عصرایران ورزشی- عباس خادم الحسینی- حمیدرضا صدر یادداشتی را در حمایت عادل فردوسی پور نوشت. وی در یادداشت خود
اعتراض کوپر به ترجمه غیر قانونی کتاب خود یعنی " فوتبال علیه دشمن" را وارد ندانسته بود.
عادل فردوسی پور کتابی را ترجمه کرد به نام " فوتبال علیه دشمن " نوشته سایمون کوپر که در نمایشگاه کتاب هم بسیار سر و صدا کرد و یکی از پر فروش ترین کتاب های نشر چشمه و کل نمایشگاه بود.
اما چندی پیش سایمون کوپر در یکی از مصاحبه هایش به شدت از ترجمه غیر قانونی کتابش در ایران انتقاد کرد و حتی برای احقاق حق تالیفش می خواست به ایران نیز سفر کند.
ایران جزو کشورهای رعایت کننده کپی رایت نیست و به همین جهت بسیاری از کتابهایی که به زبان فارسی ترجمه شده است بدون رضایت ناشر خارجی یا نویسنده انجام گرفته است. کاری که شاید اگر بخواهیم با مماشات با آن برخورد کنیم( سرمان را زیر برف کنیم؟!) بهانه ای محکم برای کار غیر اخلاقی است که ناشران داخلی انجام می دهند.
پیش از سایمون کوپر نیز جی . ام . کوتسی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2002 به انتشار غیر قانونی رمان هایش در ایران اعتراض کرده بود، اما کسی نسبت به این قضیه واکنشی نشان نداده بود.
نشر افق در اقدامی بسیار خلاقانه و پسندیده با پل استر نویسنده مشهور آمریکایی به توافق رسید و در اقدامی بی سابقه رمان جدید این نویسنده را به طور همزمان با آمریکا در ایران نیز چاپ کرد. کاری که به نظر می رسید فتح البابی برای ناشران مشهوری همچون نشر چشمه باشد، ولی این مهم به سرانجام نرسید. نشر افق ثابت کرد که می شود با نویسندگان و ناشرانشان به توافق رسید به طوری که مترجمان و ناشران داخلی هم بتوانند سود مالی مناسب و مکفی داشته باشند.
انتظار می رفت عادل فردوسی پور که در برنامه نود بر لزوم رعایت اخلاق پافشاری می کند خود نیز پای بند اخلاق باشد و قبل از ترجمه کتاب کوپر رضایت وی را جلب کند، اما فردوسی پور به طرز عجیبی موضعی کاملاً متفاوت در قبال اعتراض کوپر در پیش گرفت. فردوسی پور خود را مسئول مجوز گرفتن ندانست و ناشر را موظف به انجام دادن این اقدام دانست.
چیزی که شاید در وضعیت نرمال پر بیراه نباشد، اما بی شک عادل واقف بوده است که نشر چشمه چنین کاری را در بسیاری از کتاب هایش انجام نداده و حالا نیز انجام نخواهد داد.
اکنون اگر بخواهیم توجیه فردوسی پور را بپذیریم، به هیچ وجه نمی توان نقد حمیدرضا صدر بر اعتراض به سایمون کوپر را هضم کرد.
مگر نه اینکه باید به هر طریقی که شده است حق مولف پرداخت شود؟ مگر نه اینکه این عمل کمترین و پیش پا افتاده ترین کارها برای چاپ یک کتاب خارجی است؟ پس چرا حمیدرضا صدر که خود یک انسان فرهنگی و متعهد است چنین بی منطق دست به قلم برده است.
حمیدرضا صدر در یادداشت خود در حمایت از عادل فردوسی پور می گوید:« سایمون کوپر نمی داند فردوسی پور که چنین زمانی را صرف کرده، می توانست با هر فعالیت دیگری بسیار بیش از این ها کسب کند. او که مهندس است و مدرس و برنامه ساز و مفسر، ولی حتی سایر مترجمان و نویسندگان هم با هر فعالیت دیگری - و این "هر" این جا خیلی معنی دارد سایمون عزیز - چیز بیشتری نصیبشان می شد. او نمی داند نویسندگی و ترجمه کتاب در این مرز و بوم صرفا عشق است و تلاشی برای گشودن افقی نو - مثل کتاب خود کوپر - و معرفی دیدگاه های متفاوت.»
این گفته صدر با توجه به شناختی که از وی داریم بسیار تعجب برانگیز است. او را منطقی تر از این سراغ داشتیم. صدر می گوید فردوسی پور می توانست از راه دیگری درآمد بیشتری نصیبش شود.
از صحبت های صدر این را می توان استنباط کرد که وی محدودیت های چاپ کتاب را هدف گرفته است. اما واقعاً کوپر این مشکلات داخل ایران را می داند و درک می کند؟
شاید بهتر بود که صدر کمی بیشتر هدفش از نوشتن این یادداشت را روشن می کرد. شاید بهتر بود که پیشنهاد می کرد از این پس مترجمان و ناشران ایرانی با نویسندگان خارجی تماس برقرار کنند و همه مشکلات نشر کتاب در ایران را برایشان بگویند. شاید از این طریق بتوان قدمی در راه چاپ قانونی کتاب های خارجی در ایران برداشت.
صدر طوری کوپر را خطاب کرده است که انگار کوپر تقصیرکار است. صدر بر سر نویسنده کتاب منت گذاشته است و او را تحقیر کرده است که کتابش در ایران ترجمه شده است. او در پایان یادداشت خود گفته است:« با سپاسگزاری از لحن سرخوشانه شکواییه کوپر و همین طور از نوشتن کتاب خواندنی اش انتظار چاپ کتاب دیگری که فردوسی پور در دست ترجمه دارد را می کشیم.»
حمیدرضا صدر خودش دستی بر آتش نوشتن دارد و می داند که باید به نوشته یک نویسنده با احترام کامل برخورد شود. از امثال دکتر صدر و فردوسی پور انتظار می رود که حداقل آنان این مسائل اخلاقی را رعایت کنند تا قانون حق مولف که امری ضروری است در بازار نشر ایران نهادینه شود. نه اینکه باز هم همان راه گذشته را برویم بی هیچ تغییری.
شايد در مورد اين موضوع حق با نويسنده محترم مقاله باشد. اما من به عينه ديده ام كه سايت وزين شما هم در مواردي مطالبي را از سايتها و وبلاگهاي ديگر نقل كرده و منبع را درج نكرده است. به قول معروف: رطب خورده منع رطب چون كند
چرا که مترجم با انجام کار جدید کتابی را به زبان دیگر ترجمه کرده که شاید هم زحمت این کار دستکمی از تالیف و نوشتن یک کتاب جدید نباشه.
در تمام کتاب ها هم حق ترجمه را نویسنده یا ناشری برای خودش محفوظ ندانسته.
این یه کار حرفه ایه و در کار حرفه ای هر کی وظیفه ای داره و وظیفه مجوز گرفتن از نویسنده هم کار ناشره عزیز ل نمی دونستی بدون
پس رو هوا حرف نزن
اگر واقعا آدم اخلاق گرایی هستی این را چاپ کن و کمی بیشتر فکر کن.
بدون شرح
گفته هاي آقاي صدر بي شباهت به اظهارات حضرت امام (ره) در خصوص نشر علم نيست و آقاي فردوسي پور هم به آن عمل كرده و در خصوص كپي رايت هم آقايان علما نظرات فقهي مختلفي دارند كه شما نيز يا مجتهديد يا مقلد و اگر هر كدام از اين ها باشيد نبايد نظرتان را تحميل كنيد!