قانون: «مدعیان دبیرکلی حزب بیشتر به دنبال قدرت طلبی هستند تا کار و تلاش»؛ این سخنان علیرضا محجوب دبیرکل تشکیلات خانه کارگر است که 22 سال این سمت را برعهدهدار دارد. او که خود معتقد به گردش قدرت در تشکیلات سیاسی و صنفی است اما تشکیلات متبوع خود را تافتهای جدا بافته دانسته و میگوید: «کارگران دوست ندارند با چهرههای متفاوت روبرو شوند.»
به گزارش قانون، اگرچه خانه کارگر –اگر کسی در جریان فعالیتهایاین تشکل نباشد- مجموعهای صنفی مینماید اما به غایت فعالیت سیاسی میکند، فعالیتی که اهالی سیاست آن را در طبقه فعالیتهای سیاسی اصلاحطلبان میگنجانند امری که خود محجوب آن را رد میکند و تشکل متبوعش را «مستقل» میخواند.
دربارهی تاریخچه خانه کارگر و فعالیتهای آن خبرنگار سایت قانون گفتگویی را با علیرضا محجوب دبیرکل این تشکل انجام داده که در پی میآید:
آقای محجوب، درباره تشکیلات خانه کارگر و نحوه تشکیل آن توضیح دهید.
خانه کارگر، تشکیلاتی قدیمی است که تاسیس آن به اواخر دهه 30 و بعد از نوشتن قانون کار در سال 1337 و تصویب آن باز میگردد. در این قانون ضرورت راهاندازی تشکلی به عنوان کنفدراسیون کارگری که از اتحاد سندیکاهای هم رشته ایجاد میشد، پیشبینی شده بود اما چون سازوکار آن در ایران فراهم نبود عدهای از سندیکاها گردهم جمع شدند و خانه کارگر را تاسیس کردند.
برخی از احزاب وقت نسبت به این تشکیلات توجه کرده به طوری که بین سالهای 44 تا 46 حزب نوین ایران که برای هویدا و دوستانش در دولت بود بر روی این تشکیلات خیمه زده و توانستند در سال 46 این تشکیلات را به سازمان کارگران حزب نوین ایران تبدیل کنند.
از سال 1354 که حزب رستاخیز فعالیت خود را آغاز کرد تشکیلات خانه کارگر به عنوان سازمان کارگری حزب رستاخیز فعالیت خود را ادامه داد تا جایی که مردم، دفتر این تشکل را پیش از انقلاب اسلامی به عنوان یکی از دفاتر حزب رستاخیز بستند؛ البته برخی از کسانی که در اینجا بودند گفتهاند که با توجه به اوضاع و شرایط وقت مجموعه را تعطیل و کلید آن را به وزارت کار تحویل دادند.
با پیروزی انقلاب اسلامی و در دولت موقت مرحوم بازرگان، کلید دفتر این تشکیلات در زمانی که مرحوم فروهر وزیر کار بود به گروههای چپ و کمونیستی داده شد اما ما به دلیل اینکه هر اتاق این تشکیلات به احزاب و گروههای چپ واگذار شده بود، مخالفت کردیم.
زمانی که با آنها وارد گفتوگو شدیم پیشنهاد برگزاری انتخابات کارگری را ارائه کردیم تا هر کس که رای بیشتری کسب کرد در اینجا باقی بماند یا اگر تعداد تشکلات مورد قبول است تعداد آنها را بشماریم.
این مذاکرات چندین ماهه که بعضا با مداخلهی معاون آقای فروهر برگزار شد، منتج به نتیجه نبود چرا که جریان چپ کمونیستی تمامیتخواه بوده و از سوی دیگر نیز تن به انتخابات نمیداد.
درگیری شما با احزاب چپ تا چه زمانی ادامه داشت و در آخر سر به کجا انجامید؟
این وضعیت تا حدود پنج ماه ادامه داشت تا اینکه شوراهای اسلامیکار که در پیروزی انقلاب هم نقش داشتند توانستند اداره این تشکیلات را در دست بگیرند. از سوی دیگر بنده و برخی دوستان که در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودیم کمکهای لازم را انجام دادیم اما حمایت شخص شهید بهشتی نقش اساسی در پیشبرد جریان کارگری داشت.
در آن زمان بنده، حسین کمالی و علی ربیعی به اتفاق جمع کثیری که نمایندگی شوراهای کار استانها را برعهده داشتند، به عنوان هستهی اولیه، تشکیلات خانه کارگر را راهاندازی کردیم و در حقیقت از طریق کنگرههایی که برگزار شد کنترل و هدایتاین تشکل را به انجام رساندند.
بعد از انحلال حزب جمهوری وارد تشکیلات خانه کارگر شدید؟
خیر از همان اویل سال 58 وارد این تشکیلات شدم. اولین تجمع ما 20 اسفند 57 مقابل ساختمان تشکیلات خانه کارگر برگزار و درخواست تخلیهی ساختمان توسط گروههای چپ را مطرح کردیم.
در ابتدا آنها را برای تخلیه یا تن دادن به چارچوب قابل قبول تشویق کردیم که به ما قول دادند ظرف یک هفته ساختمان تشکیلات را خالی کنند، بعد از یک هفته که آنجا رفتیم، افرادی که آنجا بودند گفتند آنهایی که به شما قول دادهاند بیخود کردهاند.
در 10 اردیبهشت تجمع کارگری گستردهای برگزار و با مذاکرات صورت گرفته آنها مجددا قول دادند که متاسفانه روی حرف خود نایستادند.
در خرداد ماه نیز جمعی از کارگران بعد از نماز جمعه به سمت خانه کارگر حرکت کرده و توانستند ساختمان را در اختیار بگیرند و علت انتخاب روز جمعه هم به این خاطر بود که کسی در دفتر نباشد تا برخوردی صورت گیرد، اما آنها مدعی هستند که با آنان برخورد شده است.
بعد از آنکه ساختمان در دست ما بود آنها خواستههای نامعقولی از قبیل تخلیهی ساختمان را مطرح کردند که ما به آنها پاسخ دادیم هرکس بتواند اثبات کند که تشکل کارگری است جایش اینجا است و میتواند در این مکان حضور داشته باشد. آنها در آن زمان دانشجو بوده و از این مکان به عنوان یک پایگاه استفاده میکردند.
وقتی پیشنهاد برگزاری انتخابات را مطرح کردیم آنها گفتند این انتخابات امپریالیستی بوده و انتخابات دمکراتیک نیست. گفتیم انتخابات دمکراتیک یعنی چه؟ گفتند یعنی در انتخابات کارگری دانشجویان هم شرکت کنند چون انتخابات است!
ما به آنها میگفتیم شما اثبات کنید که کارگر هستید، ما در زیر مجموعه شما کار میکنیم که در پاسخ دانشجویان را به عنوان کارگران فکری معرفی میکردند!
آقای محجوب شما از چه سالی به عنوان دبیرکل تشکیلات خانه کارگر مشغول به فعالیت هستید؟
از سال 69 به بعد.
اعضای شورای مرکزی از چه تعداد نفر تشکیل و چگونه انتخاب میشوند؟
اعضای شورای مرکزی توسط کنگره که هر چهار سال یکبار برگزار میشود، انتخاب و آخرین کنگره نیز در سال 88 برگزار شد. در حال حاضر تعداد اعضای شورای مرکزی سه نفر هستند که شامل حسین کمالی، علی ربیعی و بنده است که این شورا همان موسسان اولیه تشکیلات خانه کارگر را تشکیل میدهند.
آیا اعضای شورای مرکزی تشکیلات خانه کارگر با رایگیری انتخاب میشوند؟
بله.
در این مدت شخص دیگری نخواسته عضو شورای مرکزی شود؟
چرا اما رای نیاورده است.
آیا تنها خود شما دبیرکل این تشکیلات بودهاید؟
خیر از سال 58 تا 68 آقای کمالی دبیرکل تشکیلات بودند و از سال 68 تاکنون بنده این مسئولیت را برعهده دارم.
آیا آقای ربیعی تمایلی به دبیرکل شدن ندارد؟
خیر به دلیل اینکه بعد از انقلاب اسلامی مسیر کاری ایشان به خاطر مسئولیتها بگونهای شد که از مسائل حوزه کارگری فاصله گرفتند.
با توجه به اینکه ایشان از مسائل کارگری فاصله گرفتهاند، به چه دلیل آقای ربیعی همچنان عضو شورای مرکزی هستند؟
در حدود 16 سال پیش تصمیم گرفته شد موسسان تشکیلات خانه کارگر به صورت نمادین عضو شورای مرکزی باقی بمانند و عملا کنگره، کار سابق شورای مرکزی را انجام میدهد و از این حیث شورای مرکزی اهمیت سابق خود را از دست داده و تنها به صورت سمبلیک باقی مانده است.
در حال حاضر کمیتههای کنگره که حداقل سالانه یکبار تشکیل جلسه میدهد جای تصمیمگیریهای مهم در شورای مرکزی را گرفته است.
آیا تشکیلات شما به جوانگرایی علاقه دارد؟
تشکیلات ما کوشش فراوانی در این زمینه انجام داده اما نتیجه لازم را کسب نکردهایم.
اصولا تلاش ما این بوده که تصمیمات توزیع شود. دوستان شورای مرکزی چون سن آنها از من بیشتر است در آستانه بازنشستگی بوده و یا بازنشسته هستند و نمیتوان مصداق کارگری را در آنها تعریف کرد، هرچند که بازنشستگان عضو تشکیلات ما هستند اما این وضعیت مرسوم نیست و از اینرو ما به دنبال جایگزینی بودهایم.
در حال حاضر شما 22 سال مدیریت تشکیلات خانه کارگر را برعهده دارید، به نظر خودتان بهتر نیست که در مدیریت این تشکل تغییراتی رخ دهد؟
باورم این است که در تشکیلات صنفی و سیاسی برخلاف امور آموزشی و اقتصادی باید مرتب گردش صورت گیرد و در تشکیلات خودمان نیز اصرار به تغییر و تحول داریم اما دوستان تعارف میکنند و به میدان نمیآیند و الا از 10 سال پیش اصرار به جابجایی داشتیم و این تازگی ندارد.
اینگونه هم نبوده که برخی بیایند و بگویند که من در صف ایستادهام اما راهم ندادهاند، برعکس تمام کار ما این است که عدهای را در صف گذاشته و بگوییم دیگر نوبت شما است. این امر مستلزم پذیرش بقیه و خود افراد هم است. اگر کسانی هم مدعی بودند، بیشتر متهم به قدرتطلبی هستند تا کار و تلاش و هیچ وقت هم متاسفانه یا خوشبختانه مدعی جدی نبوده که بگوید میخواهم دبیرکل شوم.
اما بافت تشکیلات خانه کارگر با سایر تشکلات و گروههای سیاسی تفاوت دارد و اینگونه نیست که افراد تنها با سمت شناخته شوند و یا به دلیل اینکه فرد دبیرکل است سایرین به او احترام بگذارند یا از او نظرخواهی کنند. از اینرو به تغییرات پی در پی خوشبین نیستم چرا که مسئولان مربوطه باید کمک و عضو جمع کنند که لازمه آن ثابت بودن افراد است و اصلا کارگران دوست ندارند که با چهرههای متفاوت روبرو شوند.
رویکرد ما این است که حق با جوانترها بوده و باید به آنها میدان داد منتهی ما تنها توانستهایم که 40 درصد نیروهایمان را بازسازی کنیم، اگر این میزان به 80 درصد برسد مناسب است که تشکیلات تحویل کسانی داده شود که بافت منسجمی پیدا کردهاند.
دو دوره است که به دوستان میگویم مرا کنار گذاشته و فرد دیگری را برای مجلس بیاورید. به جز دور اول و دوم که شخصا کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی شده و رای آوردم، به دوستان گفتهام که این خط ایجاد شده و شما فرد، جای آن بگذارید، اما این فرد باید پای کار بایستد؛ تنها به کاندیدا که رای نمیدهند، فرد باید ماهها و سالها قبل از انتخابات در محیطهای کارگری حاضر و خود را بشناساند، با تک تک آنها روبرو و حرفهای آنها را بشنود، ضمن اینکه ممکن است گاهی مواقع فحش هم بشنود.
از آن دست کارگرانی که تنها در هنگام انتخابات پیدا میشوند کم نیستند و ما نیز همواره از کارگرانی که کاندید شدهاند حمایت کردهایم ولی اینها رایآور نیستند.
به عنوان آخرین سوال بفرمایید که تشکیلات شما اصلاحطلب است یا اصولگرا؟
هرگاه که نوبت اصلاحطلبان باشد ما را اصولگرا میدانند و هرگاه نوبت اصولگرایان باشد ما را اصلاحطلب میخوانند. البته طبیعی است که ما هیچگاه به طرف ضعیف لگد نزده و نمیگوییم با آنها نیستیم. شاید در برخی از انتخاباتها به ائتلاف رسیده باشیم اما در بیشتر انتخاباتها از کاندیداهای خود حمایت کردهایم.