سعوديها كه به شدت در ماههاي اخير از جانب قيامهاي عربي دچار غافلگيري شده و از سقوط متحديني چون حسني مبارك سرخورده شدهاند چند راهبرد را در پيش گرفته اند؛ بازي چند جانبه با جنبشهاي منطقهاي، يارگيريهاي جديد و گسترش شوراي همكاري خليج فارس، منحرف كردن جنبشهاي بحرين و يمن از مرزهاي شان به سمت سوريه، سرخوردگي و بياعتمادي به آمريكا، افزايش فشار بر ايران و در نهايت بازگشت مجدد به برخي از نخبگان زاويه گرفته با پادشاه رياض و بهرهبرداري از توانايي شان در مديريت بحرانهاي منطقه اي.
در اين زمينه يكي از نشريههاي غربي چندي پيش خبر داد كه رياض براي پيشبرد سياستهايش در منطقه در دوره جديد مجددا بندر بن سلطان كه مدتي مغضوب شده بود را بر صدر نشانده است. با توجه به سوابق بندر در خصومت با ايران بازگشت او بهويژه در روابط ميان ايران و عربستان بسيار مهم است.
اختلافات دو بازيگر اصلي منطقه خليج فارس يعني ايران و عربستان، به مولفههاي سياسي، ايدئولوژيك و ژئوپلتيك باز ميگردد. البته اين مولفه در سايه انقلاب اسلامي ايران تشديد شد و اين دو بازيگر بيش از پيش فعاليتهاي يكديگر را رصد كردند. خاصه آنكه اختلافات شديد مذهبي ميان ايران و عربستان سبب شد كه شكافهاي جدي تري در مسير روابط دو كشور ايجاد شود.در اين ميان برخي از سياستمداران بوده و هستند كه اين شكافها را تعميق كردند.
به هر حال با تلاشهاي صورت گرفته در عرصه سياست خارجي، دو كشور ايران و عربستان در سالهاي نه چندان دور به اشتراكاتي رسيدند اما اين همسويي و اشتراكات ديري نپاييد و باز هم اين روند واگرايي و افتراق بود كه بر فضاي روابط دو كشور به ويژه در چند سال اخير حاكم گشت. يكي از سياستمداراني كه همواره كوشيده تا روابط ايران و عربستان را در فضاي تنش آلود دنبال كند «بندر بن سلطان» فرزند وليعهد عربستان كه هماكنون در آمريكا بستري است و اخبار ضد و نقيضي از حال و روزش مخابره ميشود.
تلاشهاي بيوقفه وي كه در زمره بازها يا افراطيون و نه جناح ليبرال رياض قرار ميگيرد در راه ايران ستيزي و ايران هراسي چهرهاي معروف از بندر در اين زمينه ساخته است. خاصه آنكه وي آنگونه كه مارتين ايندايك روايت ميكند با مقامات كاخ سفيد در دوران نو محافظه كاران ارتباطاتي فراتر از حد معمول داشته است و در زمان حملات 11 سپتامبر يعني اوج روابط تنش آلود ميان آمريكا و عربستان نيز سفير سعوديها در واشنگتن بود.
ادعاهاي شاهزاده ايران ستيزبندر بن سلطان هم يكي از سه هزار شاهزادهاي است كه در خاندان آل سعود بهدنيا آمده است. بندر فرزند وليعهدي است كه در روزهاي اخير حياتش در هالهاي از ابهام فرو رفته است. وي در مارس 1949 در طايف متولد شد، در دانشكده نيروي هوايي سلطنتي كرانول تحصيل كرد و از طريق همين تحصيلات، هفت سال فرماندهي نيروي هوايي سلطنتي عربستان سعودي را بر عهده گرفت.
گفته ميشود كه وي از طريق اعمال نفوذ در كنگره آمريكا در سال 1987 آنها را ترغيب ميكند تا فروش جنگندههاي اف- 15 به عربستان سعودي به تصويب برسد اما فصل نوين زندگي اين شاهزاده در سال 1983 آغاز ميشود زماني كه وي بهعنوان سفير عربستان در آمريكا منصوب شد و به مدت 22 سال اين سمت را در دست داشت.
در دوران اين سفارت، وي با 4 رئيسجمهور آمريكايي، چندين وزير امور خارجه اين كشور و مشاور امنيت ملي آمريكا، چند كنگره آمريكا و صدها سياستمدار ديگر آمريكايي به ويژه جمهوريخواهان آن هم از نوع نفتياش رابطه برقرار كرده است. اگرچه اوج دوران فعاليت بندر بن سلطان و نزديكياش به آمريكا به سالهايي بر ميگردد كه كاخ سفيد تحت سيطره نو محافظه كاران قرار ميگيرد اما يكي دو سال از همين دوران سختترين دوره روابط ميان واشنگتن و رياض است. سالهايي كه در آن ملك عبدالله آمريكا را به اشغالگري در عراق متهم كرد و بوش در اوايل دوره پس از 11 سپتامبر به دنبال توهم دموكراتيزاسيون در منطقه بود.
دشمني با ايران، تلاش براي محدودسازي ايران و شيعيان در منطقه، و همچنين پيش بردن ناآراميها در عراق از طريق حمايت از نيروهاي القاعده و نيز مهار سوريه از جمله برنامههايي است كه شاهزاده سعودي در اين دوران پيش ميبرد اما همين ارتباطات نزديك بود كه به تعبير مارتين ايندايك موجبات دوري رياض و واشنگتن را نيز در دورههايي فراهم آورد.
سفير اسبق آمريكا در اسرائيل در مقالهاي در آوريل 2007 به نام؛«پايان ماه عسل بوش و سعودي ها» در اين خصوص مينويسد كه واگراييها ميان بندر و ملك عبدالله در خصوص مسائلي چون فلسطين و اسرائيل دولت بوش را گيج كرده بود؛«درحالي كه بوش و دوستانش به سخنان بندر گوش ميدانند ملك عبدالله پذيراي سران فلسطيني در مكه بود و قصد نزديكي به اسرائيل را نداشت.»
مارتينايندايك در همان مقاله مينويسد كه پروژه اصلي بندر مهار ايران شيعي از طريق ايجاد ائتلاف ميان اعراب سني و اسرائيل بود درحالي كه ملك عبدالله با اين ايده سر آشتي نداشت و از دوري از اسرائيل استقبال ميكرد. روايت متفاوت ايندايك در سال 2007 اگرچه خطاب به تصميم سازان واشنگتن نوشته شده است ولي در درون خود درون مايههايي قوي از جدال قدرتي نامحسوس در ميان شاهزادگان سعودي دارد.
اما در ماههاي اخير كه روابط تهران- رياض به خاطر لشكركشي سعوديها به بحرين در اوج تنش قرار داشته است بندر بن سلطان در يكي از ديدارهاي خود مدعي شده : «از تحركات ايران به ستوه آمدهايم. فهميدهايم كه نميتوانيم با آنها كار كنيم. آنها ميخواهند منطقه را به تنهايي تصاحب كنند و كاري هم به ما ندارند. عزمشان را جزم كردهاند كه در تمامي پروندههاي منطقه تنها سياستهاي خود را پيش ببرند. ما هم تصميم داريم عليه آنها وارد عمل شويم.»
وي در ادامه سخنان گستاخانه خود ميافزايد: «تمام تلاش خود را به كار ميگيريم كه شاخ ايران را بشكنيم. ديگر اجازه نميدهيم بيشتر از اين در منطقه نفوذ كنند....از امروز به بعد ديگر راه تعامل با ايران را پيش نخواهيم گرفت. آمريكا را هم تحريك خواهيم كرد كه عليه ايران بيشتر از اينها وارد عمل شود.»
همچنين درباره گسترش شوراي همكاري خليج فارس و عضويت اردن و مراكش در آن نيز وي به مقامهاي تركيه گفته است كه به يك هدف مشخص شوراي همكاري را گسترش داديم؛ رويارويي با ايران. ديگر نميخواهيم ايران بيش از اين در منطقه نفوذ و مزاحمت ايجاد كند!
بندر نفتيبندر در زمينههاي اقتصادي هم فعال بوده و هست. وي در پيشبرد مذاكرات قرارداد تسليحاتي يمامه انگليس با عربستان سعودي در سال 1985 كمك بسياري كرد. طى اين قرارداد عربستان تعدادى هواپيماى «تورنادو» از شركت «بي.آي.اي.سيستم» خريدارى كرد.
گفته ميشود شركت هوافضاي بي. اي. ايي انگليس پس از آنكه قرارداد يكماهه به امضا رسيد، مبلغ 2 ميليارد دلار به حساب سفارت عربستان سعودي در واشنگتن واريز كرد و بندر مبالغ واريزي انگليس را براي استفادههاي شخصي بهكار برده است.
در اين زمينه يك قاضي فدرال آمريكا حكم مصادره بخشي از اموال بندر را صادر كرد. بندر همچنين ارتباط تنگاتنگى با خانواده بوش دارد كه از زمان رياست بوش پدر تداوم يافته است تا جايي كه اطرافيان «بندر بن سلطان» وي را «بندر بوش» صدا مىزنند.
ميزان نزديكي بندر با اعضاي كاخ سفيد تا حدي بوده كه به گفته برخي رسانهها وي در دوران سفارت خود، به كاخ سفيد راه پيدا كرد و گفته ميشود كه وي اولين سفير سعودي در آمريكاست كه از جزئيات امنيتي وزارت امور خارجه آمريكا مطلع بوده است.
در كتاب «طرح حمله» نوشته باب وودوارد، نويسنده نزديك به اردوگاه نومحافظه كاران، ذكر شده است كه بندر توسط دولت بوش از تصميم حمله آمريكا به عراق مطلع شده بوده است. در اين كتاب همچنين آمده است كه بندر از قرارداد كاهش قيمت نفت در آستانه انتخابات سال 2004 رياستجمهوري آمريكا مطلع بوده است و بوش را بهطور آشكار مورد تاييد قرار داده است.
باب وودوارد در اين زمينه مىنويسد: حكومت عربستان مىتواند هنگام هجوم آمريكا به عراق توليد نفت را افزايش دهد تا بهاى نفت از قيمت توافق شده بالاتر نرود. بندر آن زمان در رابطه با قيمت نفت خواستار ديدار خصوصى با بوش شد و رئيسجمهور ايالات متحده نيز موافقت خود با اين ديدار را اعلام كرد.
از ترك سفارت تا تلاش پنهاني براي كسب قدرتبندر در 26 ژوئن سال 2005، به دلايل شخصي از سمت سفيري عربستان در آمريكا استعفا دادو رئيس شوراي امنيت ملي شد. بازگشت بندر به عربستان سعودي درست چند هفته قبل از مرگ ملك فهد، پنجمين پادشاه عربستان شايعاتي را دامن زد كه وي قصد دارد در عربستان اقداماتي را براي كسب قدرت و هموارسازي قدرت براي پدرش صورت دهد. شايد هم به همين دليل بود كه برخي از تحت كنترل قرار گرفتن وي سخن به ميان آوردند.
سعدالفقيه، رئيس جنبش اسلامي اصلاح با اشاره به ناپديد شدن بندر، تاكيد كرد كه شاهزاده بندر بن سلطان به علت تحريك كودتا عليه پادشاه عربستان در بازداشت خانگي بهسر ميبرد. اينديپندنت در همين زمينه نوشت: با توجه به وضعيت جسماني بد شاهزاده سلطان بن عبدالعزيز كه پدر شاهزاده بندر است، ناپديد شدن وي نگرانيهاي بسياري را بهوجود آورده است، بهويژه اينكه او پس از تعيين شدن شاهزاده نايف بن عبدالعزيز وزير كشور عربستان سعودي بهعنوان جانشين بعدي براي پست وليعهدي ناپديد شد.
وي در سال 2005 توسط «عبدالله بن عبدالعزيز» ششمين پادشاه عربستان بهعنوان دبيركل شوراي امنيت ملي عربستان منصوب شد. گزارشاني از دست داشتن وي در مسلحسازي گروههاي القاعده، به ويژه القاعده لبنان يعني گروه سلفي فتح الاسلام و همچنين مسلحسازي گروههاي سلفي در سوريه در هفتههاي اخير از رسانهها منتشر شده كه همگي نشان ميدهد كه وي شاهزادهاي فعال در جهت مقابله با شيعيان بوده است.
اگر در دوره پيش از بهار عربي پادشاه عربستان از ايده بندر در نزديكي به اسرائيل براي مهار ايران آنگونه كه ايندايك روايت ميكند رويگردان بوده اما حوادث جديد و افزايش شكافها ميان تهران و رياض در كنار از دست دادن متحديني چون حسني مبارك شايد ملك عبدالله بيمار را به اين نتيجه رسانده باشد كه بايد اين بار به حرفهاي بندر گوش كند.
منبع: تهران امروز