عصرایران ؛ جعفر محمدی - صبح امروز ، در مسیر منزل تا به دفتر کار را با رادیو جوان ، گریستم ، اشک امانم را بریده بود ، از زندگی بیزار شده بودم و هر چه نفرین بلد بودم ، در دلم نثار مسوولانی کردم که خوب پست می گیرند ، خوب سفر می روند ، خوب جلسه می گذارند ، خوب پاراف می کنند ، خوب کت و شلوار می پوشند ، خوب مصاحبه می کنند و البته خیلی خوب هم حقوق و حق مأموریت و اضافه کار و حق مدیریت و پاداش و ... می گیرند و صد البته خیرشان هم به هیچ بنی بشری نمی رسد.
خبری که صبح امروز مرا به تلخی زهر مبدل کرد ، این بود: در استان کرمانشاه ، مادری فرزند معلول خود را هر روز ، بر روی فرغون به مدرسه ای که چهار کیلومتر با خانه استیجاریشان فاصله دارد می برد و می آورد ؛ صاحبخانه هم جوابشان کرده و در همین هفته ، باید خانه را تخلیه کنند. البته خبر و فیلمش را حدود 20 روز پیش تلویزیون پخش کرد ، اما نه به عنوان خبری در باره فقر و تبعیض که به عنوان خبری درباره مهر مادری و این که مادر یعنی عشق و ایثار! رادیو جوان هم گویا آن را به طور جدی پیگیری کرده بود و در پی آن ،
مسوولان استان تنها کاری که آن هم بعد از رسانه ای شدن ماجرا و درآمدن اشک ملت انجام داده اند این بود: رفته اند خانه این کودک معلول و 50 هزار تومان داده اند و برگشته اند ؛ واقعاً خسته نباشند!آنچه اشک آدمی را در می اورد ، نه فقط وضع نامناسب این خانواده ، که برخورد حقیرانه مسوولان در این خصوص است.
حتی تصورش هم برای ما سخت است: مادری رنجور ، هر روز کودک معلول خود را در فرغون می گذارد و چهار کیلومتر می کوبد و می رود تا بچه را به مدرسه برساند و بعد از ظهر هم همین مسیر را با فرغون خالی می رود تا بچه علیل اش را بازگرداند و تازه در این گیر و دار ، صاحبخانه هم جوابشان کرده و ... !
آدم واقعاً می ماند که در این کشور ، نهادهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد چه کار می کنند؟ مسوولان کشوری و استانی مگر مسوولیتی مهم تر از رسیدگی به حال محرومان دارند؟
به خدا سوگند حال و روز این خانواده فقیر کرمانشاهی ، در قیاس با بسیاری از خانواده های دیگر که حتی محتاج نان شب شان هم هستند و آن یک فرغون را هم ندارند ، بسیار بهتر و شاهانه است!
واقعاً شرم آور نیست در کشوری که مسوولانش دغدغه فقرای تاجیکستان و دختران دم بخت کومور و یتیمان عراق و معلولان جمهوری آذربایجان و ... را دارند ، مادری فقیر ، بچه معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد و آقایان ، بعد از رسانه ای شدن موضوع ، تنها یک تراول 50 هزار تومانی بیندازند جلوی آنها و بعد هم مصاحبه کنند و آمارهای کذایی دهند که بله ما برای محرومان چنین و چنان می کنیم!
بهزیستی این وسط چه کاره است؟ اگر رسیدگی به حال معلولان ، مخصوصاً کودکان معصوم معلول و فقیر وظیفه بهزیستی نیست ، پس وظیفه کیست؟
کمیته امداد پول هایی که هر روز از مردم می گیرد چه می کند؟ منکر زحمات و کارهای مثبتی که تاکنون انجام داده اند نیستم ولی در برابر ثروت و امکاناتی که دارند و کمک هایی که از مردم می گیرند و پول نفت مملکت که باید صرف فقرزدایی شود ، آیا وضعیت کنونی کشور قابل قبول است؟
آیا اگر کمیته امداد امام خمینی (ره) به جای تهیه جهیزیه برای دختران فقیر جزیره "آنژروان" كشور كومور ، به این مادر فقیر کرمانشاهی و کودک معلولش و امثال این ها کمک می کرد ، فقرای مملکت خودمان حال و روز بهتری نداشتند؟
به این آمار که خود کمیته امداد به عنوان بخشی از عملکردش در سایت خود قرار داده نگاه کنید:
فعالیت های کمیته امداد در کشور آفریقایی کومور:-افتتاح دفتر نمايندگي در جزيره آنژروان كشور كومور
ـ برگزاري ميزگرد تخصصي هم انديشي در مورد آفريقا با همكاري وزارت امور خارجه
(واقعاً معلوم نیست برگزاری میزگرد تخصصی درباره آفریقا چه ربطی به کمیته امداد دارد؟)- آغاز فعاليت احداث مسكن براي دختران يتيم در آستانه ازدواج در كشور كومور
- تحت پوشش قرار دادن 320 روستا در کومور
- در پايان سال 1388 تعداد 555 خانوار با جمعيت 2987 نفر شامل ايتام، معلولان و بيماران را بصورت دائمي مورد حمايت كميته امداد كشور كومور قرار داشته است . مجموعه كمكهاي پرداختي به مددجويان و هزينه هاي اداري و عملياتي كميته امداد كشور كومور در سال 1388 مبلغ 5 ميليارد ريال معادل 499352 دلار بوده است .
فعالیت های کمیته امداد در تاجیکستان:-رفع مشكل مسكن محرومان تاجیک: نسبت به ترميم و تعمير و بازسازي 320 واحد منزل مسكوني اقدام شده است كه 85844 دلار هزينه دربرداشته است.
-در پايان سال 88 تعداد 6264 خانوار با جمعيت 24226 نفر از ايتام، بيسرپرستان، معلولان، ازكارافتادگان و سالمندان مورد حمايت كميتههاي امداد امام خميني (ره) اين كشور قرار داشتهاند كه اكثريت آنها از خانوادهاي بيسرپرست و مهاجرين مسلمان مي باشند. ضمن اينكه تعدادي از خانوادههاي روس تبار هم از حمايتهاي اين نهاد برخوردارند.
-يكي ديگر از خدمات كميته امداد امام خميني در اين كشور كمك به امر ازدواج و تهيه جهيزيه براي نوعروسان ميباشد . در اين راستا طي سال 1388 مبلغ 295469 ساماني(واحد پول تاجیکستان) جهت تهيه جهيزيه نوعروسان هزينه شده است.
- داير نمودن مطب در داخل ساختمان كميته امداد شهر دوشنبه و بكارگيري دو نفر پزشك زن، عقد قرارداد با بزرگترين بيمارستان دوشنبه، يك پزشك عمومي و يك پزشك متخصص و معالجه 14896 نفر مددجو با هزینه سالانه52541 دلار در سال 88 .
فعالیت های کمیته امداد در جمهوری آذربایجان:-تعداد واحدهاي كميته امداد امام خميني در جمهوري آذربايجان 55 واحد شامل 1 اداره كل مستقر در شهر باكو، 4 شاخه اصلي (در شهرهاي باكو، لنكران، گويچاي و گنجه)، 16 كارگاه آموزشي، 19 شعبه توزيع، 5 واحد فرهنگي، 5 واحد درماني و 5 واحد ديگر ميباشد. كميته امداد در اين كشور تعداد 464 شهر و روستا را تحت پوشش قرار داده است.
- مجموع كمكهاي پرداختي به مددجويان و هزينههاي اداري و عملياتي كميتههاي امداد جمهوري آذربايجان در سال 1388 هـ .ش مبلغ 53/1 ميليون منات جديد (معادل 1738657 دلار، معادل 8/16 ميليارد ريال) بوده است.
- ميزان كمكهاي كالايي به مددجويان موردحمايت طي سال 1388 شامل 48302 بطري روغن ، 862 بسته ماكاروني، 3/9 تن برنج، 6/6 تن گوشت، 5/174 تن آرد، 4/24 تن قند و شكر، 107 بسته چاي، 100 تخته فرش، 100 دستگاه يخچال و 500 ميز و صندلي .
فعالیت های کمیته امداد در افغانستان:- ميزان كالاهاي تحويلي به مددجويان موردحمايت طي سال 1388 شامل 1/976 تن مواد خوراكي نظير برنج 2/170 تن، قند و شكر 7/52 تن، ماكاروني 5/39 تن، روغن 1/106 تن و آرد 6/607 تن بوده است. علاوه بر اين تعداد 458 عدد كيف، 1819 متر مربع موكت، 144 دستگاه اجاق گاز، 3/123 هزار قلم لوازمالتحرير، 8/82 هزار قوطي پودر شوينده، 1492 دست پوشاك، 117 جفت كفش و 143 قلم ساير لوازم خانگي از ديگر كمكهاي ايـن نهـاد بـه مـددجـويـان مورد حمايت ميباشد.
مجموعكمكهاي پرداختي به مددجويان و هزينه عملياتي كميته امداد امام خميني(ره) افغانستان در سال 1388 معادل 1667762 دلار بوده است.
- داير نمودن مطب درشهر كابل و ارئاه خدمات درمانی با هزینه ای معادل 30035 دلار .
- كمك به امر ازدواج و تهيه جهيزيه براي نوعروسان با صرف 110854 دلار .
- تحت پوشش قرار دادن 10050 نفر دانش آموز با هزینه ای معادل 109474 دلار .
* * *
البته آنچه خواندید ، فقط بخشی از کمک ها در تعدادی از کشورها و فقط در طول سال 88 بوده است و الا رقم کمک هایی که از جیب ملت ایران به سمت کشورهای دیگر سرازیر می شود بسیار بیشتر از اینهاست.
البته کمک به نیازمندان ، فارغ از ملیت و دین و مذهب ، امری پسندیده است اما وقتی در داخل کشورمان هستند کسانی که برای معالجه کودکشان ، حاضرند اعضای بدنشان را بفروشند یا وقتی زنان ناگزیر به تن فروشی می شوند و کودکان در چهار راه ها اسپند دود می کنند ، آیا رواست چراغ خانه را به بیرون خانه ببریم؟!
بدبختی مملکت اما یکی دو تا که نیست! ای کاش فقط همین مشکل را داشتیم اما فساد و تبعیض و بی عدالتی ، خیلی عمیق تر از این هاست ؛ همین چند روز اخیر را ببینید که فصل نقل و انتقال باشگاه های فوتبال است و بازیکنان و مربیان بسیاری داد و قال شان به هوا رفته که تعیین سقف قرارداد یعنی چه ؟ و معترض اند که چرا نباید حقوق سالانه شان از 350 میلیون تومان بیشتر نباشد(ماهی 29 میلیون تومان!) ، تازه این 350 میلیون تومان جدا از مزایای دیگری مانند 70 میلیون تومان پاداش و ... است.
به خداسوگند دردآور و زجر دهنده است که در کشوری ، بازیکن تازه به دوران رسیده ای که نه اخلاق دارد ، نه تحصیلات و نه شایستگی و نه ... ، سالی یک میلیارد تومان از بیت المال بگیرد و هر روز با ماشن آخرین مدلش ، عکس بگیرد و در روزنامه های ورزشی چاپ کند و آه از نهاد جوانانی که لنگ 5 میلیون تومان برای ازدواج هستند در آورد و درست در همان حال ، مادری هر روز ، کودک معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد!
اگر از آن مادر بپرسند که آیا راضی هستی پولی که تو و کودک معصومت هم در آن سهم دارید را به فلان بازیکن فوتبال بدهیم تا بتواند ماشین بی ام و خود را به بنز تبدیل کند ، چه خواهد گفت؟
مسوولانی که پول آن مادر و کودک را مثل گوشت قربانی بین چند فوتبالیست پخش می کنند و لابد خودشان هم سهمی از آن دارند ، چگونه می توانند در چشمان معصوم آن کودک در حالی که روی فرغون قرار دارد ، نگاه کنند؟ قبر و قیامتی هم که برای آقایان نیست!
نمایندگان مجلس و دولتمردان ما هم که گویا نه می بینند و نه می شنوند ؛ انگار نه انگار که جلوی چشم ملت ، دهها میلیارد تومان از پول ملت را بین چند جوان پا به توپ ، مانند غنائم جنگی به دست آمده از کفار حربی ، تقسیم می کنند!
بله ! وقتی در کشوری ، از مردم اعانه جمع می کنند و به فقرای آن سوی دریاها می دهند ، وقتی تازه به دوران رسیده های فوتبالیست ، پول ملت را در ارقام میلیاردی می گیرند و دو قورت و نیم شان هم باقی است ، وقتی فلان مسوول دولتی ، به خود اجازه می دهد بدون حتی عقد قرارداد ، 5 میلیارد تومان به یک شرکت خلق الساعه بدهد تا رئیسش بعد از چند روز راهی واشنگتن شود و به ریش ملت ایرن بخندد ، وقتی پرونده میلیاردی سوء استفاده مالی در بیمه ایران ، به دلیل نفوذ دولتی آقایان ، مسکوت بماند و رئیس جمهور هم مانع محاکمه متهمان مالی آن شود ، وقتی پول هایی که آقایان جابجا می کنند ، در ارقامی است که حتی شهرام جزایری هم شوکه می شود و ... معلوم است که در این کشور ، بانوی مستمند کرمانشاهی ، که مانند همه مادرها ، عاشق کودک معلولش هست ، مجبور می شود هر روز 16 کیلومتر ، را با فرغون راه برود و کودکش را به مدرسه برساند و برگرداند... گریه دیگر مجال نمی دهد ؛ امان از روزی که آه مظلوم دامنگیر شود!
بعد از تحریر:مسوولان استان کرمانشاه ، یا هرچه سریعتر به داد این کودک معلول و خانواده اش برسند یا ناتوانی خودشان را اعلام کنند تا عصرایران به کمک خوانندگانش ، گرهی از مشکلات این کودک و مادرش را باز کند. اگر نمی توانند یا نمی خواهند ، خودمان آنقدر عرضه داریم به داد هموطنانمان برسیم.
بندۀ خدا؛ توي اين كه فقير توي اين مملكت زياد داريم كه هيچ حرفي نيست و توي اين كه خيلي از مسئولا خوابند هم حرفي نيست. اما سؤال اينجاست كه كمك به مسلموناي كشوراي ديگه چه مشكلي داره؟ از كجاي اسلام درآوردي كه آدم بايد به فقراي مملكت خودش فقط كمك كنه؟ اصلاً مگه كشور و ملت توي اسلام معنا داره؟ ملت، يك مفهوم مدرنه و توي اسلام هيچ جايگاهي نداره. تنها چيزي كه توي اسلام اعتبار داره، مفهوم «امت» هست كه به معناي مسلموناي كل عالمه نه يك كشور. البته اگر اينو نميدوني كه برات متأسفم. خب البته بعيد هم نيست كه ندوني . بالأخره تنور احمقها و خائنيني مثل موسوي و كروبي و خاتمي رو سايتهاي شما داغ ميكنند و بايد هم حرفهاي اونها رو بزنيد تا بتونيد پز روشنفكري بگيريد.
كاش ميفهميدي كه راهكار اين مسئله اين نيست كه به مسلموناي كشوراي ديگه كمك نكنيم. بلكه راهكارش كمتر خوردن و (با عرض تأسف) كمتر دزديدن برخي از مسئولان كشوره كه الگوهاي اين دزديها هم تو زمان هاشمي و خاتمي توليد شدن و هنوز هم دارن از بركات همون سالها ارتزاق ميكنن و هزينه انتخاباتها و شورشهاي آينده رو تأمين ميكنن. البته نه اينكه الان توي اين دولت نيست. اما چه كنم كه نميتونم واقعيت رو ناديده بگيرم و هاشمي رو كه توي دولتش اين دزديها رو تئوريزه و نيز عملياتي كرد، نديد بگيرم. آدم هميشه خوبه بره سراغ نسخه اصلي و چه كنم كه نسخه اصلي دست دولت هاشمي و خاتمي بود؟! بندۀ خدا همين الان اگر بخوان رفقاتون رو به خاطر دزدي بكشونن به دادگاه كه داد تو و امثال تو ميره روي هوا. بالأخره بايد خرج اين سايت هم يك جوري در بياد ديگه. مگه نه؟ البته عيبي هم ندارهها. از اين حرفها بزن. اما خواهشم اينه كه اينقدر اداي دلسوزاي مردم رو درنيار. از حرفهاي سياستزده ات مشخصه كه چقدر آدم دغدغهمندي هستي. واقعا برات متأسفام و براي خودم متأسفم كه توي مملكت امثال تو رسانهها رو ميگردونن.
اینجا ایرانه
حاضریم برای کمک به این مادر فداکار
واقعلا وقتی سایت شما رو مطالعه می کنم لذت میبرم از صداقت شما
ما ایرانی ها معمولا" فراموش کاریم یادمان باشد که وقتی احمدی نژاد به کرمان رفت گفت نتیجه کار گذشتگان شده کپرهای کرمان حالا به این بنده خدا باید گفت که شما کل ایران را کپر نشین کردید
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
ادم اگر خون گريه كند هم كم است
موسسات خيريه مردمي در اين شهر با سوابق بيش از يك قرن در حد وسع و توانشان اين مهم را به انجام رسانده و مي رسانند
اما شخصا يك سوال از كميته امداد دارم كه از سايت محترم شما نيز درخواست دارم به جديت پيگير باشيد
كميته امداد امام در كمربندي - نزديك به چهار راه ابوريحان تبريز اقدام به تاسيس ساختمان اداري نموده كه اين ساختمان بيشتر شبيه يك " كاخ مجلل " مي باشد.
سوال اين هست كه واقعا چه لزومي براي اين همه سرمايه گذاري هنگفت و گزاف براي يك ساختمان شيك آنهم در مرغوب ترين و بهترين نقطه شهر تبريز بود؟
مگر نه اينكه فقرا از محله هاي پايين شهر هستند و اگر بنابه ساخت چنين ساختماني هم بود محل ارزان قيمت و يك ساختمان معمولي هم كفاف ميداد؟
والا گاهش اوقات با خودم فکر میکنم که شاید مسولین ما اصلیتشون مال اون یکی ملتهاست که اینجوری با جون و دل براشون تلاش میکنن.
یک معلول
من اشخاصی رو میشناسم که 2 روزه چیزی نخوردن و در این مملکت زندگی میکنن...
مادر بزرگ یکی از این مسئولان جولو منو گرفت و گفت که نوم از وقتی به جایی رسیده به من سر نمیزنه و من با همت همسایه ها اموراتمو میگذرونم منم دو تا نون داشتم و به ایشون دادم ...
ایا اینو من مسلمان با عزت میتونم به کسی بگم حالا برید دم از مسلمانی بزنید
عصر ایران اینو دیگه منتشر کن
بله این دوره دوره آخرو الزمانه برای کسانیکه لب تشنه لب دریا هستند.
آیا زمانه چنین نبود که تختیها متولد شده اند؟
بیایید همه با هم گدا شویم،طلب همنوعی کنیم،طلب حق طلبی!!!!!!!!!!!!!!
كمتر سايتي را مي بينيم كه اين واقعيات را منعكس كنند.
مسئولین ما دین شونو محکم بگیرند اسلام به خطر نیفته
نمی دانم از کجا شروع کنم!!!
در حقیقت اگر هم حرفی برای گفتن داشته باشم یا درد دلی از روی احساس خود که احساس ملیونها ایرانیست.متأسفانه عده ای مارا به خیانتکار و خارج نشین و .....متهم می کنند!!!
اما باور کنید 90% کسانی که خارج از کشور هسندعاشق ایران و ایرانی هستند!
و به جرأت می توانم بگویم هر کس از ایران خارج شود قدر کشورش را بهتر می فهمد.
اما نسبت به فقر در کشور ایران!ایرانی که بر روی گنجینه ها ومنابع خدادادی خوابیده اما هستند کسانی که به نان شب محتاجند.و ما به دیگران کمک می کنیم!البته کسی منکر کمک به همنوع و انسانهای محتاج نیست اما زمانی باید کمک کرد که اول فقر در کشور خودمان ر
یشه کن شود.
من در کشوری زندگی می کنم که نه تنها نفت و گاز ندارد بلکه هیچ منبعی به جزء جنگل ونوکیا و کشتی سازی!!اما باور کنید نه تنها هیچ انسان محتاجی ندارد بلکه هیج فردی بی خانمان نمی توان یافت!از مسئولین محترم تقاضا دارم هیئتی را به این کشور بفرستند تا راههای موفقیت و ریشه کنی فقر را آموخته ونگاهی هم به مدارس این کشور که بیشتر به کاخ شبیه هستند بیاندازند و با مدارس کشور نفت خیز خودمان مقایسه کنند.
از عصر ایران متشکرم.
نکته ای که برام بسیار جذاب بود شیوایی قلم نگارنده بود که -به دور از زبان نوشتاری آوانگار و رسمی و خشک-یک تحلیل اقتصادی و اجتماعی را به خیلی صمیمی و محسوس نوشته است.
درود به قلم و غیرتت آقای محمدی عزیز...
از این نویسنده محترم کمال تشکر و قدردانی را دارم
من با بعضی از این خانواده ها در ارتباطم هر 2 ماه 30 هزار تومان از کمیته میگیرن! واقعا ادم نمیدونه چی بگه...
از خدا ميخوام شما و امثال شما رو كه خيلي خيلي كم هستن رو از ما نگيره باور كن نميدونم چي بگم ولي حرف دل ما رو زدي و مطمئن باش خدا هم ازت راضيه و ان شاءالله هميشه ي زمان عزيز باشي
این مسئولان حتی ارزش نوشتن هم ندران دیگه ... اگه اصلاح پذیر بودن تا الان اصلاح می شدن
قدرت و ثروت کورشون کرده...
وقتی آدمهای بی سواد که از هیچ یک شبه به همهجا میرسن به مدد تزویر ! بهتر از این نمیشه...
اعلام امادگی می نمایم جهت کمک به این مادر فداکار.
وای اگر از پس امروز بود فردایی
دمت گرم عصر ایران
قلم حرمت داره ایول
دوستان فقط با یک نگاه اجمالی به کامنتها تعداد موافق و مخالف رو راحت میتونن حدس بزنن
ممنون از سایت مردمی شما
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
مردم هم همین را دارند می گویند گوش کسی بدهکار نیست.
در ونزوئلا هم که ثروتمند است ما داریم از این کارها می کنیم با نیت دعوت به اسلام پول را می گیرند و می روند با آن خوش گذرانی می کنند و به ریش ما می خندند.من حاضرم مدرک ارائه کنم
خیلی وقته از آباد شدن کشور عزیزمان نا امید شدیم
با این روند شاید ما هم مجبور به ترک وطن بشویم چون ایران جای افراد خاصی شده است
اگر آدرس این مادر و دختر را دارید - یک ویلچر خریداری کنم و برای آنها ارسال کنم - حداقل ما چیزی یاد مسئولان دهیم
چقدر این احمدی نژاد بده
آخه زمان آقای خاتمی و هاشمی اصلا این چیزا وجود نداشت الان همش بوجود اومده!
یا خوابین یا خودتونو به خواب زدین و از همه چیز میخواهید استفاده ابزاری کنید،بیشترین کمک به محرومین در همین دولت انجام شده و بیشتر رای آقای احمدی نژاد هم متعلق به همین محرومینه،چون دولت خدمتگذار رو واقعا به عنوان یک خدمتگذار واقعی شناخته اند.گرچه شخصا معتقدم هنوز بیشتر از این باید به فکر محرومین بود.
ديده بگشا بر عدم اي مستي مستي فزا
ديده بگشا اي پس از سوء القضا حسن القضا
ديده بگشا از كرم رنجور دردستان علي
بحر مروارید غم، گنجور مردستان، علی
ديده بگشا نقش انسان ماند بر جام تهي
سوخت لاله مرد ليلي خشك شد سرو سهي
زآگهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی
ديده بگشا اي صنم اي ساقي مستان علي
تيره شد از بيش و كم آئينه هستان علي
بخاطر تمام کوتاهی ها در خبر رسانی و شکایت هایی که ازتون کردم و تائید نکردید ازتون عذر خواهی می کنم
این مطلب به همه اونها در
به امید روز هایی که دروغ و خیانت در این مملکت اسباب پیشرفت نباشه
یار درخانه و ما گرد جهان می گردیم
سوراخ بادکنکه . از این حرفها زیاد زده میشه . یادتون باشه اون بچه همیشه با همون فرغون میره و میاد و اشک من تو هم یواش یواش کم میشه چون عادت میشه برامون . همه ما همون بچه فرغون نشینیم فقط رنگامون فرق می کنه .
چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنیس آن بینی .