رئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز گفت: تفاوت دو سبك زندگي در جامعه ديني و جامعه ليبرالي مثل تفاوت دو ويندوز ايكس پي و ويستاست؛ در ويندوز ويستا همه حوزهها بسته مي باشد، ولي در ويندوز ايكسپي همه حوزهها باز است و آن حوزهاي را كه ميخواهيم مي بنديم.
به گزارش خبرنگار انديشه «خبرگزاري دانشجو»، حسن عباسي در جلسه دويست و هفتاد و هشتم از سلسله كلاسهاي «طرحريزي استراتژيك كلبه كرامت» گفت: در جلسات گذشته كليات جامعهسازي در يك قرن گذشته آمريكا را با استفاده از مستند آدام كورتيس به نام «قرن خود» بررسي كرديم.
روشنفكري سكولار در ايران، «خرد جمعي» را در مقابل نظريه ولايت فقيه مطرح كردوي گفت: زيگموند فرويد معتقد بود انسان حيوان درندهاي است كه توسط بخش ناخودآگاهش اداره ميشود؛ برنايز، خواهر زاده فرويد معتقد بود تودهها احمق و غير قابل اعتمادند و بايد به ذائقهشان خط داد و آنها را اداره كرد.
رئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز ادامه داد: برنايز معتقد است بايد مردم را با سازوكارهايي در قالب دموكراسي چنان هدايت كرد كه تصور كنند خود انتخاب كردهاند، درحالي كه واقعيت اين است كه هدايت شدهاند؛ يعني مي توان دموكراسي تودهاي را دروغ جهت دار و خاص ناميد.
عباسي با اشاره به اينكه فرويد اساسا به فطرت قائل نيست، گفت: فرويد نهايتا فطرت را طبيعت مينامد، ولي در ديدگاه قرآني، سرشت و طبيعت برابر فطرت نيست.
وي گفت: 10سال پيش جريان روشنفكري سكولار در ايران، «خرد جمعي» را در مقابل نظريه ولايت فقيه مطرح كرد؛ در واقع طرفداران اين جريان عقلانيت جمعي را در مقابل اينكه در دين يك نفر (پيامبر، امام، ولي فقيه) براي مردم فكر كند، طرح كردند.
نسبت دادن دموكراسي به زمان يونان باستان، تبليغات دروغ و سياست غرب استرئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز گفت: اينكه ميگويند دموكراسي از زمان يونانيان بوده، تبليغات دروغ و سياست غرب است؛ از 1960به اين سو سياهپوستان در جامعه آمريكايي حق راي يافتند و زنان به حقوق خود رسيدند؛ حق راي به اين شكلي كه ميشناسيم به كمتر از نيم قرن ميرسد و در يونان باستان شكل خاص ديگري داشته است.
عباسي گفت: فرويد به جاي اينكه يك شخصيت روانشناس باشد، سياسي است. او معتقد بود انساني كه بايد راي دهد، دو شق دارد؛ خودآگاه و ناخودآگاه و انسان را شق غيرعقلانيش مديريت ميكند، بنابراين بايد روي اين شق كار كرد.
وي بيان كرد: در نگاه فرويد، انسان داراي حس خوشحالي، ناراحتي، عشق و نفرت است، در نتيجه دستگاه روابط عمومي را به وجود آوردند تا ببينند كجا تمايلات و هوا و هوس انسان بيشتر است و روي آن كار كنند، در حالي كه در ديدگاه اسلامي، فرح و حزن مربوط به حوزه صدر، و حب و بغض مربوط به شغاف است.
در غرب مثل تبليغات پفك، رئيس جمهور را هم تبليغ ميكنندرئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز گفت: تبليغات صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران دقيقا كپي تبليغات ماهوارهاي است و بدترين آن استفاده از كلمات مغلق و بيخود و بيمعني با استعاره هاي خاص در تبليغ چيتوز است؛ به اين طريق بر روي تمايلات كودك دست ميگذارند نه روي عقلش.
عباسي گفت: از دوره ريگان در آمريكا و توني بلر در انگليس به بعد، مشاوران گفتند سياست نوعي تجارت است و مثل تبليغات پفك، رئيس جمهور را هم تبليغ ميكنند؛ اينجا دموكراسي معناي خرد جمعي ندارد، بلكه مفهوم تمنيات و هوا و هوس جمعي دارد، بنابراين نظر روشنفكري ايران هم در مورد خرد جمعي براساس نظر برنايز رد ميشود.
وي ادامه داد: نظريه فرويد توسط برنايز مبناي سياست عمومي آمريكا قرار گرفت؛ فرويد اساسا انسان را اصلاحناپذير ميدانست، به همين دليل معتقد نبود كه ميتوان از ناخودآگاه انسان (صدر و شغاف) به حوزه خودآگاه (قلب و فؤاد) رسيد.
رئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز گفت: غرب به دو جناح تقسيم ميشود، جناح راست كه معتقد به تفكر اينديويژواليستي-ليبراليستي هستند و جناح چپ كه تفكر ماترياليستي-سوسياليستي دارند؛ قائلان به تفكر اينديويژواليستي معتقدند فرد آزاد است هر كاري بخواهد انجام دهد؛ چپيها نيز معتقدند كه فرد را با استفاده از تبليغات تحت تاثير قرار ميدهند.
عوام جامعه تا زماني كه مصرف كنندهاند حق راي داردعباسي در ادامه افزود: در دوره ليبراليزم، انسان حيوان خودشكوفا و قابل كنترل در نظر گرفته ميشود كه بايد براي او «سبك زندگي» تعريف كرد و بايد به گونهاي به تمنياتش دامن زد كه مانع آزادي ديگران نشود؛ يعني آزادي نسبي است؛ در اين عصر، لسفر يعني «بگذار هر چه ميخواهد انجام دهد»، مطرح شد.
وي گفت: در اين دوره، عوام جامعه اهميت رأيشان را نميدانند؛ Demo-cracy مطرح نيست، بلكه Consumer-cracy و Porno- cracy مطرح است يعني تا زماني كه مصرف كننده است، حق راي دارد.
رئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز ادامه داد: عدهاي ميگويند آمريكا دموكراسي را به آلمان برده است، در حالي كه قبل از جنگ جهاني دوم كانت، هگل و نيچه و در جنگ جهاني دوم هايدگر در آلمان روي دموكراسي كار ميكردند.
در تفكر ليبرالي افراد را در قالب قرار ميدهندعباسي گفت: سبك زندگي در تفكر ليبرالي يعني به هر فرد چه سواد دارد يا ندارد چگونه اجازه دهيم با خواهشهاي نفسانيش سر كند، سعي ميكنند افراد را در قالب قرار دهند و از هرز روي افراد جلوگيري كنند.
وي گفت: روند نئواينديويژواليزاسيون براي ساخت انسان merchant و تقويت جامعه بورژوا در آمريكا در دو دوره «كنترل ذهن توسط جامعه» و «رهاسازي» تعريف ميشود.
رئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز در ادامه افزود: دوره كنترل ذهن هر انسان آمريكايي توسط جامعه كه در عصر روابط عمومي، انسان حيوان غيرقابل اعتماد انگاشته ميشد، در عصر سنجش افكار عمومي، انسان حيوان قابل اعتماد در نظر گرفته ميشود.
داد زدن در فوتبال و پارتي باعث تخليه انرژي ميشود نه هيجان!عباسي با اشاره به دوره بعدي گفت: دوره رهاسازي كه عصر سبك زندگي است، انسان حيوان خودشكوفا در نظر گرفته ميشود.
وي ادامه داد: مطابق با اين نظريه، نحوه كنترل افراد تغيير مي كند و اين طور بيان مي شود كه اگر نهان انسان ابراز شود، جامعه باثباتتري ايجاد خواهد شد؛ فوتبال و فيلمهاي اكشن و پارتي ها هيجان كاذب ايجاد ميكنند، در حالي كه داد زدن در فوتبال و پارتي باعث تخليه انرژي ميشود نه هيجان!
رئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز در خاتمه گفت: تفاوت دو سبك زندگي در جامعه ديني و جامعه ليبرالي مثل تفاوت دو ويندوز ايكس پي و ويستا است؛ در ويندوز ويستا همه حوزهها بسته مي باشد و آن حوزه اي را كه مي خواهي، باز مي كني (شبيه جامعه ديني) ولي در ويندوز ايكس پي همه حوزه ها باز است و آن حوزه اي را كه مي خواهي مي بندي (شبيه جامعه ليبرالي
الان دور،دور ویندوز سون 7 است!
(رئیس مركز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز)