكلات داخلي البته با سياست دشمن سازي و خاموش كردن مخالفتها داخلي به بهانه وجود دشمن خارجي.
جند نکته :
1- موضع گیری در قبال رژیم اشغال گر صهیونیستی که در متن بالا تحت عنوان کشور اسرائیل و عضو سازمان ملل متحد از آن نام برده شده است یکی از اصول و مبانی انقلاب اسلامی ایران است.
2- در هیچ دوره ای از تاریخ مومنین و مصلحین جهان دست از مبارزه با ظالمان عصر خود بر نداشته اند و در زمان حال نیز.
3- در مورد زمینه سازی برای گرفتن امتیاز نیز باید به عرض برساند که ما امتیازات خود را از دولت های غرب و شرق طلب نمی کنیم. امتیاز ما عدالت خواهی و حق طلبی است که تنها خریدار آن مظلومان و ستم دیدگان جهانند.
4- در خصوص هشدار نیز باید عرض کنم نه تنها این هشدار جوابی به تهدیدات علیه حزب الله لبنان است بلکه جوابی به تهدید رژیم اشغالگر در قبال کل جامعه تشیع می باشد که هدف اصلی صهیونیست ها نابودی شیعیان بوده و هست .
5- در مورد موضع تهران و نظر شخصی نیز باید بگویم که نگارنده متن دچاره اشتباه شده و طرز نگاه صحیحی به موضوع نداشته .
6-در آخر باید یک سوال مطرح کنم : آیا نگارنده متن از تهدید جدی رژیم صهیونیستی بر علیه ایران بی اطلاع است؟ آیا موضع گیری های تند صهیونیست ها را در خبرگزاری ها و روزنامه های اروپایی و امریکایی و اسرائیلی مطالعه نفرموده!؟ جای تعجب است که ما می خواهیم دست دوستان را ببندیم و دشمن را آزاد رها کنیم !!!!!
حمله لفظی رئیس جمهور به سیستم حکومتی اسرائیل گاها مثیت و دردایره سیاست کلی نظام نسبت مسایلی که امریکا و انگلیس مطرح می کند انجام می گیرد.