صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۶۹۴۲۰
تعداد نظرات: ۶۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۹ - ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ - 18 June 2011

آقای محمدی! شما صلاحیت نداری سردبیر باشی!

الف.راستگو

alef_rastgoo@yahoo.com

باز هم سایت معلوم الحال عصرایران طی یادداشتی با نادیده گرفتن خدمات مثبت مسئولان حتی نیم نگاهی هم به نیمه ی پرلیوان .... ببخشید .... حتی نیم نگاهی هم به اون چند قطره ای که ته لیوان هست نینداخت!

از آنجا که کارشناسان "ستون طنز و کاریکاتور عصرایران" کلاً بیکار هستند، وظیفه ی خود می دانند از یک کنار به همه جوابیه بدهند! در همین راستا تصمیم گرفتیم جوابیه ای به مطلب "پول کودک معلول روی فرغون ، در جیب دختران دم بخت جزیره كومور و فوتبالیست های طلبکار وطنی!" که   به قلم به اصطلاح سردبیر سایت به اصطلاح خبری، تحیلی عصرایران ،‌ به اصطلاح منتشر شده بود بدهیم!

در همین راستا و از آنجا که گردنمان خیلی کلفت است، یه چیزی تو مایه های اینقدر (!) ، از مسئولین عصرایران نمی خواهیم، بلکه به آنان دستور می دهیم این مطلب را در همون بالا بالاهای سایتشان بچاپانند!

آقای محمدی! نوشته ای از شنیدن این خبر: "در استان کرمانشاه ، مادری فرزند معلول خود را هر روز، بر روی فرغون به مدرسه ای که چهار کیلومتر با خانه استیجاریشان فاصله دارد می برد و می آورد؛" اشک از چشمانت جاری شده است!

با استناد به همین اعتراف خودت شما اصلاً صلاحیت یک سردبیر بودن را نداری! آخر یک سردبیر هم اینقدر احساساتی؟! مگر نمی دانی اولین ویژگی یک سردبیر خوب و کسی که اخبار را پیگیری می کند این است که سیب زمینی و ایضاً برگ چغندر باشد؟!

اصلاً شما که اینقدر احساساتی هستی چرا اخبار رو پیگیری می کنی؟! حتماً بعد از شنیدن خبر مربوط به تجاوز گروهی از اراذل به زنانی در مقابل دیدگان شوهرانشان هم سرت را از فرت ناراحتی آنقدر به دیوار کوفتی که بیهوش شده ای! با مطلع شدن خبر رها سازی بیمارها در بیابان ها چه کردی؟! وقتی خبرهای کودک آزاری را می خوانی چه می کنی؟! ...

به جای اینکه خودت را ناراحت کنی و در مورد این خبرهای بد بنویسی، کمی به آن چند قطره ی پر لیوان بنگر! به اینکه آنقدر خانه ساخته ایم که روی دستمان باد کرده! از این بنویس که آنقدر عدالت داریم که جزو تنها کشورهایی هستیم که هیچکس شب ها گرسنه نمی خوابد و ايضاً برو از مديريت مان جهان بنويس!

نوشته ای که مسئولین استان بعد از رسانه ای شدن این خبر یک تراول 50 هزار تومانی به این خانواده داده اند. خب! به جای تشکر، این حرکت را به تمسخر گرفته ای؟! گویا شما در این کشور زندگی نمی کنی؟! مگر قیمت یک فرغون نو چند تومان است؟! مسئولان استان بعد از ساعت ها اقدام کارشناسانه قیمت واقعی یک فرغون را محاسبه و رقمش را به این خانواده داده اند! شما هم مطمئن باش با این 50 تومان تمام مشکلات این خانواده حل شده است!

آقای محمدی! من به شما علاقه مندم! اما خودمانیم ها، بعضی وقت ها فقط می خواهی سیاه نمایی کنی! چرا شما به جای اینکه از مسئولین تشکر کنی که این موقعیت را برای این مادر بوجود آورده اند که او هر روز دخترش را سوار فرغون کند و کیلومترها او را جابه جا کند، از مسئولین گلایه می کنی؟!

اگر مسئولین چنین موقعیتی را پیش نمی آوردند این مادر چگونه می توانست به همه ثابت کند که چقدر مهربان است؟! هیچ می دانی مسئولین با این بی توجهی هایشان باعث شدند این مادر چقدر در این دنیا کارهای نیکو انجام دهد و چقدر در آن دنیا بابت همین کارهای خوبش از اون تقدیر می شود؟!

آقای محمدی! نوشته ای که چرا پول دختر معلول فرغون سوار ایرانی را در جیب دخترهای دم بخت کوموری می ریزیم؟! خب نکند توقع داری پول های این دختر معلول را در جیب شما بریزیم؟! ... ها؟! در جیب خودش بریزیم؟! یک بار که توضیح دادیم، مسئولین از قصد پول های این دختر را در جیب دیگران می ریزند تا آن مادر بتواند عواطف و احساسات مادرانه ی خودش را شکوفا کند!

بعدش هم! مگر دخترهای کوموری دل ندارند؟! آقای محمدی! من از شما تعجب می کنم! شما که انسان با مطالعه ای بودید! مگر نشنیده اید که می گویند: "چراغی که به مسجد رواست به خانه حرام است؟!"، خب اول دخترهای کوموری بعد دختران وطنی!

آقای محمدی! شما دلت می آید خدایی نکرده یک دختر کوموری به خاطرنداشتن جهیزیه بتُرشد؟! خب دخترهای کوموری هم دل دارند دیگر! بندگان خدا در یک جزیره ای زندگی می کنند که عمراً کسی در دنیا بداند کجاست! حالا برخی مسئولین ِ ما چگونه توانستند آنجا را کشف کنند را نمی دانیم، شاید با استفاده از برخی علوم(!) بوده! اما در هر صورت انسانیت حکم می کند در درجه ی اول به آنها کمک کنیم!

آقای محمدی! در پایان هم در مورد مستاجر بودن و جواب کردن صاحبخانه ی این دختر معلول! مگر نمی دانی ما آنقدر خانه ساخته ایم که روی دستمان باد کرده؟! خب پس مسئولین وظیفه ی خودشان را انجام داده اند! حالا گناه مسئولین چیست که این خانواده پول ندارد برود خانه بخرد و یا اینکه خانه ها جایی ساخته شده که هیچ موجود جانداری نمی رود آنجا زندگی کند؟!

در پایان از شما سردبیر محترم درخواست داریم تا در همه ی موارد رعایت انصاف را داشته باشید!
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۶۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
خیلی نظرت بیخوده کم اراجیف بگو
ناشناس
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
جمله آخری: خانه را جاهائی ساخته اند که هیچ جانداری نمیرود آنجا زندگی کند
وایییی خدا مردم از خنده
ضمنا تا این ساعت منفی ها صفرن نشون میده که همه این واقعیتهارو به چشم میبینن
ناشناس
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
بی مزه بود! چون مایه اصلی اش بیش از حد دردناک است
ناشناس
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
باز هم می گویم:
درود به شرفت جعفرجان.
....................
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
دمتون گرم ، خیلی عالی بود. ام.............................................ا ای کاش ذره ای وجدان ...................
ناشناس
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
خيلي خوب بود اما بايد عرض کنم بچه معلول طفلکي پسر است نه دختر
ناشناس
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
عالي بود
منصوره
۰۷:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
عالي بود عالي بود عالي بود .آفرين به اين نكته سنجي مرحبا به اين دل بزرگ .
ناشناس
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
عالی بود خیلی عالی بود
انشای متن خیلی شبیه آقای ... در مناظرات بود خیلی باهاش حال کردم
(بلکه تلنگری باشد به ما)
امیر علی
۲۳:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
دمت گرم. لذت بردم
ناشناس
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
الف جان دوست داریم
وحید
۲۲:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
محکم ادامه بده
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
گردنمون کلفته یه چیزی تو مایه های اینقد
باحال بید
ناشناس
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
بله! تازه مگه نمی دونی مسئولین به شدت مشغول رفع و رجوع کردن کارهای مملکت هستند و اصلا هم دعوا و مرافعه با هم نمی کنن و اصلا هم این و اون رو برکنار نمی کنند،
بنده های خدا همش دارن کارای مملکت رو جلو می برن مخصوصا خانه سازی رو ، حالا شما هم هی بیا و از این حرفا بزن! هی هم وقت ما رو بگیر که مجبور بشیم جوابت رو بدیم!ای بابا
ناشناس
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
واقعآ دست مریضاد به شما و کلیه همکارانتون . ولی کو گوش شنوا ؟! کو حیا؟!
ناشناس
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
اقای محمدی من به شما علاقه مندم >رو خوب اومدی
مهرداد
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
فقط میتوانم بگویم احسنت.
با هیچ زیانی نمیشود توانایی قلم شما را توصیف کرد.
اگر مسئولین ما این مقاله را بخوانند ای کاش کمی ،فقط ذره ای وجدان درد بگیرند
زهی خیال باطل
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۰:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
نه عزیزم اگر بخوانند سایت را می بندند.
ممونسي
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
طنزي دردناك تر از اصل خبر
علي
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
با سلام عالي بود.
ناشناس
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
با قسمت '' شاید با استفاده از برخی علوم(!)'' خیلی حال کردم
ناشناس
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
سلام
خیلی جالب بود
لطفا لینک متنی که سردبیر محترم عصرایران نوشته رو هم این زیر قرار بدین تا اون رو هم از دوباره یکبار دیگر بخوانیم
به امید بیدار شدن مسئولان
ناشناس
۱۴:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
"آقای محمدی! من به شما علاقه مندم!..."
عالی بوووود!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
یعنی دوسش داری؟ وای وای وای....
ناشناس
۱۴:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
گرچه طنز بود ولی واقعا عرض می کنم خدمتتون که سرم درد گرفت از این همه بی عدالتی که توی این کشور موج میزنه
حامي
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
عالي بود . خيلي ممنون . كلي حال كردم دردامونو خوندم .
رسول
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
آقای محمدی با اینکه دوستان زحمت میکشند بعضی مواقع نظرات منو با قیچی سانسور قطع میکنند ولی باز هم در این فضای انتقاد ناپذیری اکثریت قریب به اتفاق ما ایرانیها کار اطلاع رسانی شما و همکارانتان ستودنی است به قول علما "آجرکم الله" و به قول بچه محلا "دمتون گرم"
ناشناس
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
" آقای محمدی! من از شما تعجب می کنم! شما که انسان با مطالعه ای بودید! "

عالیییییییییییییییییییییی بود
هادی هادی
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
ایضاً آزادی نزدیک به مطلق رو هم به اون چند قطره لیوان اضافه بفرمایید. البته به اون چند قطره خیالی!!
ابوالفضل
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
احسنت؛ لذت بردم
ناشناس
۱۳:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
چراغی که به مسجد رواست به خانه حرام است
عالی بود
تعداد کاراکترهای مجاز:1200