رحيمپورازغدي، قصاص را دفاع از زندگي و حيات بشر دانست.
به گزارش ايسنا، اين استاد دانشگاه در جمع دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي طي سخناني اظهارداشت:اگر قصاص نباشد جان ارزان ميشود و حكم قصاص در واقع براي دفاع از زندگي و حيات بشر است.
اين عضو سابق شوراي عالي انقلاب فرهنگي با بيان اينكه "اگر قصاص نباشد قتل آسان ميشود و كينههاي اجتماعي گسترش مييابد"، افزود: قصاص حمله به زندگي نيست، بلكه دفاع از آن است. قرآن در مورد قتل عمد به قصاص توصيه نكرده، بلكه به عفو توصيه كرده است، اما بايد بدانند كه جان انسان گران است و هر كس متعرض آن شود بايد جانش را در بهاي آن بدهد.
وي با بيان اينكه "از نظر قرآن قتل يك نفر مساوي با قتل همه بشريت است"، تاكيد كرد: ضداعدامترين جملات در قرآن است. اگر در اسلام حكم سنگسار آمده براي دفاع از حريم زن و فرزند شماست، سنگسار را در يك كفه ترازو بگذاريد و وجود 75 درصد مادران مجرد و كودكان بيپدر؛ خشونت كدام يك بالاتر و كدام يك ضدانسانيتر است؟
اين استاد دانشگاه افزود: آمار خشونت جنسي در جوامعي كه حجاب در آن نيست نسبت به جوامعي كه حجاب درآن مطرح است چندين برابر بيشتر است. اسلام هم با عقده جنسي و هم با اباحه جنسي مخالف و با تعديل جنسي موافق است. آسانترين كار در اسلام ازدواج است. ما خودمان آن را تبديل به مشكل كردهايم.
وي ادامه داد: بزرگترين قرباني هرج و مرج جنسي زنان هستند و مظلومان روابط نامشروع جنسي زن و نيز كودكي است كه متولد ميشود.
وي گفت: ما با زندان مخالفيم، اسلام بنا را بر پيشگيري از جرم گذاشته و در موارد محدودي حكم زندان آمده است، چرا به جاي زندان اردوگاه كار نميگذارند.
وي خاطر نشان كرد: خشونت عليه خشونت دفاع از بشريت و كرامت اوست. هدف مجازات نيز اصلاح است اما گاه اصلاح جز با حذف امكانپذير نميشود.
ازغدي با اشاره به اولين آيه قرآن درباره اجازه به مسلمانان براي جهاد، اظهار داشت: مسلمانان پس از آنكه 13 سال آزار و اذيت شدند و ستم ديدند، اجازه دفاع از خود و جهاد يافتند. جهاد براي دفاع از كرامت انسانهاست، در جايي كه منطق، اخلاق و تسامح ديگر جوابگو نيست.
وي تصريح كرد: جهاد ابتدايي جنگ امپرياليستي براي كسب قدرت، ثروت و رياست نيست، بلكه دفاع از مظلوم و دفاع از حق است، جهاد ابتدايي عليه قدرتهاي سلطهگر است نه عليه ملتها.
رحيمپورازغدي همچنين در ابتداي سخنراني خود با پرسيدن اين سوال از دانشجويان حاضر در جلسه "مبني بر اينكه مبنا و ملاك وضع حق چيست؟" و شنيدن پاسخهاي آنان، گفت: عقل محض، توافق اكثريت، رضايت افراد، لذت و عواطف و احساسات بشري هيچ يك نميتواند معيار وضع قرار گيرد.
وي تصريح كرد: عقل به دليل ناتواني در تعيين برخي بديهيات حقوقي و توافق اكثريت نيز به دليل وجود اختلافات زياد ميان افراد نميتواند مبناي تعيين حقوق بشر قرار گيرد.
ازغدي در اثبات اينكه رضايت افراد، لذت و عواطف و احساسات نيز نميتواند ملاك وضع حقوق قرار گيرد، گفت: در اين موارد اين سوال مطرح ميشود كه رضايت، لذت و عواطف چه كسي بايد ملاك باشد، رضايت من شما يا چه فرد ديگري؟ به همين دليل اين موارد نيز نميتوانند معيار وضع حق باشند.
وي خاطر نشان كرد: نميشود با هر مبنايي حقوق را ثابت كرد، در هيچ فلسفه غيرالهي حقوق بشر ثابت نميشود، عقل لازم است ولي كافي نيست.
ازغدي همچنين گفت: حقوق بشر بايد منطق داشته باشد، با هيچ منطقي نميتوان براي حقوق بشر فلسفه ارايه كرد مگر آنكه عالم و آدم را بطور كامل بشناسيم، تمام نظامهاي حقوقي مبتني بر تعريفي از بشر شكل گرفتهاند.
وي افزود: برخي ليستهاي حقوق بشر كه شعارهاي بزرگ و قشنگي ميدهند، حتي نميتوانند برهان فلسفي براي آنها ارايه كنند، مگر پوزيتيويسم ميتواند از قداست حقوق بشر حرف بزند با تعريفهاي آن اصلا قداست معنا ندارد. زماني ميتوانيد بگوييد كدام حقوق درست و كدام نادرست است كه نشان دهيد كه با كدام انسانشناسي، خداشناسي، هستيشناسي و فرجامشناسي بررسي ميكنيد.
عضو سابق شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ادامه داد: حقوق و تكاليف وسيلهاند، هر مكتبي تعريفي از هدف دارد و براي رسيدن به آن حقوق را تعريف ميكند. هر نظامي كه از حقوق بشر حرف ميزند، اما از تكليف نه، مبنايي براي حقوقي بشر ندارد. حق بدون تكليف و تكليف بدون حق معنا ندارد.