عصر ایران ورزشی، عباس خادم الحسینی - جاودانگی دغدغه ای است که بشریت همیشه در طول تاریخ به دنبالش بوده است. این امر در بین افرادی که با مدیا سر و کار دارند نیز بسیار شایع است.
بازیگران و نویسندگان و کارگردان ها و ورزشکاران و غیره و غیره در بهترین نوع تفکر خود به یک جاودانگی ابدی می اندیشند.
البته جاودانگی انواع مختلف دارد، یک شخص می تواند در نیکونامی جاودانه شود و شخصی دیگر در بدنامی، یکی به مسخره بودن جاودانه می شود و دیگری در هوش و ذکاوت و خلاقیت.
در همین رابطه میلان کوندرا نویسنده بزرگ چک در رمان جاودانگی خود می گوید:" یک انسان دوست دارد جاودان بماند. و گاهی وارد نوعی جاودانگی می شویم که می توان آن را مسخره نامید، تیکو براهه منجم دانمارکی 1546-1601 م . بود و منجم بزرگی هم بوده، اما آنچه از او بخاطر داریم این است که در جریان یک مهمانی شام در دربار امپراطور خجالت کشید که به مستراح برود و در نتیجه مثانه اش ترکید و همچون شهید شرم و شاش به جمع جاودانان مسخره پیوست."
در دنیای ورزش نیز این بحث بسیار داغ و جدی دنبال می شود. حال اینکه همگی می دانیم فردریک لیونبرگ(بازیکن سالهای دور آرسنال) بازیکن خوبی بود، اما همگی وی را با موهای آشفته و منحصر به فردش به خاطر دارند. به عبارتی دیگر می توان گفت که لیونبرگ سوئدی با موهایش جاودانه شده است.
یا مثلاً مایک تایسون قهرمان بوکس حرفهای سنگینوزن جهان، یکی از بهترین مشت زنان جهان بود، ولی اکنون وی را با جنجال هایش و جرم تجاوز جنسی که باعث شد ۶ سال به حبس محکوم شود به خاطر می آوریم. آری، تایسون با جنجال هایش جاودانه شده است. یعنی او ابتدا یک شخص جنجالی است و سپس یک ورزشکار موفق.
بن جانسون با دوپینگ خود تمام زندگی ورزشی اش را تحت تاثیر قرار داد و با خاطره دوپینگش جاودانه شد. جسی اوونس دو میدانی کار مشهور با شکست دادن ورزشکار آلمانی در مقابل هیتلر عملیات جاودانه شدنش را کامل کرد. آرمسترانگ دوچرخه سوار مشهور جهان بیشتر به خاطر مقاومت مثال زدنی اش در مقابل سرطان جاودانه شده است و... . از این دست مثال ها در دنیای ورزش به وفور یافت می شود.
اما چیزی که ذهن آدم را به خود درگیر می کند این نکته است که ورزشکاران امروز دنیا در آینده چگونه جاودانه خواهند شد؟
مثلاً خوزه مورینیو، لیونل مسی، کریستیانو رونالدو و پپ گواردیولا که امروز در سطح اول فوتبال دنیا تمام اخبار را به خود اختصاص داده اند چگونه جاودانه خواهند شد؟ نسل بعدی از آنها با چه عناوینی یاد خواهد کرد؟ آیا آنها را فقط به واسطه مهارت های ورزشی شان به یاد خواهند آورد؟
امروز به عنوان مثال مورینیو را نماد غرور می نامند، اما قهرمانی هایی که هر ساله با تیم های مختلف به دست می آورد نیز در مطبوعات و رسانه های بی شمار بازتاب پیدا می کند، ولی شاید در آینده کمتر کسی تک تک قهرمانی های وی را با جزئیات به خاطر بیاورد، اما پر غرور بودن وی همیشه چیزی خواهد بود که در ابتدای هر بحث درباره مورینیو به زبان خواهد آمد.
چه بسیار بازیکنان و ورزشکارانی که در عالم ورزش مدت ها حضور داشته اند و حتی یادی از آنها در میان نیست، این غمی است که با کهولت سن در دل آن ورزشکاران خواهد نشست: "چرا نامی از ما نیست؟"
این سوال همان ندای جاودانه بودن است. در ذهن آیندگان ماندن است، فارغ از نیکنامی و بدنامی. حال دارم به این می اندیشم که نام هایی که در زمان حال در دهان ها می چرخند در آینده به چه سرنوشتی دچار خواهند شد؟ فراموشی یا جاودانگی؟