توی این روزهای بارانی اخیر منتظر تاکسی موندن واقعا خیلی سخته مخصوصا وقتی راننده ها هم بی انصافی به خرج داده و از جابجایی مسافر به صورت عادی خودداری کنند.
این اتفاق برای ما رخ داد و راننده خط بی توجه به صف مسافران که منتظر ماشین بودند کنار خیابون داد میزد : "
دربـــــــــــــــــست " .
نگاه معنی دار و اعتراض های گاه و بی گاه مسافران هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو، به خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه ماشین رو با کرایه 6000 تومن دربست گرفتیم که برای هر مسافر نفری 1500 تومن میافتاد درحالی که کرایه خط فقط 550 تومن بود.
به هر ترتیب سوار تاکسی شدیم و راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر نیومدن لاستیک و بنزین آزاد زدن صحبت کردن و ... .
کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس شدن زیر بارون دل خوشی نداشت. وقتی سخنرانی راننده درباره مشکلات بنیادی مملکت شروع شد خیلی سریع خودش رو وارد بحث کرد که بهتره ادامه بحث رو به صورت یه گفتگوی دو طرفه دنبال کنیم :
راننده تاکسی : برادر خانمم یه وام 6 میلیون تومنی میخواست بگیره مجبور شد ماشینش رو بذاره به
عنوان وثیقه. بنده خدا الان خورده به مشکل دارند ماشینش رو مصادره می کنند. یه عده دزد دارند میلیارد میلیارد اختلاس میکنند کسی هم خبردار نمیشه اون وقت این جوون رو ببین چجوری سر می دوونند !
مسافر : نوش جونش!
راننده : (نگاه متعجب) نوش جون کی ؟
مسافر : نوش جون کسی که 3000 میلیاردتومن خورده!
راننده : (با لحن عصبی آمیخته به تمسخر) نکنه اون بابا فامیل شما بوده ؟
مسافر : نه ! فامیل من نبوده اما یکی بوده مثل همین مردم . مثل شما! مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده ؟ یا اون مدیر بانک از اورانوس به ریاست رسیده بوده ؟
راننده : نه آقا جان اونا از ما بهترون اند. من برای یک جفت لاستیک باید 3 روز برم تعاونی اون وقت اون 3000 میلیارد تومن رو میخوره یه آبم روش !
مسافر : خب آقا جان راضی نیستی نخر! لاستیک نخر ...
راننده : (با صدای بلند) چرا نامربوط میگی مرد حسابی؟ مجبورم بخرم ! لاستیک نخرم پس چجوری با ماشین کار کنم ؟
مسافر : وقتی شما که دستت به هیچ جا بند نیست و یه راننده عادی هستی وقتی میبینی بارندگی شده و مسافر مجبوره زود برسه به مقصد میای ماشینی که باید تو خط کار کنه رو دربست میکنی ...
راننده پرید وسط حرف طرف که : آقا راضی نبودی سوار نمیشدی !
مسافر : (با خونسردی) میبینی ؟ من الان دقیقا حال تو رو دارم. وقتی داشتی لاستیک ماشین میخردی. مرد حسابی فکر کردی ما که الان سوار ماشین تو شدیم و 3 برابر کرایه رو داریم میدیم راضی هستیم ؟ ما هم مجبوریم سوار شیم ! وقتی تو به عنوان یه شهروند عادی اینجوری سواستفاده
میکنی از مدیر یه بانک که میلیاردها تومن سرمایه زیر دستشه چه انتظاری داری ؟ اون هم یکی مثل تو در مقیاس بالاتر.
راننده آچمز شده بود و سرش تو فرمون بود ...
مسافر که حالا کاملا دست بالا رو داشت با خونسردی ادامه داد : دزدی دزدیه ... البته منظورم با شما نیستا ولی خداوکیلی چنددرصد از مردم ما اون کاری که بهشون سپرده شده رو خوب انجام میدن که
انتظار دارند یه مدیر بانک کارش رو خوب انجام بده ؟ منتهی وقتی اونا وجدان کاری ندارند کسی بویی نمیبره اما گندکاری یه مدیر بانک رو همه میفهمند. برادر من تو خودت رو اصلاح کن تا اون مدیر بانک جرات همچین خلافی رو نداشته باشه.
راننده که گوشاش تو اون هوای سرد از شدت خجالت حسابی سرخ شده بود گفت : چی بگم والا !
من اولین نفری بودم که تو مسیر باید پیاده میشدم و طبیعتا طبق قرار اجباری با راننده باید 1500 تومن
کرایه میدادم. وقتی خواستم پیاده شم یه اسکناس 2000 تومنی به راننده دادم.
راننده گفت 50 تومنی دارید ؟ با تعجب گفتم بله دارم و دست کردم تو کیفم و
یه سکه 50 تومنی به راننده دادم .
راننده هم یک اسکناس 1000 تومنی و یک اسکناس 500 تومنی بهم برگردوند و گفت : به سلامت !
همونطور که با نگاهم تاکسی رو که تو هوای بارونی مه آلود حرکت میکرد رو دنبال میکردم چترم رو
باز کردم و پولا رو تو کیفم گذاشتم ... آروم شروع کردم به قدم زدن و با خودم فکر میکردم یعنی من هم باید خودم رو اصلاح کنم ... .
همه کنار گود ایستاده ایم و می گوئیم لنگش کن !
آدم زیر باران خیس شود بهتر ز اینه که به یه راننده فرصت طلب باج دهد. همین راننده با این پولها رشد میکند میرود دانشگاه ازاد مدرک میگیرد و اخرش هم میشود وزیر. مگر همین وزیر وزرا فکر میکنید از کجا مدرک گرفته اند؟
ولی کو گوش شنوا
شاید اگه منم رییس بانک بودم اونکارو میکردم کسی چه میدونه؟؟؟
در این آشفته بازار هر کسی به فکر خودشه و به فکر اینکه زودنر پولدار بشه
من توی محل کارم همیشه سعی کرده ام طرف انصاف رو رعایت کنم ولی با توجه به اینکه می بینیم هر جا که می روی و به هر کس مراجعه می کنیم همه سعی در چاپیدن ما را دارند ناگزیریم برای امرار معاش و برای جبران هزینه های اضافه ای که برایمان درست شده علیرغم میل باطنی انصاف را زیر پا بگذاریم
دو هفته قبل همسرم را به دکتر بردم
دکتر سرم تجویز کرد برای تزریق سرم 3500 تومن درمانگاه گرفت
چیزی که شاید به نظر خیلی ساده و معمولی بود
چند روز پیش دوبار به درمانگاه دیگری رفتیم که باز هم سرم دادند اینبار هزینه تزریق سرم که یک آمپول را هم داخل سرم خالی کردند 6700 تومان از من گرفتند هرچه هم اعتراض کردم گوشی بدهکار نبود
مسئول درمانگاه در محل نبود و بهیارهای درمانگاه هم می گفتند به ما اینطور گفتنه اند و به مسئول درمانگاه مربوط است
می خواهم بگویم هر جا که قدم می گذاریم همین است
راستی وقتی قبض برق 16000 تومانی سال گذشته مغازه من الان 95000 تومان شده چه کسی باید جوابگو باشد
مگر دولت به برق مغازه ما یارانه می دهد که باید 6 برابر سال قبل بشود
هزینه 80000 تومان قبض اضافه را کی باید بده
میگن یارانه می دیم یارانه ای که من می گیرم بابت برق و آب و گاز مصرفی خونه هستش
واقعا وقتی دولت اینچنین باعث از بین رفتن انصاف در بین قشر کاسب جامعه می شود چه انتظاری از افراد معمولی داریم؟
ناز قلمت
عالی بود
دقیقا درسته
وجدان تنها محکمه ای است که احتیاج به قاضی ندارد
کاش هر کس فقط با وجدان خودش مواظب خود بود
دگر نه دزدی 500تومنی میشد نه دزدی 3000میلیاردی
این دقیقا کاری است که مردم غرب و شرق که مسلمانم نیستند میکنند ولی ما که ادعای مسلمانی داریم منتظر سوئ استفاده ایم هر کسی به اندازه توان خودش میخواهد دزدی کند
مثلا مردم بی نظمن
مردم مطالعه نمی کنن
مردم بدقولن
...
قشنگ بود
اين يك واقعيت هست ولي اين مقايسه باعث از بين رفتن قبح و زشتي اختلاس 3000000000000 ميلياردي مي شه (حال نداشتم صفر هاش رو دقيق بزارم )
درسته كه آدما بايد خودشون رو اصلاح كنن ولي آدما بايد نسبت به اموال عمومي هم حساس باشن و اين حق رو بگيرن
كي و كجاي دين و عرف گفته همه مردم بايد خودشون رو اصلاح كنن بعد حق دارن به دزد 3000000000000 اعتراض كنن
آقاي راننده تاكسي خودت رو اصلاح كن ولي تو درست ميگي
عصر ايران نشون بده
بایداز خودمون شروع کنیم .
پ ن پ ... بنده می شینم رو چارپایه لنگ و قیچی بیار منو اصلاح کن!!!
5-راننده تاکسی از بیت المال حقوق چند ده میلیونی نمیگیره که به مثلا به کشور کمک کند .اخرش آش رو با جاش نوش جان کنه . مثل این میمونه که راننده تاکسی شما رو که سوار کرد از جیبتون هم دزدی کنه .
لطفا سانسور نکنید.
1- راننده تاکسی ادعای خدمت گذاری نکرده به ملت نمیکند .
2-راننده تاکسی را به عنوان امین مردم کسی انتخواب نکرده.
3- راننده تاکسی از بیت المال که امانت دست اوست دذدی نمیکند.
4- ما مجبور هستیم و سوار میشویم ولی مجبور نیستیم ادم دزذ در راس امور قرار دهیم.از اعتماد ما سوع استفاده میشود
بایک گل بهار نمی شه !
تمام قشر ها ی مردم باید خودشونو اثلاح !! اسلاح!! اصلاه !!!!!!!!!!!!!!!!!! یا اصلاح کنند........
ممنون
رفتار قشر حاکستری رو باید در نحوه ی رفتار حاکمان جامعه بررسی کرد و نه بالعکس ؛
رفتار قشر خاکستری بر اساس 3 فاکتور وراثت-محیط و شخص انجام میشه که که در جوامع ایدئولوژیک نقش محیط نسبت به 2 عامل دیگر کاملا بیشتر و عمیقتر هست...
قرار بود مردم رو برای آبله واکسیناسیون کنند. مردم برای بعضی خرافات نرفتند واکسن بزنند.
تا اینکه یک کودک بر اثر آبله مرد و امیر کبیر گریه میکرد.
گفتند چرا گریه میکنی، مقصر پدرش بود که اعتماد نکرد و واکسن بچه اش رو نزد.
امیرکبیر گفت: "ما مسئول آموزش مردم بودیم و کوتاهی کردیم."
میگن یکی از دلایل تاسیس دارالفنون همون بوده!
فقر اقتصادی، افسردگی، زندگی پر استرس،... قدرت تصمیم گیری و انتخاب صحیح از غلط رو مشکل می کنه. من مردم رو برای چیزی که الان هستیم سرزنش نمیکنم.
معمولا در این مواقع راننده مسافر را با اردنگی و زور از ماشین به پایین می اندازد و تا آخر مسیر برای توجیه کارش برای بقیه مسافرین که زهره ترک شده اند ، به ایراد سخن با همان گوشها و صورت برافروخته می پردازد !
فذکر فان ذکری تنفع المومنین
خاطره یا حکایت زیبایی بود. گذشته از اینکه جامعه ما دچار نوعی خود بینی وحشتناک شده (هرکسی با ابزار خود و بسته به شرایط و نیاز جامعه هر کاری میخواهد می کند و هیچ نظارت جدی بر کار وجود ندارد ) اما یک فرق مابین احاد ملت و ان راننده به نمایندگی از انان و رانت خوران همین تذکر است .
راننده با تذکری از موضع برابر به کار زشت خود پی برده و انرا سریعا اصلاح می کند .
رانت خوار و مختلاس ضمن تاکید برخلاف خود از همه ظرفتیهای قانونی و غیر قانونی خود در راستای برخورد با تذکر دهنده(مطبوعات .افراد . سایتها و غیره ) استفاده نموده و جامعه را درگیر نوعی خود سانسوری همراه با خشم می نمایند