در آخرین ملاقات بیش از ۶۰ تن از نمایندگان خبرگان رهبری با آیت الله
هاشمی رفسنجانی در اسفند ماه گذشته ؛ علماء و بزرگان معزز سخنان مهم و
صریحی را در نقد فضای عمومی غالب دركشور را در كنار تقدیر و یادآوری نیم
قرن فضائل و خدمات آیت الله هاشمی ارائه فرمودند .
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در بخشی از این
ابراز نگرانی علماء و خبرگان رهبری كه تاكنون منتشر نشده است آمده : " آن
چه نگران كننده بداخلاقیهایی است كه انجام می شود و منحصر به شخص آیت
الله هاشمی هم نبود. ما در این حوادث، مرجع بیبصیرت پیدا كردیم! یعنی به
مراجع تهمت بیبصیرتی زدند. ائمه جمعه فراوان بیبصیرت پیدا كردیم! كه
شعار میدهند: «امام جمعه ما، بصیرت بصیرت.»این یك فاجعه است. اگر در قومی
نخبگانش بصیرت نداشته باشند، پس تكلیف بقیه چه میشود؟ چهار جوان با
انگیزههای خوب كه بحثی درباره انگیزههای آنها نداریم، هر كس را متهم به
بیبصیرتی میكنند و برای آن حدّ و مرزی قایل نمیشوند، حتی به مراجع كه
اساس مذهب ما در زمان غیبت كبری هستند، توهین كردند.باید خبرگان قوم به
فكر باشند. هر طور مصلحت است، اقدام كنند. بحث یك نفر و دو نفر كه نیست.
جامعه ای كه بزرگان و نخبگانش بیبصیرت باشند، عاقبت كار آن جامعه چه
میشود؟
متن كامل سخنان منتشر نشده خبرگان رهبری دردیدار با آیت الله هاشمی رفسنجانی بدین شرح است :
*متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین عباسعلی سلیمانی نماینده مردم استان سیستان و بلوچستان :
«بسم الله الرحمن الرحیم،
عند تقلب الاحوال تعرف جواهر الرجال،
جناب آقای هاشمی! از برخورد امروز جناب عالی به عنوان برگ زرّینی دیگر در
مجموعه زندگی شما، صمیمانه تشكر میكنیم و برای حضرت آیتالله مهدوی، این
چهره محبوب نظام آرزوی موفقیت داریم.
* یادمان هست كه دو بار خود را به نظام عرضه كردید یك بار برای پذیرش
قطعنامه و بار دوم هم زمانی كه كفگیر اقتصاد به ته دیگ خورده بود و ریاست
جمهوری را قبول كردید
در معیّت بزرگانی چون مرحوم آیتالله روحانی، حضرت آیتالله نورمفیدی،
آیتالله جباری و آیتالله طبرسی در برههای از زمان خدمت شما شرفیاب شده
بودیم كه گله گذاریهای اجتماعی زمان تصدی شما بر مسند ریاست جمهوری را
منتقل كنیم.
صحبت این بود كه نارضایتی مردم بالا گرفته و ما در خطبههای نماز جمعه
حرفهای قوی برای گفتن نداریم. اگر بناست كارهای زیربنایی برای كشور در
الویت باشد، كارهای روبنایی و زودگذر و مسائل رفاه نسبی مردم هم مدّنظر
باشد.
ما در حال صحبت بودیم كه حضرتعالی با بزرگواری گوش دادید و پس از آن
رفتید از اتاق مجاور دفتر كارتان چیزی بردارید كه چون سنگین بود،
نتوانستید بیاورید. من و جناب آقای جباری آمدیم كمك كنیم كه دیدیم تابلویی
است.
آن تابلو مجموعه سدهایی بود كه قرار بود در زمان مدیریت شما از فاز صفر تا
فاز نهایی در كشور طراحی شود. آن تابلو را آوردید و نشان دادید و فرمودید:
داریم برای این مقدار سد در كشور اقدام میكنیم تا نسلهای آینده قدردان
این كارهای زیربنایی باشند. اینكه شما دغدغه خاطر دارید كه مردم تا حدی
ناراضی هستند،
خودم را دو بار به نظام عرضه كردم، بلغ ما بلغ تا مرحله مرگ و شهادت پیش
رفتم. یك بار برای پذیرش قطعنامه و بار دوم هم زمانی بود كه كفگیر از لحاظ
اقتصادی به ته دیگ خورده بود و من ریاست جمهوری را قبول كردم. درباره
قطعنامه به امام گفته بودم كه اجازه بدهید من بپذیرم و شما مرا محاكمه
كنید. اما امام فرمودند: تو ذخیره نظام هستی و باید از تو حفاظت شود و من
این كاسه زهر را مینوشم و صلح را میپذیرم.
* در مسند خبرگان باشید یا نباشید نگاه همگان نسبت به حضرتعالی به لحاظ سوابق و درخشش در عرصههای مختلف همان خواهد بود
به هر حال شما همان استوانه هستید و برای ما همان خواهید بود. در مسند
خبرگان باشید یا نباشید، نگاه همگان نسبت به حضرتعالی به لحاظ سوابق و
درخشش در عرصههای مختلف همان خواهد بود. از اینكه امروز اخلاق سیاسی
كریمانه انجام دادید، بنده به عنوان طلبهای كه در منتهاالیه شرقی كشور
ادای وظیفه میكنم، سربلند، مفتخر و با غرور از این برخورد كریمانه شما
یاد میكنم.»
* متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی نعیمآبادی نماینده مردم استان هرمزگان :
«بسم الله الرحمن الرحیم،
من هم به نوبه خودم از حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی تشكر میكنم. از سعه
صدر ایشان خبر داشتیم، اما داستان امروز اوج سعه صدر جناب ایشان بود.
فرزندان انقلاب همین هستند، وقتی احساس كنند كاری به نفع انقلاب است، خود
را رها و انقلاب را انتخاب میكنند. از مجموعه تلاشهای شما در طول بیش از
دو دهه در خبرگان تشكر میكنیم. به جای شما هم یك چهره مورد قبول همه و
شخص شما، آیت لله مهدویكنی آمدند كه به ایشان هم تبریك عرض میكنیم.
*ما در این حوادث، مرجع بیبصیرت پیدا كردیم! ائمه جمعه فراوان بیبصیرت پیدا كردیم! كه شعار میدهند: «امام جمعه ما، بصیرت بصیرت.»
آن چیزی كه بنده به عنوان یك طلبه نگران آن بودم و هستم، بداخلاقیهایی
است كه در طول این مدت انجام شد. آن بداخلاقیها منحصر به شخص ایشان هم
نبود. ما در این حوادث، مرجع بیبصیرت پیدا كردیم! یعنی به مراجع تهمت
بیبصیرتی زدند. ائمه جمعه فراوان بیبصیرت پیدا كردیم! كه شعار میدهند:
«امام جمعه ما، بصیرت بصیرت.»
این یك فاجعه است. اگر در قومی نخبگانش بصیرت نداشته باشند، پس تكلیف بقیه
چه میشود؟ چهار جوان با انگیزههای خوب كه بحثی درباره انگیزههای آنها
نداریم، هر كس را متهم به بیبصیرتی میكنند و برای آن حدّ و مرزی قایل
نمیشوند، حتی به مراجع كه اساس مذهب ما در زمان غیبت كبری هستند، توهین
كردند.
باید خبرگان قوم به فكر باشند. هر طور مصلحت است، اقدام كنند. كار فرهنگی
شود. بحثهای دینی شود، جامعه ما نكات مثبت بینظیری دارد، اما این
بحثهای منفی را هم دارد. باید همه دست به دست هم بدهیم و این وضع را درست
كنیم. بحث یك نفر و دو نفر كه نیست. از نظر بعضیها، افراد مستثنی از این
بیبصیرتی زیاد نیستند. جامعه كه نخبگانش بیبصیرت باشند، عاقبت كار آن
جامعه چه میشود؟
این نكتهای بود كه وظیفه همه، مخصوصاً خبرگان رهبری است. زمانی آیتالله
خامنهای فرمودند: در این جمع هشتاد و پنج، شش مجتهد وجود دارند كه همین
تكلیف ما را بسیار سنگین میكند.
* بیحرمتیها و حركتهای غلطی كه برخی نسبت به جامعه اهل سنت انجام میدهند، آنها را میرنجاند
مطلب دیگر كه شاید به نظرم عمومی باشد، اینكه باید برای مناطق سنی نشین
كارهای فرهنگی شود. بیحرمتیها و حركتهای غلطی كه برخی از معممّین شیعه
و عامه مردم نسبت به جامعه اهل سنت انجام میدهند، آنها را میرنجاند. در
منطقه ما كسی در یك كاروان حرف بسیار زشتی نسبت به جامعه اهل سنت زده بود.
تكلیف همه ماست كه از یكپارچگی و وحدت جامعه پاسداری كنیم و حرمت جامعه
اسلامی و عرض و آبروی مسلمین را مثل خون و مالشان محترم بشماریم.»
* متن سخنان آیتالله سیدعلیاكبر قریشی نماینده مردم استان آذربایجان غربی :
«بسم الله الرحمن الرحیم،
من سمت جدید را به حضرت آیتالله مهدویكنی تبریك عرض میكنم و از خداوند
متعال برای حضرت آیتالله هاشمی جزای خیر میخواهم كه با شهامت و با كمال
تواضع وارد میدان شدند و نگذاشتند این جریان به یك جریان سیاسی تبدیل شود.
واقعاً خضوع، تواضع و نكتهبینی ایشان، كاملاً جای تشكر دارد.
* خاطره آیت الله قریشی از دیدار ۴۰ سال قبل با هاشمی در ارومیه
حدود ۴۰ سال قبل جناب آقای هاشمی به همراه آقای هاشمیان به ارومیه تشریف
آورده بودند كه در منزل مرحوم آقای فوزی، مهمان بودند. من هم درآنجا بودم
كه آقای هاشمی فرموده بودند: در جریان ترور حسنعلی منصور احساس كردند من
هم درآن مجموعه هستم كه مرا گرفتند و میخواستند از من اقرار بگیرند. در
۲۴ ساعت ۹ ساعت مرتب زیر شلاق بودم. میزدند و وقتی بیهوش میشدم، دست
برمی داشتند و وقتی به هوش میآمدم، باز آن قدر میزدند كه بیهوش شوم.
سرانجام قبول كردند كه من در آن مجموعه نیستم و از من دست كشیدند.
* فضیلتهای حضرت آیتالله هاشمی فراموش شدنی نیست
من این جریان را از خود آقای هاشمی شنیدم و امشب مناسب دیدم كه عرض كنم.
حضرت آیتالله هاشمی، خواه در خبرگان باشند یا نباشند، این فضیلتها به
نام ایشان ثبت و ضبط است. یكی از اركان انقلاب هستند. همانطور كه
آیتالله مهدویكنی اشاره فرمودند، همیشه در خدمت ایشان خواهیم بود.
فضیلتهای حضرت آیتالله هاشمی فراموش شدنی نیست.»
* متن سخنان آیتالله سیدیوسف طباطبائینژاد نماینده مردم استان اصفهان :
«بسم الله الرحمن الرحیم.
من هم واقعاً از وضعیتی كه امروز پیش آمد، خوشحالم كه خیلی از دشمنان به
خبرگان امروز چشم طمع دوخته بودند و فكر میكردند مشكلی به وجود میآید.
الحمدلله با تدبیر حضرت آیتالله هاشمی، به بهترین نحوی كه قابل تصور بود،
انجام گرفت. واقعاً باید از حضرت ایشان تشكر كنیم.
* این چه ولایتمداری با بصیرتی است كه نماینده ولی فقیه اش بی بصیرت است
نكته دومی كه مهمترین حرفم است، همان است كه جناب آقای نعیمآبادی به آن
اشاره كردند و آن، اینكه باید به این وضعیت رسیدگی كرد. گروهی هستند كه
شاید قصد خوبی داشته باشند، اما اكثراً سواد درستی ندارند و نمیدانند
بصیرت را با «س» مینویسند یا «ص»، ولی هر كس، به خصوص شخصیتهای روحانی،
طبق میلشان رفتار نكند، این مسائل را تكرار میكنند، كمااینكه در نماز
جمعه دو هفته قبل دیدم دارند شعارهای غیرمعمولی میدهند كه گفتم نباید
شعارهای غیرمعمولی نسبت به آقای هاشمی بدهند. همین حرف من باعث شد كه حتی
تا دم دفتر آمدند و در رسانهها نوشتند: «امام جمعه ما، بصیرت، بصیرت» آن
وقت ادعای ولایتی بودن هم میكنند، در حالی كه هنوز من عزل نشدم و نماینده
ولی فقیه و عضو خبرگانم.
*جریان بسیار خطرناكی كه همه را به جز رهبری بكوبند و در انتها نگویند: «الحكم لولی العصر» یعنی روال خوارج
بعد از آن در مراسم ختمی كه برای آقای بروجردی، داماد مرحوم امام در قم
برگزار شد، عدهای علیه حاج سیدحسن شعار دادند. اینكه هر كس بخواهد علیه
هر كس كه طبق میلش عمل نمیكند، شعار دهد، نمیشود و معنایش این است كه ما
روحانیون باید تابع این گروه باشیم. یعنی به جای اینكه ما هدایتگر باشیم،
آنها میخواهند هدایتگر باشند. این واقعاً وضع وارونهای است كه به نظر
میرسد گفته بعضی از بزرگان كه بوی مشروطه میآید، درست باشد. یعنی
میخواهند روحانیت را كنار بزنند. صحبت از گروهها و جناحها نیست. جریانی
است كه من بدتر از جریان سبز میدانم. جریان بسیار خطرناكی كه همه را به
جز رهبری بكوبند و بعید میدانم در انتها نگویند: «الحكم لولی العصر» یعنی
روال خوارج.
*متأسفانه گاهی در مجلس شورای اسلامی هم عوام الناس هستند كه رفتند نماینده شدند و شعارهای كوچه و بازار را بدون فكر میدهند
نباید این مسئله را كوچك فرض كنیم، مسئله بسیار خطرناكی است. به شخصیتهای
غیرروحانی كاری ندارند و متأسفانه گاهی در مجلس شورای اسلامی هم عوام
الناس هستند كه رفتند نماینده شدند و شعارهای كوچه و بازار را بدون فكر
میدهند.
بعضی از روحانیون هم وقتی سخنرانی میكنند و افرادی همین شعارهای نادرست
را میدهند، به جای اینكه تذكر بدهند، تشویق میكنند. این حركت واقعاً
خطرناك است. با بیتوجهی داریم به خودمان لطمه میزنیم.
بالاخره امام فرموده بودند كه اسلام منهای روحانیت، یعنی اسلام منهای
اسلام. این یك روش دشمن است و به نظرم مقابله با آن سختتر از همه
توطئههایی است كه تاكنون بود. یعنی توطئهای كه در مشروطه و قبل از آن
بود.
در مسئله ملی كردن صنعت نفت بود كه از روحانیون استفاده میكنند و خیال
میكنند میتوانند ادامه بدهند كه هیچ وقت نتوانستند. تمام انقلابهایی كه
به دست روحانیون شده، بعد از كنار گذاشتن روحانیون برگشته و نتوانستند آن
كار را ادامه بدهند.
این روش دشمن بود. البته تاكنون با هوشیاری امام و رهبری عزیز و مردم، این
توطئهها كارساز نبود و انقلاب ما در مقایسه با حركتهای سابق طولانی شد،
ولی این تیر خلاص را دو مرتبه شروع كردند. نباید این مسئله را كم اهمیت
بگیریم. مسئله یك روحانی و دو روحانی نیست. آقای هاشمی رفسنجانی را
میگویند و بهانه آنها این است كه مقام معظم رهبری درباره خواص بیبصیرت
چنین گفتند. تمام توجه خود را روی آقای هاشمی متمركز میكنند. بالاخره
خیلیها هستند كه سكوت كردند و حرف نزدند. ضمن اینكه اگر سكوت نكنند هم
حرفهای دیگری میزنند.
* از صدا و سیما گله مندم
این دفعه در نماز جمعه گفتم كه از صداوسیمای تهران گله دارم كه چرا فقط از
شش نفر از نمایندگان رهبری اسم بردید كه با حركت ۲۵ بهمن مخالفت كردند. از
همه جا به ما نامه نوشتند و تلفن كردند كه شما كجا بودید؟ گفتم: من كه
تنها نیستم. ما ۳۰ نفر نماینده ولی فقیه در استانهای مختلف هستیم. گفتم:
این گله را دارم و باید حواسشان جمع باشد. تمام نمایندگان ولی فقیه، تمام
ائمه جمعه و ائمه جماعات با این كار آن هم در این وضعیتی كه دشمن میخواهد
در كشور ما آشوب باشد، مخالف هستند. عدهای گفته بودند: خیال كردیم منظور
فلانی این است كه چرا فلانی و فلانی رنگ عوض كردند و صداوسیما اسم آنها را
گذاشت. آنها خیال میكردند كه منظورم آقای ناطق نوری است.
یعنی الان وضعیت كشور ما اینگونه است. باید حواس همه ما، مخصوصاً ائمه
جمعه و خبرگان جمع باشد كه «لو یطیعكم فی كثیر من الامر لعنتم» (سوره
حجرات، آیه شریفه ۷) اگر بنا باشد ما دنبال مردم برویم، فاتحه ما دربست
خوانده است.»
*متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی نماینده مردم استان گلستان :
بسم الله الرحمن الرحیم،
با آرزوی توفیق برای همه، به ویژه صاحب جلسه امشب، حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، نكتهای در ذهنم بود كه میخواستم عرض كنم.
خبر داریم كه از مدتها قبل و حداقل هفتهای یك شب، حضرتعالی با رهبر
انقلاب جلسه دارید كه صحبتها، تبادل آرا و مشورتهایی است. معمولاً وقتی
دو رفیق قدیمی با هم مینشینند، صحبت هایشان را آزادانه میكنند. رجای
واثق داریم كه آن جلسهها به برنامه امروز ربطی نداشت. یعنی به عنوان رئیس
مجلس خبرگان نبود، به عنوان دو یار قدیمی و دو طرفدار انقلاب بود كه
انشاءالله این برنامهها مستمر باشد و هیچ وقت به هم نخورد.»
* متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدصابر جباری نماینده مردم استان مازندران :
«بسم الله الرحمن الرحیم
اذا قیل لكم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لكم (سوره مباركه مجادله، آیه شریفه ۱۱)
میشنیدیم كه مرحوم شریف العلمای مازندرانی با شیخ اعظم انصاری در مرجعیت
تعارف داشتند. اخیراً میگفتند الان زمان دیگری است و آن مسئله تكرار
نمیشود. اما امروز آن حادثه تاریخی تكرار شد. من به عنوان یك روحانی و
طلبه تشكر میكنم.
مسئلهای كه باید عرض كنم، این است كه از جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی
خواهش میكنیم در خبرگان حضور داشته باشند. تا الان صحبتها را گوش كردم و
دیدم تقاضایی نشد كه آیات عظام واعظ طبسی و جنتی تشریف بیاورند و جلسات
خبرگان را سنگین بكنند. اینگونه نباشد كه وظایف دیگرشان، مانع این حضور
شود.
مسئله دیگر اینكه دو گروه هستند كه شاید نسبت به حادثه امروز حساسیت داشته
باشند. یك گروه ما هستیم كه باید مدافع و خوشحال باشیم و تبلیغ كنیم. گروه
دیگری هستند كه میخواستند از آب آلوده ماهی بگیرند. این گروه رها
نمیكنند. مطمئن باشید اینگونه نیست كه ما تبریك بگوییم و همه چیز تمام
شود. عدهای در بیرون كشور هستند كه ناراحتند.
* آیت الله هاشمی هم می توانستند با واردات مردم را راضی كننداما دنیال زیر بناها و اشتغال و تولید رفتند
در اول سخنانم آیهای خواندم كه میگوید: جا باز كردن برای دیگران وظیفه
شرعی است. در همان ملاقاتی كه آقای سلیمانی شرحش را دادند، وقتی خدمت
ایشان رسیدیم، یكی از گلایهها این بود كه مردم را از دست میدهیم و گرانی
میشود. ایشان فرمودند: میتوانیم با همین پولهایی كه داریم هزینه كنیم،
اجناس بیاوریم و مردم را راضی كنیم. ولی میخواهیم كاری كنیم كه اگر در
مملكت را بستیم، كشور اداره شود. والاّ میتوانیم اجناس بیاوریم و مردم هم
راضی شوند.»بنابراین باید از فردا مواظب داخل و خارج كشور باشیم تا از این
حادثه بسیار عالی و ارزشمند حسن استفاده شود.
* متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم وافی یزدی، نماینده مردم استان یزد
بسم الله الرحمن الرحیم
به عنوان طلبهای كه در خدمت آقایان هستم، از سال ۱۳۳۷، یعنی ۵۲ سال است
كه با جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی آشنایی خیلی نزدیك دارم. البته همیشگی
نبود، ولی چه آن زمانی كه در حوزه بودند، یعنی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و چه بعد از
آن و پس از پیروزی انقلاب در دو دوره مجلس شورای اسلامی با ایشان آشنا
بودم.
* هاشمی معروف به سعه صدر است / در زمان ریاست مجلس با وجود رفاقت و الفت
دیرین با شهید بهشتی جلوی حرف زدن منتقدان ایشان را نگرفت حتی از نهضت
آزادی !
چون همه آقایان تشكر كردند، من بنا بر تكرار ندارم، ولی ایشان همیشه به
سعه صدر معروف بودند. یادم است كه یكی از افراد نهضت آزادی در اوایل مجلس
پشت تریبون آمده بود كه حرف بزند. تعریضی به مرحوم شهید بهشتی داشت كه
نزدیك بود فضای مجلس متشنج شود. آقای هاشمی از آن بالا اشاره كردند كه
بگذارید حرف بزند، چون حرف زدن اینها ماهیتشان را نشان میدهد. حتی در
اینگونه موارد هم ایشان تحمل میكردند.
*آقا فرمودند خورشید طلوع نكند روزی كه من باشم و هاشمی نباشد
فقط به ذكر خاطرهای میپردازم كه شاید بعضی از آقایان نشنیده باشند. یكی
از شواهد قضیه خود آیتالله هاشمی رفسنجانی هستند. اوایل مجلس شورای
اسلامی یكی از جلسات حزب جمهوری در یكی از سالنهای مجلس برگزار شد كه
شاید ۱۰۰ نفر از نمایندگان بودند. ایشان جملهای را نقل كردند و فرمودند:
آشنایی من با مقام معظم رهبری اولین بار در حرم امام حسین(ع) و در كربلای
معلاّ بود. همان جا از خداوند متعال خواستم كه خورشید از مشرق طلوع نكند
در زمانی كه من باشم و ایشان نباشند. این تعبیر ایشان بود. فردای همان روز
كه آیتالله خامنهای رئیس جمهور بودند، برای كاری خدمت ایشان رسیدم و این
جمله را نقل كردم. ایشان فرمودند: درست است و من هم همین را از خدا
خواستم. این عین تعبیری بود كه آقا فرمودند.
* خاطره ای از روحیه بالای هاشمی در پادگان و سربازی
می خواهم بگویم علاقه رهبری به ایشان و ارتباط ایشان با رهبری، چه در زمان
امام و چه در دوران شكنجه و چه در زمان رهبری آیتالله خامنه ای بر دوام
بود. زمانی كه آقای هاشمی را برای سربازی گرفته و به پادگان حر برده
بودند، در پادگان با ایشان دیدار كردم كه روحیه سربازی ایشان با روحیه
زمانی كه پای درس امام بودند، هیچ تفاوتی نكرده بود. حتی جلوی مأمور
فرمودند: در اولین فرصت كه بتوانم، فرار میكنم و با مبارزین كار میكنم.
تقاضای من این است كه با این ویژگیها و علاقهای كه به رهبری دارند و
علاقهای كه رهبری به ایشان دارند و انتظاری كه حداقل طیف ما كه در سی،
چهل سال گذشته خدمت ایشان بودیم، به گونهای تقویت شود كه هیچ روزنهای
برای بهرهبرداری شوم دشمن باقی نماند، كما اینكه تا به حال اینگونه
بودید.
* اگر این تعبیرات رهبری ر در مورد هاشمی جمع كنند چندین صفحه می شود
تعبیراتی كه رهبری در مورد شما داشتند، موجود است كه اگر این تعبیرات را
جمع كنند، شاید حدود دو سه صفحه باشد كه در مقاطع مختلف فرمودند.
انشاءالله خداوند هم سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدارد و
حضرتعالی را برای انقلاب حفظ كند و هم این صمیمیت و صفا بین شما ادامه
داشته باشد. خود شما فرمودید كه به رهبری گفتم نظر شما برای من حجت است و
اگر مخالفت كنم، پیش خدا جواب ندارم و اگر شما هم با نظرات من مخالفت
كنید، حجت دارید. انشاءالله این ارتباط موجب یأس دشمنان و امید دوستان
شود.»
*متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی شفیعی، نماینده مردم استان خوزستان
بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگوارانی كه صحبت كردند، عموماً از آیتالله هاشمی رفسنجانی تشكر كردند
كه امروز با همه اخلاص، تواضع و سعهصدر، سمت خود را به آیتالله
مهدویكنی واگذار كردند. هرچند این مسئله بسیار حائز اهمیت است، ولی در
تاریخ اسلام سابقه دارد. مراجع بزرگ مرجعیت را از خود جدا و به دیگران
واگذار كردند. بعد از شیخ انصاری، آقایان مراجع جمع شدند و یك فرد دیگری
را غیر از خود معرفی كردند. هرچند جریان امروز هم خیلی مهم بود. اما از
نظر بنده جدای از تشكری كه آقایان از حضرت آقای هاشمی كردند، دو نكته دیگر
هم باید مورد توجه باشد.
اول تشكر از زحماتی كه جناب آقای هاشمی پس از فوت مرحوم آیتالله مشكینی
تا امروز به عنوان رئیس مجلس خبرگان كشیدند. جمله و كلمهای میگوییم و
چیزهایی میشنویم، اما تا زمانی كه از نزدیك دست انسان بر آتش نباشد و
مسائل را از نزدیك لمس نكند، متوجه نمیشود كه ماهیت و واقعیت این سمتها
چیست و چه زحمات طاقت فرسا و چه مشكلاتی در پی دارد! «یری الناس الدهنن فی
غواریر صافیا، و لم یدری یجری علی الرأس صمصعی، مردم روغن را صاف و شسته
در شیشهها میبینند، اما نمیدانند چه بر سر كنجد در آسیاب آمده است.»
نباید از زحمات آیتالله هاشمی رفسنجانی كه با بزرگواری، بزرگ منشی و علوّ
دید كه مجالی ریاست خبرگان ایشان متجلّی بود، غفلت كنیم. تشكر اصلی از
آنجا شروع میشود.
نكته دوم این است كه اگرچه از ایشان تقدیر و از آیتالله مهدویكنی تشكر
میكنیم، باید از نبودن جناب آقای هاشمی در جایگاه ریاست خبرگان اظهار
تأسف كنیم. همه تشكر كردیم كه ایشان واگذار كردند، اما این تشكر باید
همراه با تألم و تأسف حداقل نسبی باشد كه ایشان در این جایگاه نیستند.
اگرچه این سمتها برای این شخصیتها با نفس زكیه و عالیهای كه دارند،
قابل اهمیت نیست، ولی ما كه تابع یك نوع احساسات و عواطف هستیم، هرچند تا
مدتی، ناراحت میشویم. میخواهم شعری بخوانم كه شاید زیاد مناسب نباشد،
ولی بیمناسبت مطلق نیست:
*قبول داریم كه آیتالله مهدویكنی گوهری از گوهرهای انقلاب هستند، ولی
قبول داشته باشیم كه آیتالله هاشمی رفسنجانی دریاست، اما دریایی نیست كه
فرو رود و نشست كند
چرا خون نگریم، چرا خوش نگریم كه دریا فرو رفت و گوهر برآمد
قبول داریم كه آیتالله مهدویكنی گوهری از گوهرهای انقلاب هستند، ولی
قبول داشته باشیم كه آیتالله هاشمی رفسنجانی دریاست، اما دریایی نیست كه
فرو رود و نشست كند. دریایی است كه همیشه توفنده، جوشنده و خروشنده بوده و
هست و انشاءالله باقی خواهد بود.
من فكر میكنم ریاست مجلس خبرگان، ریاست مجمع تشخیص مصلحت و ریاستهای
دیگر در مقابل اینكه مشیر، مشار، مشاور و مستشار مقام معظم رهبری هستند،
اهمیت چندانی نداشته باشد. این یك مسئله نظام را شكل میدهد و استقرار
میبخشد. بنابراین آیتالله هاشمی رفسنجانی همیشه بوده و هست. خود مقام
معظم رهبری فرمودند: «هیچ كس برای من هاشمی رفسنجانی نمیشود.» نباید این
فرمایش را از یاد ببریم. امیدواریم خداوند سایه مقام معظم رهبری و وجود
آیتالله هاشمی رفسنجانی را در كنار رهبری، به عنوان حامی ولایت فقیه و
بازو و عضد قوی انقلاب اسلامی حفظ كند. انشاءالله به بركت وجود متبرك این
دو بزرگوار انقلاب ما تا آخر انقلاب جهانی امام عصر(عج) مستمر باشد.»
*متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی واعظی، نماینده مردم استان زنجان
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض من به ذات در مورد آیتالله هاشمی رفسنجانی نیست، در مورد امام صحبت
میكنم. امام خمینی(ره) خیلی بزرگ بودند و در معرفی امام همین بس- گرچه
همه اندازههای امام نیست- كه نظام جمهوری اسلامی با عرض و طولی كه دارد و
با اوضاعی كه الان در دنیا پیدا شده، نشان میدهد امام در زمان خود
نمیگنجید و فراتر از آن بود. امام یك اتفاق و یك انتخاب- مثل خود آقای
هاشمی- نبود، بلكه یك واقعیت بود. این خصیصه واقعیت است كه فرقش با سراب و
توهم در همین است. امروز میبینید كه امام هر روز گویاتر و نمایانتر و
تجلّیاش بهتر است. در شخصیتهای امام همین بس كه نظام اسلامی با همه عرض
و طولش یك كلمه حرف در دهان مبارك امام بود. یك كلمه حرف امام، جمهوری
اسلامی، ایران اسلامی و این همه آثار شد.
* استخوان شكسته و گرم هستیم و نمیدانیم كه امروز خبرگان چه شخصیتی را از دست داد
آیتالله هاشمی، در زمان حیات امام(ره) در نمازجمعه گفت: من و امام خاك
پای قنبر، غلام امیرالمؤمنین نمیشویم. نوارش موجود است. امروز خبرگان
چنین شخصیتی را از دست داد. استخوان شكسته و گرم هستیم و نمیدانیم چه شد!»
* متن كامل سخنان آیتالله محمد امامی كاشانی، نماینده مردم تهران
بسم لله الرحمن الرحیم
یك روز آیتالله هاشمی رفسنجانی در یكی از جلسات مجمع تشخیص به من
فرمودند: شما آیتالله مهدویكنی را میبینید؟ من گفتم: ایشان كسالت دارند
و بنا دارم كه به عیادت ایشان بروم. ایشان فرمودند: حتماً بروید و از قول
من بگویید اگر شما داوطلب هستید، من نیستم و من میگویم كه شما هستید.
یعنی خودم هم اعلام میكنم. بنده با آیتالله مهدویكنی سابقه دوستی ۶۰
ساله دارم، همانگونه كه با حضرت آیتالله هاشمی هم همین سابقه را دارم.
ایشان كسالت داشتند و من برای عیادت به منزل ایشان رفتم و این نكته را
گفتم. ایشان تعابیری داشتند، نظیر اینكه آقای هاشمی از صاحبان انقلاب
هستند.
بنا نداشتم بیایم و همیشه میگفتم كه قطعاً نمیآیم. ولی اخیراً – به
تعبیر ایشان- شل شدم و نمیدانم چكار كنم. اما اگر ایشان چنین چیزی را
بگویند، من احساس شنروزی نمیكنم. در ادامه صحبت از كسالت و دكتر شد و از
این صحبتها عبور كردیم.
روز دیگری كه باز در مجمع تشخیص بودیم، خدمت برادر عزیز جناب آیتالله
هاشمی رفسنجانی، شرح گفتگوی با آیتالله مهدوی را نقل كردم. صحبتی هم با
مقام معظم رهبری داشتند كه برای من فرمودند كه چند شب پیش مطرح شد. مدتی
گذشت و جریان به صورت معلق ماند. چند روز بعد كه شنیدم آقای مهدوی در
بیمارستان بستری شدند، تلفن كردم تا حالشان را بپرسم. در گفتگوی تلفنی این
نكته را به ایشان گفتم كه خدمت جناب آقای هاشمی عرض كردم.
* آیتالله هاشمی از همان روز اول خیلی تأكید میكردند كه نباید در جامعه اینگونه تلقی شود كه درون خبرگان اختلاف و تضاد است
مسائل گذشت تا چند روز پیش آیتالله هاشمی به من تلفن كردند كه میخواهم
شما را ببینم. كجا ببینم و چكار كنم؟ من خدمت ایشان در مجمع تشخیص رسیدم.
همه مسائل را مطرح كردند و گفتند: صحبتهای شما با آیتالله مهدوی به كجا
رسید؟ دوباره همان مطالب را گفتم. ایشان فرمودند: من به اینجا رسیدم كه
اعلام كنم آیتالله مهدوی هستند. من هم گفتم: خیلی خوب است. به شما بگویم
كه اگر چه ریاست خبرگان مسئله بسیار مقدس و پاكیزهای است، ولی بود و
نبودش چیزی به شما اضافه و كم نمیكند. به ایشان عرض كردم كه به جناب آقای
مهدوی هم این تعبیر را گفتم كه ریاست خبرگان چیزی بر شما اضافه نمیكند و
الان هم كه نیستید، چیزی از شما كم نكرده است. ولی هر طور كه صلاح
میدانید، عمل كنید.
آیتالله هاشمی خیلی تأكید میكردند كه نباید در جامعه اینگونه تلقی شود
كه درون خبرگان اختلاف و تضاد است. البته آیتالله مهدویكنی هم روی این
مسئله خیلی حساس بودند. هر دوی بزرگوار روی این نكته حساسیت داشتند. به هر
حال آیتالله هاشمی رفسنجانی فرمودند: من كنار میروم تا میدان باز باشد و
آیتالله مهدویكنی انتخاب شوند.
من همان شب به ایشان زنگ زدم. یعنی وقتی به منزل آمدم، تلفن و احوال پرسی
كردم و گفتم: امروز با آیتالله هاشمی قرار داشتم و صحبت كردم و ایشان هم
قطعاً به اینجا رسیدهاند. آیتالله مهدویكنی فرمودند: اشكال ندارد.
می دانید كه آیتالله مهدویكنی كسالت دارند كه به خاطر سابقه بیماری
سیاتیك است و عمل قلب هم كردند. اینگونه مسائل استرسی برای آدم دارد.
ایشان گفت: خیلی خوشحال كردید كه تلفن زدید. چون ناراحت بودم. قبول كردم،
ولی واقعاً ناراحت بودم.
* آیت الله مهدوی كنی و آیت الله هاشمی از ذخایر انقلاب، اسلام و امید جهان اسلام هستند
انشاءالله خداوند متعال این دو برادر بزرگوار و عزیز را كه واقعاً از
ذخایر انقلاب، اسلام و امید جهان اسلام هستند، حفظ كند. هر مسلمان،
مخصوصاً شیعیان و برادران اهل سنت در داخل كشور و علمای شیعه و سنی كشور،
از اینكه اینگونه برخوردها میشود، خیلی خوشحال میشوند و از اینكه خدای
نخواسته تشاقّی باشد، ناراحت هستند.
* تفویض رسم متداول علماست
یكی از دوستان ما مطالبی راجع به تفویضها نقل كردند. واقعاً تفویضها در
تاریخ تشیّع زیاد بود. شخصیتی كه به شهر، زیارتگاه یا جایی میآمد، شخصیت
سابق و برجسته گذشته، جای نماز و درسشان را به آن عالم میدادند. این رسم
در بین علما متداول است. انشاءالله كه خداوند متعال این انقلاب را به دست
رهبر عزیز ما كه واقعاً همانگونه كه علم بر دوش امام عزیز بود، پرچم را
به دوش گرفتند، به دست ایشان، این پرچم به دست مبارك امام عصر(عج) تقدیم
شود.»