شفاف: دستانش که به زحمت باز می شوند پينه بسته است از كار سخت.پير نيست اماانگار جواني و شادابي سالهاست كه با او وداع كرده است.رنج روزگار را ميتواني در چهره اش بخواني.به چشمانش كه نگاه مي كني هزاران حرف ناگفته از بي رحمي هاي زندگي دارد .دلش گرفته از تمام نامهربانيهاي روزگار و نامردماني كه به جرم زن بودن تحقيرش كردند.لبخند را اما براي فرزندانش دوست دارد. وقتي دختر كوچكش را در آغوش مي گيرد و پسر نوجوانش به او مي گويد: بزرگ مي شوم و نمي گذارم سختي بكشي , دلش گرم مي شود براي ادامه زندگي. آري او يك زن است , يك زن سرپرست خانوار كه در اين روزهاي سخت , بار سنگين زندگيش را به تنهايي بر دوش مي كشد.
38 هزار زن سرپرست خانوار در نوبت بهزیستی قرار دارند و این یعنی تنها بر طبق آمار رسمی 38 هزار زن هستند که بدون هیچ کمکی بار سنگین اداره خانواده را به دوش می کشند . این خبر را به تازگی مدیر کل دفتر توانمندسازی خانواده، کودکان و نوجوانان بهزیستی اعلام کرده است .
اما زن سرپرست خانوار کیست؟ در خانواده های ایرانی، معمولاً مرد (پدر) سرپرست خانواده محسوب می شود. اما تحت شرایطی، چنین مسئولیتی بر عهده زنان(مادر) قرار می گیرد.
واژۀ " زن سرپرست خانوادۀ " از واژه هائیست که دریک دهۀ اخیردر ایران رایج شده است وبر آن دسته از واحد های خویشاوندی اتلاق می شود که گاه مادر و پدری پیر و یا چند فرزند را در بر میگیرد. نان آور این واحد ها زنیست که یا شوهرش را از دست داده است ، یا طلاق گرفته است و یا شوهرش متواری است و یا از کار افتاده است.
این زنان که از معلوماتی کم و فقری شدید در رنجند علاوه بر درآمدی که از طریق کار های موسمی و کم دستمزد بدست می آورند از کمک دولت یا بنیاد های دیگر نیز برخوردارند که بسیار ناکافی به نظر میرسد. تعداد خانواده های مرد سرپرست در ایران، بیش از 15 میلیون و 711 هزار خانوار و تعداد خانواده های زن سرپرست نیز بیش از یک میلیون و 641 هزار خانوار است.
رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85، حدود 38% بوده است، که این رشد در مورد خانواده های زن سرپرست، به 58% رسیده است و هر چند آمار دقیقی از تعداد این زنان در سال جاری در دست نیست اما با 38 هزار منتظر پشت درهای بهزیستی می توان به عمق فاجعه پی برد. زنان سرپرست خانواده به دليل كم و يا بيسوادي و داشتن خانوارهاي كوچك و تعداد شاغلان كمتر ، اخراج و بيكاري روزافزون از مراكز كار و فعاليت دچار فقر شديدي هستند.
فریبا بریمانی مدیر کل دفتر توانمندسازی خانواده، کودکان و نوجوانان بهزیستی در گفتگو با مهر در رابطه با بودجه اختصاص داده شده به این زنان گفت: هر ساله در بودجه سازمان بهزیستی اعتباری به دفتر توانمندسازی خانواده و کودکان سازمان بهزیستی اختصاص داده می شود که این اعتبار در جهت اجرای برنامه ها و طرحهای مربوط به زنان و کودکان هزینه می شود.
وی با اشاره به اینکه اعتبارات دفتر پاسخگوی افراد پشت نوبتی نیست، گفت: تحت پوشش قرار گرفتن تمامی زنان سرپرست خانوار نیاز به اعتبارات جداگانه ای از سوی مجلس و نظر مثبت نمایندگان دارد و فقط چنانچه بودجه ای خاص به این بخش اختصاص داده شود می توانیم زنان پشت نوبت را تحت حمایت قرار دهیم.
مدیرکل دفتر توانمندسازی خانواده، کودکان و نوجوانان بهزیستی تاکید کرد: توانمند سازی، کارآفرینی، آموزش مهارتهای زندگی و ... زنان سرپرست خانوار یکی از برنامه های اصلی سازمان است که در این راستا نیز اقدام به تشکیل گروههای همیار زنان کرده ایم.
بریمانی افزود: در حال حاضر 174هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش این سازمان هستند که از خدمات بهره مند و مستمری دریافت می کنند اما در حال حاضر 38 هزار زن سرپرست خانوار به منظور دریافت خدمات سازمان بهزیستی پشت نوبت این سازمان هستند.
با توجه به این سخنان می توان به آمار نسبی تعداد زنان سرپرست خانوار پی برد چرا که تنها درصدی از آنان هستند که به سازمان بهزیستی مراجعه می کنند و بسیاری از آنها در هیاهوی مشکلات اقتصادی گم می شوند وفراموش می شوند.هر چند کمکهای سازمان بهزیستی نیز نمی تواند تاثیر چندانی بر روی زندگی دشوار این زنان بگذارد اما در هر حال دانستن این که پشتوانه ای هرچند کوچک وجود دارد برای این زنان غنیمت است.
مریم یکی از فراموش شدگان شهر است که بار سنگین زندگی را به تنهایی به دوش می کشد.در يكي از مناطق حومه تهران مريم 32 ساله با سه فرزندش در اتاق كوچك مستاجري زندگي ميكنند.در اين به اصطلاح خانه ,آشپزخانه و سرويس بهداشتي با 3 خانواده ديگر تقسيم مي شود و مريم براي يك چنين جايي ماهي 80 هزار تومن اجاره مي پردازد!اتاق كوچك مريم اما تميز و مرتب است.يك فرش ماشيني و 3 پشتي و يك تلويزيون 14 اينچ روي يك ميز چوبي و كمدي كوچك براي لباس تمام وسايل خانه اوست.يك سماور كوچك و يك سيني استكان هم در گوشه ديگري از اتاق قرار دارد.
او مي گويد: "لوازم آشپزخانه و يخچال براي كساني كه اينجا زندگي مي كنند و سطح درآمد پاييني دارند مشترك است. براي من كه بايد از سه كودك مراقبت كنم و درآمد كمي دارم جايي بهتر از اينجا نيست" . شوهر مريم در يك تصادف كشته شد و او را همراه سه فرزند تنها گذاشت."وقتي شوهرم در تصادف با يك موتور كشته شد پسر كوچكم تنها 6 ماه داشت و ما حدود 4 سال بود كه از كرمان به تهران آمده بوديم.بعد از مرگ شوهرم جز يك دائي پير كسي را در تهران نداشتم كه كمكم كند خودم هم كه نه سواد داشتم نه غير از خانه داري كاري مي دانستم.در كرمان هم كسي منتظرم نبود."
چشمانش غم عجيبي دارد .انگار هنوز هم درد لحظه هاي تنهايي آن روزها آزارش مي دهد .آهي مي كشد و مي گويد:"به لطف يكي از همسايگان در مهد كودكي به عنوان كمك آشپز استخدام شدم و توانستم براي خودم و كودكانم يك لقمه نان و سر پناهي تهيه كنم."او از بي توجهي مسئولان گله دارد:"من و كودكانم زير پوشش بهزیستی هستيم اما كمكهاي آنها حتي به اندازه اجاره اين اتاق كوچك هم نيست"
مريم كه 6 كلاس بيشتر در س نخوانده با حسرت از تحصيل ياد مي كند و مي گويد:"هميشه حسرت درس خواندن به دلم مانده و از روزي كه شوهرم مرد هميشه به اين فكر كرده ام كه اگر درس خانده بودم امروز مي توانستم جلوي فرزندانم سربلند باشم.حداقل مي دانم كه هر كاري مي كنم تا فرزندان تحصيل كرده باشند.من تنها براي آنها زنده ام"
در کوچه پس کوچه های این سرزمین مريم هاي زیادی هستند که تحت عنوان زنان سرپرست خانوار، هم مادرند و هم پدر. هم زن هستند و هم مرد اما آسان فراموش می شوند و حتی کمک های اندک کمیته امداد و یا بهزیستی نیز از آنان دریغ می شود.
سوال اینجاست که در بین هزینه این همه بودجه های کلان عمرانی ،دستمزدهای میلیونی بازیگران و ورزشکاران و پولهایی از بیت المال که به سادگی هدر می روند ،سهمی برای این زنان نیست که با نجابت و پاکدامنی مشغول گذران زندگی هستند؟
آنچه مسلم است ، رفاه اجتماعي زناني كه سرپرستي خانوار را برعهده دارند، مقولهاي است كه توجه چنداني به آن نشده است. اگر مسائل و مشكلات اين زنان را با شاخصهاي رفاه مقايسه كنيم، شكاف گستردهاي مشاهده خواهيم كرد. براي مثال، شاخصهایي که برای سنجش رفاه اجتماعي بكار گرفته ميشود، عبارتند از: بهداشت، آموزش و يادگيري، اشتغال و موقعيت اقتصادي فرد، مشاركت، فرصتهاي اجتماعي، محيط فيزيكي زيست، محيط و روابط اجتماعي، در مورد اين زنان، عامل فقر اقتصادي، بويژه تعيينكننده اصلي وضعيت نابسامان آنهاست.ارگانها و نهادهاي دولتي به خوبي نتوانسته اند اين زنان را حمايت كنند و اميد است كه مسئولان بتوانند راهكارهايي را براي زندگي بهتر اين زنان سخت كوش ارائه دهند و براي وضعيت كار و آموزش آنها اقدامات لازم را انجام دهند تا روزی شاهد مریم های محتاج در جامعه نباشیم.