دوم اینکه علیه جنبش سبز
بلند شد، علیه آقای موسوی و آقای کروبی، که یک دفعه من قطع کردم. یادتان
هست برنامه قطع شد؟ برای اینکه به او گفتم اصلاً چنین نیست؛ این دو انسان
هر چه هم در گذشته بودند، آزادمردند، ایستادهاند و مردم ایران آمدهاند
پشتشتان ایستادهاند و کارتان درست نیست.
نوریزاده همچنین اظهار
داشت: «امیر فرشاد ابراهیمی» که اولین بار با آقای مدحی آشنا شده بود به من
هشدار داد – انصاف است اینجا بگویم، چندین نوبت به من هشدار داد – اما من
همیشه اینجوری آقای مدحی را میدیدیم، که حتی اگر پروژه باشد، من که با
او زندگی نمیکنم.
نوریزاده در مورد «محمّدرضا مدحی» اظهار داشت:
او آدم معتقدی بود، وقتی نام حضرت فاطمۀ زهرا (س) میآمد، دگرگون میشد،
گلایه میکرد از بعضی تلویزیونهای اپوزیسیون که تعرض میکنند به اعتقادات
مردم.
هرگز مستند حرفهایم، مدحی نبود
این
عنصر اپوزیسیون خارجنشین، با انکار تمام گفتههای قبلیاش اظهار داشت:
گاهی میشد که مدحی مطلب خودم را به خودم تحویل میداد و من آنجا متوجه
میشدم مدحی چیزی برای گفتن ندارد. و نامههایی هم که در میآورد یا
نامههای مأموریتهای قبلی بود یا درست میکرد و چندین نوبت مچش را گرفتم!
نوریزاده
که بارها و بارها در برنامههایش با مدحی مصاحبه کرده بود، گفت: مدرکی
برایم فرستاد، غلط بودنش را دیدم. ... در مدارکش ضعفهای عجیب و غریب بود.
تاریخ زده بود بالا با تاریخ پایین درست نبود [همخوانی نداشت]... من هرگز
به این مطالب اعتماد نکردم. هیچگاه مستند حرفهای من، آقای مدحی نبود!
فهمیدم صدا ضبط میکند!
نوریزاده
در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: بعد از مدتی سوء تفاهمی پیش آمد. زنگ زدم،
گفتم: آقای مدحی شما این حرفها را زدی؟ گفت: نه، من نزدم فلان شخص زده، و
صدای آن شخص را برایم پخش کرد. دیدم اینها کارشان این است که صدا ضبط
میکنند و برایم مشخص شد آقای مدحی صدا ضبط میکند... دیدم او دارد
برنامهای میریزد.
مدحی در جلسۀ مشترک اوپوزیسیون نبود
نوریزاده
گفت: به دعوت «برنارد لوی» (فیلسوف و سیاستمدار فرانسوی که روابط نزدیکی
با سارکوزی دارد) به فرانسه رفتیم و سخنرانی کردیم، من بودم، آقایان حسن
شرفی، عبدالله مقتدی، مهرداد خونساری، محسن مخملباف بود که آنجا اعتراضی
هم کرد که ما به دعوت چه کسی به اینجا آمدهایم که آقای «لوی» گفت: به
دعوت من. اصلاً آقای مدحی در کار نبود و ایشان در تایلند بود.
مهرداد خونساری بازی خود!
نوریزاده
گفت: بعد از آن سفر، مجدداً به دعوت خانم حبیبی از صدای فرانسه، به پاریس
رفتم برای کنفرانسی دربارۀ تونس. همان روز دیدم محمد رضا شاهید (خبرنگار
صدای آمریکا در پاریس) با مدحی گفتوگو میکند. شاهید گفت امروز مدحی معرفی
شد که یکی از بلندپایگان سپاه به جنبش پیوسته. موقع خروج چند گردن کلفت او
را بردند. گفتم اینها دیگر چیست؟ خونساری گفت: «بله ایشان چون قرار است
کار بزرگی انجام دهد، در خطر است».
«جمع یاران» دو نفره بود!
او
ادامه داد: از این جلسۀ معرفی، که کنفرانس مطبوعاتی هم در پایانش برگزار
شد و تصویر مدحی و جهانشاهی هم آنجا منتشر شد، دیگر غیبش زد. من از دکتر
خونساری پرسیم و او گفت مدحی شرایطی دارد که نباید ظاهر باشد. خُب طبیعی
بود، فردی آمده در اپوزیسیون با جمع یارانش، که بعد معلوم شد دو نفر بودند!
و میخواهد حکومت را براندازد.
نوریزاده افزود: آقای مدحی هر جا
صحبت میکرد میگفت که ما یک گروه هستیم. و این جمع یاران همه جا هستند.
پاسدارهای معروف و بزرگاند. و این گفتهها باعث شده بود برخی به او توجه
کنند.
مدحی گفت 6 ماه دیگر حکومت را ساقط میکنم، بامزه بود!
نوریزاده
در بخش دیگری از اظهاراتش که تلاش می کرد خود را مطلع از آنچه رخ داده
نشان دهد گفت: یادتان هست در آخرین برنامۀ من که آمد، گفت من شش ماه دیگر
حکومت را ساقط میکنم. این هم بامزه بود، که بعد دوستی به من گفت: آقا، این
طفلک «کُرتن»ها را میزند و اثر بدی بر او داشته و حرفهای بامزهای
میزند. من هم گفتم بله، دیدم دیگر حرفی ندارد برای ندارد.
چوب سادهدلیام را میخورم
نوریزاده
که پیش از این انرژی زیادی صرف مدحی کرده بود، اعتراف کرد که این روزها به
شدت تحت فشار افکار عمومی است. او گفت خیلی سؤال شده این مدت که با وضعیت
بهوجود آمده، نوریزاده چه میگوید. من اینجا بگویم: از دل پاک ما و نیت
صادقانۀ ما خیلیها سوء استفاده کردند. .... در این سالها از افرادی ضربه
خوردم که دوستشان داشتم و همه جور به آنها کمک کردم.
اعتراف به آدمربایی رژیم صهیونیستی
نوریزاده
در قسمت دیگری از صحبتهایش مدعی شد «مدحی محلی از اعراب ندارد». آمریکا و
اسراییل اطلاعات فراوانی دارند. او برای نمونه اظهار داشت: اسراییلیها عسگری را بردند، تمام برنامۀ هستهای را فهمیدند.